نقد نمایشگاه؛ جنگ و همه چیزهای مربوط به آن

یادداشتی بر پرفورمنس های حامد سلطانی با موضوع « جنگ » در گالری صا
به قلم: مریم روشن فکر
در حالی‌که جنگ‌ها اطراف ما را فراگرفته  و ما خود مردم کشوری هستیم که هنوز از زخم‌های جنگ بیمار است و هراس درگیر شدن دوباره با آن چون شبهی در سپهر اندیشه‌مان در جولان است، حامد سلطانی سوالی را پیش رویمان قرار می‌دهد، چرا جنگ؟


[one_third]سلطانی در پرفورمنس-چیدمان خود که چهار هفته به طول انجامید، سوال خود را به سه بخش تقسیم نموده‌است، بخش اول با عنوان چرا جنگ، بیانگر فضای روح زده و مسخ شده باقیمانده از جنگ است. در بدو ورود به نمایشگاه مسیر رسیدن به گالری با ویرانه یک خانه مسدود شده‌است، وقتی با مشقت از میان این ویرانه عبور کردید، در آنسوی آن به مسیر قبرهایی می‌رسید که یکی یکی توسط ارواح سرگردان یک مرد و یک زن روشن و خاموش می‌شوند، در فضای روح زده گالری ابزار هایی وجود دارد که از شما خواسته می‌شود در نمایش مشارکت کنید، چند هفت‌تیر‌ پر و باند زخم بندی، ادواتی که بازدیدکنندگان را تهییج کردند تا به جنگ درونشان اجازه بیرون آمدن بدهند، صدای بی وقفه شلیک و بدنهای بسته‌بندی شده و تلاش برای استفاده پرخاشگرایانه از باندها به جای زخم بندی و ترمیم جراحت، جوی است که پس از گذشت یکساعت در گالری حکم‌فرما می‌شود. سلطانی با کاغذهایی که در ورودی گالری قرار داده مخاطب را ترغیب می‌کند به سوال او پاسخی کتبی نیر بدهد، چرا جنگ؟ جنگی که اکثر مخاطبین بلافاصله و با هیجان و لذت با آن هم‌سو می‌شوند.

waywar-hamedsoltani-sagallery (11)

waywar-hamedsoltani-sagallery (13)

پس از یک هفته سوگواری خاموش و شنیدن صدای شلیک، بخش دوم پرفورمنس با عنوان: « صلح‌بازی» آغاز می‌شود. چیدمان نمایشگاه این بار، مخاطب را به دردسر نمی‌اندازد و او را بدون چالش خاصی به فضای اصلی راهنمایی می‌کند، فضایی که با یادمان‌هایی از جنگ هفته گذشته در گوشه و کنار چیدمان شده، بخش‌هایی از خانه ویران این‌بار به صورتی کم‌تر واقع‌گرایانه و بیشتر انتزاعی شکسته و پرشده از آوار در گالری چیده شده‌اند، اشیائی که دارای روح سرخ بادکنکی هستند، روحی که در بالای سرشان ایستاده و آن‌ها را با خرابه‌های معمولی متمایز می‌کند. بازیگران نیز کماکان یک مرد و یک زن با ارواح خودشان در این میانه سرگردان هستند. در این قسمت اما مشارکت مخاطب خریدنیست، چند جوال‌دوز که بر دیوار نصب شده‌اند، هر یک به قیمت ۱۲۵۰۰۰ تومان به مخاطبین فروخته می‌شوند و خریدار حق دارد با آن هر کاری را که مایل است انجام دهد، از پوسته‌های به جا مانده از بادکنک‌های قرمز می‌توان فهمید که خریداری پیدا شده و سهم خود را از صلح، با سبوعیت تمام طلبیده است، با از بین بردن تنها بازمانده شکننده و آسیب‌پذیر این اشیاء، که در خود خاطره‌ی انهدام، ظلم و وحشیگری بشر را حفظ می‌کنند. گویا منظره این بادکنک‌های قرمز در سیلان که برفراز گوشه‌های منهدم شده یک خانه قرار گرفته‌اند، به اندازه کافی غمگین نبوده‌است و هرکس می‌کوشد تا به سهم خود بر آن بیافزاید. در بخش اول پرفورمنس نیز اتفاق دیگری می‌افتد، آوار تک به تک شماره‌گذاری شده و به فروش می‌رسند، تا به این وسیله و با مشارکت مخاطب آوار از گالری خارج شوند. هرچند اکثر این قطعات تا پایان هفته اول به فروش رفته است، اما اثر روانی آن بر جای مانده است.

[/one_third][one_third]

waywar-hamedsoltani-sagallery (8)

waywar-hamedsoltani-sagallery (7)

waywar-hamedsoltani-sagallery (6)

waywar-hamedsoltani-sagallery (5)

بخش سوم این نمایشگاه به چیدمانی مینیمال اختصاص یافته است، عنوان نمایشگاه تاب بازیست، فضای گالری به وسیله صفی متشکل از عروسک‌های سفید کودکان به راهروهایی تبدیل شده که در میان آن تاب‌هایی به سقف گالری آویزان است و عروسک‌هایی نیز بر روی تاب‌های شیشه‌ای قرار گرفته‌اند. تاب‌هایی که توسط یک نفر به حرکت در می‌آید. صف کودکان منتهی به میز و چیدمانی از بشکه‌های واکسن است، واکسن «ضد جنگ»، چه داروی مورد نیازی برای بشریت.

waywar-hamedsoltani-sagallery (2)

waywar-hamedsoltani-sagallery (1)

[/one_third][one_third_last]

سلطانی در این مجموعه چیدمان، پرفورمنس به جستجویی در رابطه انسان و جنگ رفته است، او با قراردادن مخاطب در موقعیت نتایج به بار آمده از جنگ، او را با این واقعیت درگیر می‌کند که جنگ به خودی خود امری زمانمند و گذراست که در مدتی کوتاه اتفاق می‌افتد، اما آثار و مصائب آن همان چیزیست که ممکن است هرگز از بین نرود. انسان‌هایی که می‌میرند و خانه‌هایی که ویران می‌شوند، هرگز دوباره زنده نخواهند شد و به حیات باز نمی‌گردند. در جهان سلطانی، صلح قرمز رنگ است و جنگ سفید، شاید این جابه‌جایی حاصل تفاوت میان زیستن و مرگ باشد. فاصله باریک ریخته شدن خون و از بین رفتن جان، خون مایع زندگی و جوهر حیات، که در جنگ از بین می‌رود و در صلح به سختی فرصت می‌کند تا از دل خرابه‌ها جوانه بزند، جوانه‌ای که با پرداخت مبلغی پول می‌تواند توسط مخاطب نابود شود.

waywar-hamedsoltani-sagallery (3)

سلطانی در نمایشگاه سومش با قراردادن بستری از آوار در ورودیه گالری به قسمت اول پرفورمنس خود اشاره‌ می‌کند، اشاره‌ای استعاری که هم به بخش اول و هم به نفس جدایی ناپذیر جنگ و ویرانی می‌پردازد. او جنگ را به واسطه ویرانی به تصویر می‌کشد و از آن برای تثبیت واقعیت غم‌انگیز جنگ در ذهن مخاطب سود می‌برد، او به واقعیت مرگ و نیستی پس از جنگ نگاهی شاعرانه دارد، مرد و زن دو عنصر پدید آورنده هستی و انسان، به صورت اشباح در فضای اجرای او سرگردانند و از مخاطب فاصله دارند، آن‌ها متعلق به فضای او نیستند، بلکه روح نابود شده بخشی از بشریت هستند که به مثابه فرشته‌های مرگ به انجام وظایف تکراری خود در دنیای مردگان اشتغال دارند.

اما در قسمت سوم این اجرا که بیشتر به نتیجه‌گیری می‌ماند،سلطانی از بار نوستالژی اثر کاسته و به امید کم‌رنگی که هنوز برای آینده وجود دارد می‌افزاید. او با استفاده از عروسک‌های سفید به مثابه بخش ناآلوده انسان و واکسینه کردن آن دربرابر جنگ و در عین حال تاب‌های شیشه‌ای که این کودک-عروسک‌ها بر روی آن در وضعیتی معلق و ناپایدار در حال تاب‌خوردن هستند، وضعیتی شکننده که با ترس همراه است.

photo_2016-06-18_10-57-45

در بخش دوم و سوم نمایشگاه کارت‌هایی که در آن پاسخ‌های مخاطبین به سوال چرا جنگ؟ نوشته شده بر دیوار نصب شده‌است. سلطانی در دعوت‌نامه نمایشگاه روند شکل‌گیری هر قسمت را وابسته به واکنش مخاطب می‌داند، درست معلوم نمی‌شود که تا پایان این واکنش چه تاثیری بر روند نمایشگاه داشته است، اما از نوشته‌های روی دیوار این‌گونه بر می‌آید که عده زیادی از مخاطبین، وجود جنگ را در جامعه بشری به عنوان لزومی برای یادآوری ارزش زندگی می‌دانند، روندی که در دگردیسی آرام این نمایشگاه از جنگ تا واکسیناسیون کم‌رنگ و بی‌تاثیر است. رنگ نه‌چندان محو شاعرانگی در این اثر هرچند در انتقال غم و سوگ حاصل از جنگ موثر است اما در القای مهابت و درندگی آن آرام ، خوددار و صلح‌طلب ظاهر می‌شود. وجود اسلحه و جوال‌دوز در دسترس مخاطب و استفاده از کنش او که چندان صلح‌آمیز و انسانی به نظر نمی‌رسد، در نتیجه نمایشگاه چندان پررنگ نیست، هرچند بیان وضعیت متزلزل کودکان یا حیات غریزی انسان بر روی تاب‌های شیشه‌ای متزلزل است، اما نگرانی موردی ندارد، زیرا واکسن ضد جنگ کشف شده‌است.

waywar-hamedsoltani-sagallery (4)

[/one_third_last]

نویسنده