سخنرانی رویین پاکباز |بزرگداشت منصور قندریز

کار منصور قندریز و رویکرد متفاوت او به سنت نه در زمان حیاتش به درستی شناخته شد و نه امروز مورد نقد و تحلیل قرار می گیرد. در نتیجه سهل انگارانه به نقاشی او، عنوان سقاخانه می دهند. نویسنده کتاب دایره المعارف هنر، که به عنوان سخنران ویژه هفته بزرگداشت منصور قندریز در تبریز ، حضور داشت با بیان مطلب بالا گفت: برخی از روی سهل انگاری قندریز را نقاش مکتب سقاخانه می دانند.

به گزارش پری ناز سهرابی رویین پاکباز با اشاره به یادداشتی که از خود قندریز به جای مانده است خاطرنشان کرد: هنرمند در این یادداشت خودش اعلام می کند که من اصولا بر خود عمدی نمی بینم که در مکتب سقاخانه بمانم و در این زمینه نقاشی کنم. به هر حال اسم چندان مهم نیست. بلکه طرز فکر و برداشتی که از محیط اجتماع دارد مهم است.

پاکباز ادامه داد: بی شک قندریز نظریه پرداز و بنیان گذار سقاخانه نبوده. گو اینکه به واسطه نقش مایه های سنتی و نه صرفا مذهبی چندی در کنار سقاخانه ای ها قرار گرفته.

وی افزود: قندریزبر خلاف دیگر نقاشان سفاخانه تجربه جدید خود را با رجوع به منابعی چون تصاویر مذهبی نقاشی قاجار و …شروع نکرد و ادامه کارش هم هیجگاه به شگرد های تزیینی مانند مهر زنی و … روی نیاورد. به همین دلیل در گرایش انتزاعی اش نیز می کوشید اثری معنا دار بیافریند.

منصور قندریز

این محقق  با اشاره این که موتیف برای قندریز در خدمت بیان معنای بزرگ بود ادامه داد: در آثار متاخر او مشکل بتوان نشانی از عناصر مشخصا سنتی دید. گویی خورشید ها به چرخ دنده بدل شده اند و ستاره ها به پیچ و مهره و نوارها به تسمه نقاله. یادمان باشد که قندریز در این دوره درکارخانه ارج کار می کرد.

رویین پاکباز تصریح کرد: سقاخانه به تاریخ پیوسته و انتصاب قندریز به جریانی مانند آن، امتیازی برای وی محسوب نمی شود.

منقد و نقاش معاصر ایرانی، با اشاره به نظرسنجی صورت گرفته درمجله حرفه هنرمند در خصوص هنرمندان و قرار گرفتن قندریز در ردیف ۱۱ این نظرسنجی، گفت: در فضای پرغوغای هنر امروز ما، توجه خاص به هنرمندی که ۵۰ سال قبل درگذشته است و در زمره به اصطلاح برندها هم محسوب نمی شود، تا حدی غیر منتظره می نماید. واقعیت این است که نتیجه این نظرسنجی را نظیر هر نظرسنجی دیگری نمی توان قطعی و تغییر ناپذیر تلقی کرد. اما نکته ای که می توان از آن استنباط کرد ماندگاری نام قندریز است در تاریخ هنر معاصر ایران.

منصور قندریز

پاکباز در ادامه با نگاهی گذرا به زندگی و آثار قندریز، به معرفی شیوه های مختلف کاری وی پرداخت.

وی در خصوص ویژگی های قندریز گفت: نقاشی است که شور کشف راهی نو در سر دارد. به خود یابی می اندیشد اما هنوز خود را نیافته است. با مطالعه اسطوره ها و افسانه ها صوری را در خیال می پروراند که تجسم بخشیدن به آنها کار زیادی می طلبد.

پاکباز ادامه داد: فضای ترکیبی آثار قندریز، فضای پرسپکتیوی نیست. ولی واقعی می نماید. اسب نقشمایه اصلی است. اسب های خالدار با رنگ و شکل کمابیش طبیعی که فقط ظاهری چینی دارند.

او سپس در خصوص رویکرد قندریز به نگارگری افزود: این هنرمند بیش از پیش از بازنمایی واقعیت مشهود فاصله می گیرد. احتمالا تحت تاثیر ماتیس به نگارگری روی آورده. اما نه در نگارگری ها و نه هیچ جای دیگر اشاره ای به تاثیرش از ماتیس نشده. هرچند در شیوه طراحی اش بیشتر تحت تاثیر ماتیس است تا نگارگران ایرانی.

منصور قندریز

پاکباز، بارزترین دستاورد قندریز در این دوره کاری را پیکر مردان و زنانی دانست که در سادگی خود بدویتی را آشکار می کنند.

وی افزود: در آثار وی، خورشید در آسمان می درخشد، روز همه جا را فراگرفته اما هیچ چیز از خود سایه نمی افکند. در این سرزمین خیالی گویی زمان متوقف شده و زندگی در مرز میان افسانه و واقعیت جریان دارد.

وی چوپان، شکارچی و …شخصیت های افسانه ای را عناصری عنوان کرد که روابطشان با یکدیگر چنان ساده است که بیان نمادگرایانه ای را نشان میدهد.

پاکباز در ادامه با اشاره به تصویرسازی های تمثیلی قندریز گفت: وی در خلق چنین آثاری از فضای ذهنی بدوی اش فاصله می گیرد. در یک نقاشی کلاژ که در سال ۱۳۴۰ اجرا شده است الگوی پیکرنگاری اش را نیز تغییر داده است. در اینجا زنی تنومند را می بینیم که گیسوانش را اطراف سرش گشوده و کودکی روی سینه و شکمش نشسته. آیا این مام زمین است؟

منصور قندریز

این مورخ نامدار هنر ایران، در ادامه قندریز را در زمره هنرمندانی برشمرد که کار خلاقه خود را بر اساس اندیشه و بینش مشخصی به کار می بندند و افزود: ریشه یابی فرهنگ شرقی، آگاهی از سنت های تصویری ایرانی و بهره گیری آگاهانه از هنرمندان بعدی باعث شد که قندریز بتواند خود را هنرمند ایرانی امروزی به شمار بیاورد.

پاکباز افزود: قندریز در کارش پیگیری فوق العاده ای داشت. میتوان گفت همیشه قلم مو به دست بود. اما نقاشی های متاخرش را در پی وقفه ای چندماهه کشید. شاید به این علت که در حال یک خانه تکانی ذهنی بود اما طرح هایی که در همین فاصله با قلم ماژیک کشیده بود از تلاشی تازه خبر می داد. به هر حال کندوکاو تا واپسین روزهای زندگی اش ادامه داشت.

رویین پاکباز با ابراز تاسف از این که تا کنون مجموعه آثار قندریز در کتابی مختص وی جمع آوری نشده، افزود: ما غالبا به مرگ هنرمند بیشتر از ناشناخته مانده آثارش دل می سوزانیم.

منصور قندریز

 

وی در خصوص آخرین اثر قندریز گفت: آخرین نقاشی اش در یک دایره بزرگ سرخ رنگ خلاصه شد. دایره ای که نقشهای مدور قبلی را در دل خود جای داده بود. گویاترین توضیح این اثر در یادداشتی که از خود نقاش به جای مانده است: خطوط نامحسوس شبیه امواج الکتریسیته را حس می کنم که در فاصله مغز من و سفیدی بوم در حرکت اند. ایده هایم در مغزم جولان می دهند. کدام یک از ایده هایم به بیرون خواهند جهید؟ کدام یک؟ فرصت دهید. فرصتی کوتاه تا در یک لحظه مناسب چشم هایم گشوده شود. آه آینه! پیدا کردم. یک فرم بزرگ. دایره. مادر فرم ها. دیگر بیش از این مغزم کار نمی کند. یک فرم دایره بزرگ. بزرگ چون آفتاب. با چه رنگی شروع کنم؟ قوطی های رنگ کجا هستند. بی اختیار به طرف آبی ها! رنگ آبی! آبی تر از همه آبی ها! نه! قرمز.

گفتنی است، رویین پاکباز در ادامه سلسله نشست های هفته بزرگداشت منصور قندریز که به همت نشریه هویت برگزار شده بود، در تبریز حضور یافت.

نویسنده