حلبی‌های چشم‌نواز رامین سعادت‌قرین

درباره‌ی نمایشگاه انفرادی مجسمه‌های رامین سعادت‌قرین در نگارخانه‌ی اعتماد

حافظ روحانی

رامین سعادت‌قرین خیلی زود به خاطر تکنیک شخصی و ویژه‌ و موضوعات تغزلی آثارش با اقبال عمومی مواجه شد، آثارش دیده شد و هوادارانی یافت و درست در آستانه‌ی تبدیل شدن به چهره‌ای موفق و مقبول رخت سفر پوشید و تصمیم به مهاجرت گرفت. ۸ سال زندگی در کانادا کمی و بیش او را از محیط هنری ایران دور کرده بود که دوباره سال گذشته تصمیم به بازگشت گرفت و خیلی زود دوباره مراودات هنری‌اش در تهران را از سر گرفت که سرآغازش برگزاری یک نمایشگاه مرور بر آثار در نگارخانه‌ی اعتماد بود که در بهار سال ۱۳۹۳ برقرار شد و او را دوباره به محیط و فضای هنری ایران بازگرداند.

تمیز دادن آثار او از آثار دیگر مجسمه‌سازان کار چندان مشکلی نیست و هنرمند نیز چه پیش از مهاجرت و چه این روزها که دوباره فعالانه در فضای هنری ایران مشغول است تغییر چندانی در تکنیک و شیوه‌ی کاری‌اش نداده. شاید اصرار بر کار با فلز به رشته‌ی تحصیلی هنرمند بی‌ارتباط نباشد، از آن‌جا که او تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی متالورژی از دانشگاه صنعتی شریف است و به همین واسطه ارتباط خوبی با فلز دارد.

از سوی دیگر موضوعات مورد پسند سعادت‌قرین هم چندان متنوع نیست. در بین آثار او می‌توان سه گروه مشخص مجسمه را دید؛ گروه اول: فرشته‌ها، گروه دوم: پیکره‌ها و گروه سوم: حیوانات. مجموعه‌ی فرشته‌ها تنها مجموعه‌ای است که هنرمند جدای از فلز از دیگر مواد کار هم استفاده کرده است. در این مجموعه پیکره‌ی فرشته‌ها از سنگ تراشیده شده‌اند و بال‌ها از جنس همان فلز محبوب هنرمند است. در دو مجموعه‌ی دیگر جنس تمامی بدنه‌ی پیکره‌ها از فلز مچاله‌ شده‌ی مورد علاقه‌ی هنرمند (ورقه‌ی حلبی) است و تنها پایه‌ها از جنس سنگ هستند.

saadat gharin-etemad

شاید جواب این سؤال را که اقبال عمومی به هنرمند از چه روست را بتوان در همین تکنیک جستجو کرد. به واقع شیوه‌ی کاری او باعث می‌شود که به سختی بتوان کارهای او را در کنار آثار دیگر هنرمندان ایران قرار داد. سعادت‌قرین خیلی زود به یک شیوه‌ی بیانی در آثارش دست یافت و از آن زمان به بعد تا همین روزها همچنان کارش را با همان تکنیک و شیوه ادامه داد. مهم‌ترین ویژگی تکنیک او استفاده از فلزی قابل انعطاف است که به سادگی شکل می‌گیرد و به هنرمند اجازه می‌دهد تا اشکال مختلف و متنوعی را بسازد. این در حالی است که خصیصه‌ی فلزات دیگر مثل آهن، برنز یا فلزات دیگر هیچ‌یک تا این میزان انعطاف‌پذیر نیستند. به همین دلیل است که بیننده در مقابل انعطاف و حرکات متنوع و پیچیده‌ی مجسمه‌های او به وجد می‌آید، چون انتظار چنین حرکاتی را از یک ساختار فلزی ندارد.

اما آن‌چه هنرمند را موفق می‌کند انتخاب موضوعاتی همسو با ماده‌ی کارش است. وقتی که فلز تا این حد منعطف باشد می‌توان با آن به سراغ موضوعاتی رفت که محتاج حرکتند. مجموعه‌ی حیوانات یکی از تجربیات هنرمند در این قالب است. با نگاه به مجموعه‌ی اسب‌های این هنرمند می‌توانیم ببینیم که چگونه هنرمند از امکانات ویژه‌ی ماده‌ی کارش استفاده می‌کند و با انعطاف دادن به فلز حرکات مختلف اسب را به بیننده القا می‌کند.

از سوی دیگر استحکام فلز در مقابل انعطاف‌اش باعث می‌شود که هنرمند بتواند اشکال مختلفی را با این تکنیک بسازد بی‌آن‌که نگران شکستن مجسمه یا عدم تعادل‌اش باشد. به عنوان مثال در مجموعه‌ی فرشته‌ها، می‌بینیم که سعادت‌قرین فقط در ساختن بال فرشته‌ها از فلز استفاده کرده است.  به این ترتیب هنرمند توانسته سطوح وسیع فلزی را به وجود بیاورد بی‌آن‌که نگران شکستن آن‌ها باشد. این خصیصه‌ی ماده‌‌ی کار از جنبه‌ی دیگری هم مهم است، چون احساس خوبی از سبکی را به بیننده منتقل می‌کند. به این ترتیب است که بیننده در مواجه با مجسمه‌ای از مجموعه‌ی فرشته‌ها در ابتدا با پیکره‌ی سنگی و سنگین مجسمه روبه‌رو می‌شود که به مدد بال‌هایی افراشته دارند بال می‌کشند و به سوی بالا می‌روند. در این‌جا فلز کاملاً به کار آمده تا حس و حال مورد نیاز هنرمند را القا کند، حسی از سبکی و سادگی پرواز، حسی از اوج گرفتن و بالا رفتن. انگار این ورق‌های فلزی هستند که کمک می‌کنند تا یک پیکره‌ی سنگین اوج بگیرد و با وجود حجمش سبک به نظر برسد.

این اتفاق کم و بیش در دیگر مجموعه‌ی سعادت‌قرین که شامل دو پیکره می‌شود هم قابل مشاهده است. این مجموعه از دیگر مجموعه‌های کاری هنرمند انتزاعی‌تر است. یعنی سخت‌تر می‌توان جزئیات پیکره‌ها را دید و هنرمند در ساختن هر مجسمه به سراغ حداقل‌ها رفته و حرکت‌ها، اشکال و ارتباط بین دو پیکره را بدون تأکید بر جزئیات درآورده است. سبکی فلز و شکل‌پذیری‌اش باعث شده تا این مجموعه چشم‌نواز و از نظر بصری زیبا باشد. با این‌حال در مجموعه‌ی دو پیکر هم سبکی فلز نقش مهمی ایفا می‌کند و به بیننده حس خوبی از سهولت حرکت و سبکی را منتقل می‌کند.

مجموعه‌ی کنونی هم که بنا به گفته‌ی هنرمند بعد از سفرش به ایران شکل گرفته‌اند از چند جهت واجد همان خصایص هستند. این آثار هم به مانند مجسمه‌های قبلی سبک هستند ولی در این‌جا تورفتگی‌ها و برآمدگی‌های فلزی آن‌چنان که باید چشم‌نواز از آب درنیامده‌اند. فشردگی توده‌ی بدن شیر باعث شده تا امکانات ماده‌ی کار هنرمند که به او امکان ساختن سطوح وسیع را می‌دهد، در این‌جا که نیازی به سطوح وسیع فلزی نیست تکنیک هنرمند تکراری به نظر می‌رسد. مهم‌ترین نکته این است که در این مجموعه برخلاف مجموعه‌ی اسب‌ها سعادت‌قرین به سراغ شیر رفته است. اگر در مجموعه‌ی اسب‌ها سبکی و رهایی حسی مناسب محسوب می‌شد در مواجهه با شیر صحبت از اقتدار و نیرو است. پس در این‌جا تکنیک برخلاف دیگر مجموعه‌ها کمکی به نزدیکی بیننده با موضوع نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود که ماده‌ی کار برخلاف قبل نقش خود را به خوبی ایفا نکنند. رامین سعادت‌قرین خیلی زود به بیان هنری خود دست یافت و به مانند بسیاری از هنرمندان مشابه که بیان تجسمی خود را در ابتدای دوره‌ی حرفه‌ای کارشان یافته‌اند دچار تکرار شده است. سعادت‌قرین در طول چند سال گذشته کم‌تر به سراغ تجربه کردن شیوه‌های جدید بیانی و مواد کار جدید رفته است. همین موضوع باعث شده که هنرمند مجبور است همواره موضوعی را مطابق تکنیک و شیوه‌ی کارش انتخاب کند و کم‌تر به سراغ موضوعات و فضاهای جدید برود. شاید الان به‌ترین زمان برای هنرمند باشد تا شیوه‌ی کارش را عوض کند.

نویسنده