پرونده فلسفه هنر | بررسی رئالیسم؛ بخش دوم

پرونده: فلسفه هنر

بررسی رئالیسم در اثر «پرچم» جسپر جانز (بخش دوم)

(با تکیه بر تعاریف «استاد  مهدی حسینی» از رئالیسم)

نوشته رضا رفیعی راد

بخش نخست این مقاله را اینجا ببینید:


  • فضای فکری قرن بیستم و مشاهده بی طرف

منشاء تحولات قرن بیستم را می توان در سه چیز یعنی: دریافت شوپنهاوری از واقعیت با تکیه بر مفهوم “خواست” و جهان به مثابه اراده و همچنین ورود مفاهیمی مانند “جهان در خود” و ” جهان پدیداری” به حوزه اندیشه بشری، بی اعتباری فرضیه ناظر عینی در علم توسط نسبیت، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ خلاصه کرد. هایزنبرگ ثابت کرد امکان ندارد که بتوان هم زمان و هم جرم و هم جهت ذرات را محاسبه کرد. زیرا چنانچه جرم مشخص شود، جهت ذرات تغییر خواهد کرد و اگر بخواهیم جهت را مشخص کنیم ، بر جرم تاثیر خواهد گذاشت. محاسبه فرآیندهای میکروفیزیکی، مستلزم مداخله کردن در این فرآیندها و در نتیجه ، تغییر دادن آنهاست. به سخن دیگر، مشاهده بی طرف امری غیر ممکن است و پرسش، پاسخ را تعیین می کند.. این نحوه نگاه که مشاهده بی طرف به پدیده ها را امری غیر ممکن می داند از عرصه فیزیک به حوزه علوم انسانی و هنر سرایت کرد و موجبات تعلیق تعریف ما از واقعیت را فراهم آورد.

Jasper Johns, “Flag,” ۱۹۸۳
Jasper Johns, “Flag,” ۱۹۸۳
  • پرچم جسپر جانز

جسپر جانز در کارولینای جنوبی بزرگ شد و در سال ۱۹۵۲ به نیویورک رفت. ابتدا تحت تاثیر جزف کورنل به ساخت اشیایی شبیه جعبه های معمایی می پرداخت. دو سال بعد به این نوع کارها خاتمه داد و در سال ۱۹۵۴ پرچم آمریکا را نقاشی نمود که تحول بزرگی در عرصه هنر محسوب می شود. پرچمی که او به تصویر کشید، پرچمی نیست که در باد به این طرف و آن طرف حرکت می کند. طرحی دوبعدی است با ۱۳ نوار سفید و قرمز و ۵۰ ستاره که با دقت تمام رنگ و تناسبات پرچم آمریکار را حفظ می کنند. در پرچم آمریکا ،  ۱۳ نوار  نشان ۱۳ مستعمره‌ای است که اول بار علیه بریتانیا قیام نموده و منجر به استقلال آمریکا شدند. ۵۰ ستاره سفید نشان ۵۰ ایالتی است که امروزه عضو ایالات متحده آمریکا می‌باشند.  در ابتدا چنین به نظر می رسد که جانز کار تازه ای نکرده و پرچم ، یک کپی هوشمندانه از ساخته گزیده های دوشان است. تفاوت جانز و مارسل دوشان اینست که ، دوشان شئی حاضر آماده ای را بر می گزیند و آنرا اثر هنری می نامد اما جانز نشانه ها و فرمهای مشخص را بعنوان الگو بکار می گیرد و از آنها اقتباس می کند تا بر اساس آنها نقاشی اش را بسازد.

  • بنیاد رئالیسم جانز در اثر پرچم

در طول تاریخ هنر، هنرمندانی که به نحوی با بیان رئالیستی یا ناتورالیستی سر و کار داشته اند، ابژه یا ابژه هایی بیرون از ذهن (محیط) را برای بازنمایی در آثار خود برگزیده اند. جسپر جانز نیز الگوهای تصویری خود را جهت بازنمایی، از محیط پیرامون خود دریافت کرده است. پرچم ، اعداد، سیبل هدف و … اشیایی روزمره هستند که متعلق به تمامی سطوح جامعه بوده و در آگاهی جمعی حضور دارند. الگوی پرچم یا شکل اعداد چنان برای ما آشنا هستند که بیشتر اوقات آنها را می بینیم اما به آنها با نگاه تحلیل فرمی و آگاهانه نظر نمی کنیم. آنها برای ما در متن اصلی خود چیزی بیشتر از علائم انتزاعی دارای مفاهیم خاص نیستند و در جای خود کاربرد مخصوص خود را ایفا می نمایند. جانز این اشیا را از متن واقعی شان جدا نموده و در متن دیگری ( هنر) قرار می دهد و بدین سان عملکرد این اشیا به کلیشه و قالبی از مفاهیم بصری تبدیل می شوند. روش جسپر جانز بسیار شبیه به ساخته گزیده های دوشان است اما بر خلاف روش مارسل دوشان، جانز بر آفرینش در هنر تاکید دارد. او اثر پرچم را با مومرنگ و مواد چسباندنی آغشته به رنگ به انجام رساند. زیرا وقتی که موم سرد می شود لایه نازکی بر سطح کار بوجود آمده و ناهمواری های روی اثر سبب می شوند اثر پرچم او به عنوان شئی دست ساز جلوه کند، نه پرچمی که در سطح جامعه به اهتزاز در آمده و مصرف خاص خودش را دارد. با این روش، جانز با از بین بردن دقت صنعتی در آثارش، آنها را به سطوح معنایی دیگری ارتقا می دهد. به طور کلی می توان دید که شکل گیری نقاشی های جانز محصول تعامل میان دو عنصر است: اولی، قالب شکل گرفته در ذهن ما که همان نشانه ها و علائم و نمادها که برای ما آشنا هستند، و  دوم کار خلاقانه ای که او در بازسازی این نشانه ها توسط مومرنگ و کاغذ چسبانی انجام می دهد. بدینسان، در مواجهه با اثر پرچم ، نمی توانیم چنین احساسی نداشته باشیم که اینها ساخته یک هنرمندند اما در عین حال می دانیم که به چیزی از پیش آشنا و معلوم می نگریم که پیش از نقاشی، بصورت همین فرمها و رنگها وجود داشته است. بنیاد رئالیسم جانز در این نکته نهفته است که او در اثر پرچم خود چنان به واقعیت نزدیک می شود که گویی نقاشی پرچم، همان ابژه واقعی پرچم می باشد. ” پرچم ها ، اعداد، و اهداف تیر اندازی و حروف الفبای جانز ، همواره هم خاص اند و هم عام، هم جمعی اند و هم فردی، هم آشنا و هم غافلگیر کننده، هم معمولی و هم منحصر به فرد. به جای اینکه واقعیت را به تصویر بکشند گویی برآن منطبق می شوند”. ( بکولا، ۱۳۸۷: ۳۷۶ )

  • در ادامه و در بخش پایانی این مقاله به بررسی رئالیسم آثار جانز و نسبت آن با هفت مولفه تعریفی رئالیسم از نظر مهدی حسینی پرداخته خواهد شد.

[/one_half_last]

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

منابع :

–        احمدی ، بابک.( ۱۳۹۱) . حقیقت و زیبایی،چاپ دوم ، تهران: نشر مرکز

–        بکولا، ساندرو. (۱۳۸۷). هنر مدرنیسم، ترجمه رویین پاکباز ؛ هلیا دارابی. چاپ اول. تهران: فرهنگ معاصر

–        حسینی، مهدی.(۱۳۸۱). هنر مفهومی . ماهنامه بیناب، شماره ۱

–        حسینی، مهدی. (۱۳۷۳). رئالیسم در تعریف، فصلنامه هنر، شماره ۲۷

–        سید حسینی، رضا. (۱۳۵۸). مکتب های ادبی. جلد ۱، چاپ هفتم، تهران: انتشارات زمان

–        کرامتی، محسن.(۱۳۸۰). فرهنگ اصطلاحات و واژگان هنرهای تجسمی، انگلیسی ـ فارسی، چاپ اول، تهران: نشر چکامه

–        گرانت، ایمیان. (۱۳۷۹). رئالیسم، ترجمه حسن افشار، چاپ سوم، تهران: نشر مرکز

–        ورنون، جان(۱۳۸۹). علم و هنر مدرن در قرن بیستم، مترجم: قاسم غریفی ، نشریه نمایش، شماره ۱۳۳و ۱۳۴

–        ولک، رنه، ( ۱۳۷۷). تاریخ نقد ادبی، ترجمه سعید ارباب شیرانی، جلد اول، چاپ اول، تهران: انتشارات نیلوفر

–        ویلیامز، ریموند، (۱۳۷۳)، تطور مفهوم رئالیسم، ترجمه مهناز مصطفایی علایی، فصلنامه هنر، شماره ۲۷

نویسنده

  • جاوید رمضانی

    مدیر مسئول نشر آوام سرا و مجله هنرهای تجسمی آوام | مدیر و موسس اتلیه مرمت و اصالت سنجی آوام