نقدی بر نمایشگاه نقش پنهان در گالری احسان

| نقدی بر نمایشگاه نقش پنهان- تقی هنرزاد-گالری احسان

| مریم روشن‌فکر

رابطه انسان و پیرامونش جزو مقولاتیست که در تمام طول تاریخ هنر موضوع چالش‌های بزرگ بوده است. و انسان به مثابه موجودی سبک، چندپاره و پراکنده به قول رولان بارت یا «داس من» هیدگر، برای پیدا کردن حتی یک وزنه که جان خود را به آن بیاویزد در تلاش است. گاهی اوقات هنر می تواند کمکی باشد، و علی الخصوص عکاسی که شاید بتوان با آن  بخشی از خود را در یک قاب  «سنگین‌» کرد و نگاه داشت.

تقی هنرزاد متولد ۱۳۴۱ و دانش‌آموخته رشته طراحی صنعتی‌است و در صنعت تجهیزات پزشکی به فعالیت حرفه‌ای مشغول می‌باشد و سال‌هاست که عشق خود به طبیعت را با عکاسی به منصه ظهور می‌رساند و سعی می‌کند با عکاسی به آن «من» که پخش و پراکنده و گریزپاست، مجالی برای گردهمایی بدهد.

آثار نمایشگاهی که او در گالری احسان برپا کرده است، شامل بیش از بیست تابلو در ابعاد مختلف و نه چندان کوچک است که حاصل چهار سال عکاسی مداوم در دل طبیعت و پیگیری روند زوال برگ‌هاست. آثار شامل تصاویر آبستره‌ایست که با دقت در آن می توان از نوع بافت، برگ بودن آن را تشخیص داد.

این مجموعه از برگ‌های پاییزی در رنگ‌ها و شکل‌های مختلف تهیه شده که هرکدام دارای جلوه‌های بصری مختص به خود هستند. نحوه عکاسی از جزئیات این برگ‌ها به صورت عکاسی ماکرو گرافی با استفاده از میکروسکوپ مخصوص و نوردهی ویژه بوده است و از همین روست که کیفیت آثار چاپ شده پایین و دارای از بین رفتگی پیکسل‌ها و سچوریشن رنگ‌ها می‌باشد. که اصلی‌ترین علت آن عدم دسترسی به ابزارهای مخصوص اینگونه از عکاسی و عدم حساسیت در انتخاب سایز برای آثار است.

honarzad1

نحوه ارائه در آثار این هنرمند در نگاه اول نا امید کننده است. اما چنانچه پیش از ترک نمایشگاه یک‌بار دیگر به آثار نگاه کنید، نظر خود را تغییر خواهید داد.

آثار تقی هنرزاد از دو جنبه دارای ارزش هستند، یک: از منظر موفقیت هنرمند در برقراری ارتباط بین فرد خود و جهان پیرامونش و ارائه آن به صورت بازتابی از هنر.

و دو: نمایش آثاری که با تکنیکی خلق شده اند که از اصل متعلق به حوزه عکاسی علمی است و این خود می‌تواند در جهان بی در و پیکر نمایش عکس در ایران معاصر، که دچار آفت تک صدایی شده است، نشانه ای از صداهای دیگری باشد، که به قطع شنیده شدن آن، باعث رونق بخشی به جامعه عکاسی معاصر ایران خواهد بود.

در زیر عنوان مورد اول باید گفت، غنای رنگ‌های طبیعت و مواجهه با چیزی چنان کوچک مانند یک خال ساده چند میلیمتری بر روی یک رگبرگ و قرار گرفتن در معرض داستان روند شکل‌گیری این پروژه که باز به نحو ناراحت کننده‌ای در دسترس مخاطب خجولی که مستقیما با هنرمند وارد گفتگو نشود، قرار نمی‌گیرد. مخاطب را وادار می‌کند، مشکلات تکنیکی را کنار گذاشته و با دید دیگری به این نمایشگاه نگاه کند.

تصویری که هنرزاد در پروژه خود ارائه می‌دهد، مصداق قطع رابطه انسان معاصر و روح اوست که سعی دارد گم‌گشتگی خود در جهان را با طبیعت پر کند و در مواجهه با آن نمی‌داند که چگونه به اعماق از دست رفته آن باز گردد. مانند جستجوی خستگی ناپذیر یک مرد تحصیلکرده با شغل مناسب در میان ریزترین ابعاد طبیعت، تلاش زیاد برای ثبت و شوق ارائه آن به دیگران.

رفتار هنرزاد در خلق این آثار رفتاری دانشمند مآبانه است، کشف و نشان دادن آن به دیگران. او سعی دارد از زیبایی‌های پنهان برگ‌ها پرده بردارد. پس آن‌ها را از واقعیت برگ بودنشان منتزع می‌کند و به نمای نزدیکی از نقاشی خداوند تبدیل می‌کند. با بررسی موشکافانه جزییات تغییرات فصلی.

اما آن‌چه این آثار را قابل بحث می‌گرداند، جریان فکری هنرمند و حضور پر رنگ و مسلط خود اوست. هرچند آثار به ظاهر تصاویری آبستره از سطوح رنگی بدیع با بافت‌های خاص هستند. اما در واقع آن‌ها چیزی بیش‌ازین‌اند.

آن‌ها محصول « اقدامات هنرمند پیرامون یک موضوع» هستند، موضوعی با نام طبیعت و عناصر ریز تشکیل دهنده آن که قطعات پراکنده روح این فرد را در سایه خود پناه داده‌اند و برای او یک «هدف» تعیین کرده اند. یک « ماموریت» به رفتن در دل طبیعت به صورت مداوم، دقت کردن و پیدا کردن جزئیات زیبا و عکاسی از آن. روندی که دارای پیوستگی، تداوم و انگیزه است.

و از همین روست که این روند می‌تواند زایا و متداوم باشد و هم هنرمند را در مسیر کشف و شهود خود به جلو هدایت کند و هم راه تازه‌ای را به علاقه‌مندان پیشنهاد کند.

اما در مورد اهمیت برخاستن صداهای دیگر در حوزه عکاسی، باید خاطر نشان کرد، که عکاسی علمی به عنوان ژانر مهمی از عکاسی سال‌هاست که وجود دارد. ای بسا یکی از محرکین پیشرفت و تکامل در این حوزه نیز باشد، که از نمونه‌های بارز آن می‌توان از ادوارد مویبریج نام برد که با هدف پرده برداری از جزئیات حرکت دست به عکاسی زد، یا به جشنواره‌هایی اشاره کرد که به عکاسی ماکرو گرافی و عکاسی میکروسکوپی اختصاص دارند و نکات مشترک علم و هنر را در شگفتی حاصل از سفر به جهان‌های ریز ذرات برجسته می‌کنند. لذتی که در آثار هنرزاد نیز دیده می‌شود.

و به همین ترتیب است که تلاش او و تمرکز بالایش در فرو رفتن به ژرفای طبیعت شایسته ارزش گذاری و توجه است.

honarzad2

 

نویسنده