چهرهنگاران برتر
[ده عکاس نامآشنای پرترهی دنیا (بخش دوم و پایانی)]
گردآوری و برگردان: علیرضا بهارلو
این مطلب در مجله تندیس شماره ۳۱۶ در بخش عکاسی منتشر شده است.
- منی لیبرودو۱
عکاسی دیجیتال، چیزی بیش از یک دوربین خوب و یک چهرهی مطلوب است. امروزه با در اختیار داشتن تکنولوژیهای نوین و روبهرشد، چهرهای ساده و بیپیراهه را میتوان به موضوعی جادویی، با جلوهها، رنگها و آرایههای بصری فراوان تبدیل کرد. مصادیق این امکان را میتوان به خوبی در آثار منی لیبرودو و سبک خاص او در رتوشِ دیجیتالیِ عکاسی پرتره مشاهده کرد؛ جایی که مرزهای جدیدی در بازسازی و ویرایش عکس و روند تازهای در رتوش دیجیتالی به وجود میآیند. در حقیقت برآیند همین سبک است که او را در عرصهی تبلیغات و جلد مجلات، سرآمد دیگر عکاسان کرده است.
لیبرودو همانند دیگر عکاسان پرتره، بیشتر ایام سال در حال سفر به دور دنیاست و در این حین کارگاهها و سمینارهایی در زمینهی عکاسی دیجیتال و ادیتینگ برگزار میکند. لیبرودو یک عکاس معمولیِ پایبند به سنن و رسوم نیست. او پا را فراتر از عوامل بالقوهی تصویر میگذارد و آن را به مرز جادو نزدیک میسازد. او را به واقع باید «ساحر فتوشاپ» نامید، چرا که تبدیل پرترههای ساده به تصاویری جادویی و خیرهکننده تخصص او است.
ویژگی کلی عکسهای لیبرودو با صفاتی چون واضح و نافذ، سرشار از حیات، با رنگهای غنی و جزئیات فراوان چهره مشخص میگردد. «تکنیک وضوح منی لیبرودو»۲ از دیگر خصایصی است که نام این عکاس فیلیپینیِ مقیم تایلند به آن شناخته میشود. او خود اظهار میکند که «از صمیم قلب عکاسی میکند» و عکسهایش را در زمرهی آثار تغزلی میداند.
زمانی که UNICEF روی جلد سالنامهی ۲۰۰۹ خود، پرترهی لیبرودو از یک کودک برمهای را چاپ کرد، این عکاس آسیایی به شهرت جهانی دست یافت. اسکات کِلبی۳، رئیس انجمن کاربران حرفهای فتوشاپ در آمریکا و مدیر مسئول مجلات تخصصی و هنری، منی لیبرودو را یکی از پنج عکاس برتر دنیا میداند.
- لیزا کریستین۴
لیزا کریستین، عکاس بشردوست امریکایی، در زمینهی عکاسی از مردم بومیِ نواحی دورافتاده تبحر دارد. چاپهای هنریِ زیبا و ظریف او که بیشتر به دلیل کاربست غنی و محرک رنگ شناخته میشوند، بیشترین طرفداران را در دنیا به خود جلب کردهاند. کریستین تاکنون به مستندنگاری یکصد کشور از سراسر دنیا در شش قاره پرداخته و برای این منظور در اکثر آثارش از دوربین آتلیهی ۵×۴ سدهی نوزدهم استفاده کرده است. شهرت این هنرمند بیشتر از طریق نمایش بردهداری مدرن و ترسیم شأن انسانی به دست آمده.
فعالیت و آثار لیزا کریستین به واسطهی اشتیاق، احساس، شهود و میل شدید او در انسانیت سوژههایش، از دیگر آثار و حوزهها متمایز میشود. او در مورد عکاسی و شیوهی کار خود میگوید: «به دنبال فردی هستم که در کنارم احساس راحتی کند و به همین خاطر آنکه هست باقی بماند و به دلیل حضور عنصر یا عاملی جدید و بیگانه مثل من یا دوربین، تغییری در وی روی ندهد. برای آنکه بتوانم از شخصی در این محیطِ تغییرنیافتهی “خود” عکاسی کنم، باید میان ما اعتمادی راسخ وجود داشته باشد. بدون این مهم، شاید همچنان بتوان تصویری زیبا خلق کرد اما پرهیجان و تکاندهنده نخواهد بود. عموما جذب افرادی میشوم که نزدیکتر به زمین خاکی زیست میکنند و سنن بسیار کهنی دارند. یعنی مردمی که به هیچ وجه تحت تأثیر مدرنیته واقع نشدهاند و تغییری در آنان صورت نگرفته است.»
پل اوپنهایمر۵، فیلسوف و آموزگار، دربارهی لیزا کریستین میگوید: «غنای رنگ موجب میگردد که چشمانمان رو به کسانی که به شیوهای کاملا متفاوت از ما زندگی میکنند گشوده شود. لیزا هر یک از ما را در مقام انسان، برای دیدن چشمان آنهایی که نمیتوانیم درکشان کنیم فرا میخواند – در موقعیت و زمینهای که سبب نقصان یا تقلیل تفاوتهایمان نیست. در بحبوحهی این اختلافات است که ریشههای اتحاد خود را مییابیم.»
- دیوید لازار۶
دیوید لازار، اهل بریزبن استرالیا، همواره در پی لحظههای زندگی، زیبایی و فرهنگ بوده است. تورهای عکاسی او به میانمار، بالی و ویتنام در سال ۲۰۱۵ دنبال شد و در سال جدید میلادی نیز به همراه تور «سفرهای تابناک»۷ ادامه خواهد یافت. عکاسی از مردم کشورهای جنوب شرقی آسیا و قبایل بومی این مناطق، حرفه و حوزهی علاقهی لازار محسوب میشود.
نخستین سفر دیوید لازار در ۲۰۰۴، یعنی سالی که او به عکاسی در سفر گرایش پیدا کرد، آغاز و از آن زمان به بعد به صورت یک فعالیت مستمر سالانه تبدیل شد. باری این کاوشِ نهچندان زودهنگام در گوناگونی و غنای فرهنگها، نتایج خارقالعادهای را در پی داشت.
گفتنی است که فعالیت حرفهای و هنری این عکاس استرالیایی، گذشته از موارد یادشده، همکاری با روزنامهها و مجلاتی از قبیل «نشنال جئوگرافیک»۸، «اِیشین جئوگرافیک»۹ و «سیارهی تنها»۱۰ را نیز شامل میشود. او در سال ۲۰۱۴ از سوی شرکت حملونقل گارودا۱۱ (گارودا ایندونزیا) و در سفری که به اندونزی داشت، جایزهی «بهترین عکاس فرهنگی» را دریافت کرد. وی پیشتر در سال ۲۰۱۲ در «رقابت عکاسی مؤسسهی اسمیتسونین» برنده شده بود.
- ژوئل سنتوش۱۲
نگاه و حالت معنادار عکسهای ژوئل سنتوش، هنرمند اهل لیسبون، خود گویای همهی آن چیزی است که باید گفته شود. کار سنتوش، در حقیقت، نمایش احساسات سوژههایش است. او با وجود پیشینهی تحصیلی و آکادمیک خود در زمینهی اقتصاد و مدیریت تکنولوژی، چند سالی است که حوزهی مورد علاقهاش را که همان عکاسی پرتره است دنبال میکند.
وی اکنون با همکاری آژانس مسافرتی پاپا- لیگوئاس۱۳، رهبری تورها و کارگاههای عکاسی را در پرتغال و سایر کشورها بر عهده دارد و در این حین، تجربیات وافرش را به عنوان سیاح با عشق به ارتباط و آموزش همآمیزی میکند.
سنتوش دربارهی سفرهای خود، به ویژه سفر به هند و دستاوردها و اندوختههای آن میگوید: «تا سپتامبر ۲۰۱۱، سه بار به هند سفر کردم و تجارب شخصیِ حاصل از این کار چنان زیاده از حد بود که همهی غرایزم از منظره و طبیعت، یکسر به دست مردم باشکوه هند محو گشت. آنها جایگاه مرا به عنوان یک شخص و یک عکاس تغییر دادند. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا با چاپ یک کتاب با عنوان «رنگ تضاد»۱۴، احترامم را به ایشان ابراز کنم. هندوستان برای من نمود کشوری است از حضیض فقر تا اوج ثروت؛ آنجا سرزمین تضادهاست: غنی و فقیر، بادهای موسمی و خشکسالی، ادویههای تند و طعمهای ملایم، بوهای زننده و رایحههای خوش، تیرگی و روشنی، خصم و نوعدوستی، اشکها و لبخندها، بیایمانی و امید، جوانی و پیری، نزاع و صلح، بینظمی و هارمونی، و … . هندوستان تأثیرگذارترین درس در زندگی است. ما را برای همیشه تعدیل و اصلاح میکند. واقعیاتمان را بازنگری کرده و بازمیسازد تا زمانی که به ذهنمان خطور میکند ما همه چیز را بی آنکه درک و دریافتی از آنها داشته باشیم در اختیار داریم. آنجا کشف دوبارهی خودِ درون از میان دیگری است؛ سفری است معنوی که با انرژیِ ساطع از خدایان، موجودات و حتی سنگها هدایت میشود. … هندوستان، مردمِ آنجاست … هندوستان، رنگ است …»
- فیل بورخس۱۵
قدم گذاشتن به میان فرهنگی دیگر که ارزشها، عقاید و سنن متفاوتی را در خود میپروراند، راهکار مؤثری برای دستیابی به دیدگاهی نوین دربارهی فرهنگ خود است. فرهنگهای بومی و قبیلهای که انقلابهای صنعتی و تکنولوژیک در آنها جایی ندارد میتوانند چشماندازهای تازهای در برابرمان ترسیم کنند: اینکه ما در تحولات بینظیرِ فرهنگیِ خود چه چیزی کسب کرده و چه چیزی را از کف دادهایم.
فیل بورخس، عکاس امریکایی، حدود ۲۵ سال است که به ثبت و مستندنگاری فرهنگهای بومی و قبیلهای میپردازد و همهی تلاشش ایجاد فهمی درست از چالشهایی است که این مردمان با آنها دست به گریبانند. آثار او در موزهها و گالریهای سراسر دنیا به نمایش درآمده و کتابهای عکاسیاش نیز به چهار زبان منتشر شدهاند؛ از جمله: «پرترهی تبتی»۱۶، «روح ماندگار»۱۷، «زنان صاحب قدرت»۱۸ و «تبت: فرهنگ در حاشیه»۱۹.
پروژهی اخیر بورخس، به نام «هوشمندِ مجنون»۲۰، به جستجو در ارتباط موجود میان مناسک و اعتقاداتِ سنتیِ شمنیسم و عقاید ما در جهان مدرن میپردازد. در برنامهی دیگر این عکاس که «برافروختن آتش»۲۱ نام دارد؛ چند مستند کوتاه، یک کتاب و یک نمایشگاه همگی بر زنانی استثنایی از سراسر دنیا تأکید میکنند که از سد موانع و قراردادهای جنسیتی عبور کرده تا سلامت و رفاه جوامع خود را بهبود بخشند.
بورخس پایهگذار برنامهی کلاسیِ آنلاینی به نام «پلهایی به سوی ادراک»۲۲ است که موجب پیوند میان کودکانِ فرهنگهای بومی و قبیلهای با همنوعان خود در جوامع مدنی است. هدف از این طرح، کاوش در تنوع فرهنگی و حفظ آن است. تدریس، ارائهی کنفرانسهای بینالمللی و همکاری با سازمانهای حامی پروژههایی که بر فرهنگهای درمعرضخطر و محیطهای تهدیدشده تمرکز دارند، از دیگر فعالیتهای عکاسی این هنرمند ساکن سیاتل به شمار میآید.
پینوشت:
۱٫Manny Librodo 2.The Manny Librodo Sharpening Technique 3.Scott Kelby 4.Lisa Kristine 5.Paul Oppenheimer 6.David Lazar 7.Luminous Journeys ۸.National Geographic 9.Asian Geographic 10.Lonely Planet 11.Garuda Airways 12.Joel Santos 13.Papa-Léguas ۱۴.The Color of Contrast ۱۵.Phil Borges 16.Tibetan Portrait ۱۷.Enduring Spirit ۱۸.Women Empowered ۱۹.Tibet: Culture on the Edge ۲۰.CRAZYWISE 21.Stirring the Fire ۲۲.Bridges to Understanding
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]منابع:
www.thetravelphotographer.blogspot.de