محمد صادق نیک نهاد | نقدی بر نمایشگاه عکس مکاشفه در گالری گلستان

نقدی بر نمایشگاه عکس مکاشفه محمد صادق نیک نهاد، گالری گلستان
به غایت رساندن کیفیت لحظه حال

سایت تندیس به قلم مریم روشن‌فکر

محمد صادق نیک نهاد متولد ۱۳۵۵، عکاس میلیونی و جزو معدود افرادی است که به قیمتی بالای پنجاه میلیون تومان در ایران موفق به فروش عکس شده‌ است. او مجموعه جدیدی از آثارش با عنوان «مکاشفه» را به گالری گلستان آورده و برای نمایش ارایه داده است.


محمد صادق نیک نهاد در آثاری زیبا با رنگ‌آمیزی بدیع، تصاویری انتزاعی را پیش چشم مخاطب قرار می‌دهد که بی‌شک تعریف کلاسیک زیبایی را اغنا می‌کند.
البته او با ارایه بیانیه‌ای که در آن به برخی خاستگاه‌های پدیدارشناسانه عکاسی اشاره می‌کند، تلویحاً این نکته را به مخاطبین نمایشگاه یادآوری می‌کند که با نمایش دادن این آثار بیش از ارایه، زیبایی صرف را مد نظر داشته است. او در مقاطع مختلفی از سال‌های ۱۳۹۴ تاکنون بر شیوه شخصی خود پای فشرده است و همواره تأکید ورزیده که آثارش را بر پایه برنامه‌ریزی، مطالعه و تحقیق بنا نموده و برای خلق این مجموعه تلاش زیادی را متحمل گشته است.
نیک نهاد بر چند موضوع در آثارش تأکید ویژه‌ای دارد، اول استفاده از تک فریم در عکس‌ها و عدم استفاده از هرگونه ویرایش نرم‌افزاری روی آن است و دوم رویکرد فلسفی.
در مورد موضوع اول اگر بخواهیم این تأکید بر عکاسی مستقیم و تک فریم را از زاویه رسانه عکس بررسی کنیم به نتیجه‌ای نخواهیم رسید، زیرا آثار او از مقوله واقعیت، لحظه و سندیت مبرا هستند و به ژانر عکس انتزاعی تعلق دارند. اما با مراجعه به بستر تعاریف عکاسی انتزاعی و دغدغه‌های فلسفی، عرفانی و اشراقی نیک نهاد، موضوع استفاده از تک فریم در آثار او می‌تواند به گزینه‌ای مفهومی بدل شود.محمد صادق نیک نهاد هرچند نمی‌توان گفت نیک نهاد به لحاظ انتخاب «فرم» برای مفهوم مورد نظر خود راه درستی را رفته است، اما فرم‌های مورد استفاده او به‌خصوص به دلیل استفاده از مبانی تصویری اولیه در امر فروش موفق بوده‌اند.
مسیری که بسیاری از ستارگان سینما و تلویزیون نیز در حضور مداوم خود در دنیای تجسمی و عکاسی به آن دست یافته‌اند؛ لیکن بنابر خواست او در القای لذتی عقلانی و فراحسی و جست‌وجوی او در میان مفاهیم عرفانی به‌خصوص فلسفه اشراق، یعنی ذات توجه به نور و همچنین مفاهیم عرفانی دیگری چون «وحدت» و «کثرت» و یا گردش و سماع باید درباره فرم انتخابی، او را سهل‌گیر دانست.محمد صادق نیک نهاد رویکرد نیک نهاد در مجموعه خود، وابستگی و تعریف مجدد لحظه است، به عبارتی او تلاش می‌کند با بهره‌گیری از رسانه عکاسی مفاهیم ذهنی مورد نظر خود را بیان کند.
و عکاسی با توجه به درگیری مستقیم با موضوع نور و لحظه، برای این امر مناسب به نظر می‌رسد. عکاسی انتزاعی نیز به واسطه هر آنچه از نامش پیداست محمل ذهن و انتزاع است و بستر ارتباطی است بین چیزی که مصداق بیرونی و محسوس ندارد و تصویر آن، که به شی‌ء تبدیل شده و از این طریق آن را به دنیای محسوس می‌آورد.
به همین ترتیب نیک نهاد برای به‌دست آوردن نهایت کیفیتِ لحظه‌ی حال از عکاسی و برای به‌تصویر کشیدن آن از انتزاع بهره می‌برد. اما چیزی که او نتوانسته در آثارش به آن برسد، نقطه اتصال فرم و محتواست. هرچند انتخاب نیک نهاد برای ارایه این مجموعه عاقلانه است، اما در عمل آنچه به‌دست آورده مجموعه‌ای بسیار فرمال است؛ که با رنگ‌های پرتلألو و حرکت بسیار در ترکیب‌بندی رخ می‌نماید.محمد صادق نیک نهاد نیک نهاد با تلاش بسیار و انتخاب هرعکس از مجموعه گسترده‌ای از شات‌های عکاسی شده سعی می‌کند به محتوای مورد نظر خود پایبند بماند. نهایت خواست او وارد شدن مخاطب به دنیای درونی تصویر است.
او ورودی از جنس مکاشفه را طلب می‌کند که با تصاویر همراه شود و از دل آن نتیجه‌ای فلسفی استخراج کند. او تمام تلاش خود را به‌کار می‌برد تا زمان و مکان مناسب گرفتن عکس خود را بیابد و همچنین زمان زیادی را صرف می‌کند تا از دل یک لحظه‌ی واقعی تصویری را که طلب می‌کند بیرون بکشد، خواست او از تصاویر به مفاهیمِ بودن مرتبط است؛ و از این رو نیز هست که پیرامون عرفان می‌چرخد. همچنین دستیابی به لحظه‌ی حال به‌صورت ناب که در گستره‌ای از آموزه‌های عرفانی حضور مسلط دارد، لحظه‌ای که در سماع رخ می‌دهد و در آن زمان از حرکت می‌ایستد، زیرا رقصنده با حرکت هستی یکی شده است. او تصویر چرخانی از درخت را برای القای این حس انتخاب می‌کند و همان‌گونه که توضیح می‌دهد، پس از تکرار بسیار، تصویر مورد نظر خود را به دست می‌آورد.محمد صادق نیک نهاد او با استفاده از تکنیک‌های ایجاد حرکت در تصویر، اطلاعات منتقل شده از واقعیت را در حد رنگ و نور کاهش می‌دهد و از این طریق سعی می‌کند به معنا نزدیک گردد، اما پرهیب طبیعت که از پس آن بیرون می‌آید در جایی از این مسیر مانع ایجاد می‌کند.
نیک نهاد با ارایه آثاری در ابعاد مختلف، به‌صورت عکس دیجیتال روی بوم، در جایی میان نقاشی و عکاسی می‌ایستد، در عین اینکه انتخاب رسانه‌ی عکاسی خود، برای او موضوع محسوب می‌شود، اما تکیه او بر زیبایی نقاشانه، مانند رنگ و ترکیب‌بندی، آثارش را در برابر محتوای مورد نظر عکاس عریان می‌کند. آثار آنچنان در زیبایی خود غرق می‌شوند که بستر فرم گرایشان را بر معنا تحمیل می‌کنند، همین‌طور استفاده مستقیم مفاهیم چرخش، نور، وحدت و کثرت گستردگی و فشردگی در آثار، خیال‌پردازی را متوقف می‌گرداند، و علی‌رغم میل عکاس، مخاطب را به درون جلب نمی‌کند، زیرا ظاهراً همه چیز در بیرون آثار گفته شده است. چرخش دوربین و درختان پاییزی سماع هستند و تقسیم قاب به دو بخش تیره و روشن تولد.محمد صادق نیک نهاد او با بهره‌گیری از انواع اعمال عکاسانه مانند نوردهی‌های طولانی، عمق میدان وضوح، نزدیکی زیاد به سوژه، حرکت دوربین و لنز در مورد عکس‌های خود دچار اغراق می‌شود و کنترل رابطه‌ی ظریف بین زیبایی فرم‌گرا و هنر معناگرا را از دست می‌دهد.
زحمتی که او می‌کشد در تقویت شیئیت آثارش تأثیر مستقیم دارد، اما بر عمق معنایی آن تأثیر عکس، همچنین آن را از ادامه مسیر به‌سمت محتوا نیز باز می‌دارد، شاید حذف حتی یک عنصر فرمی کوچک می‌توانست به او کمک زیادی بکند، ضمن اینکه غنای فرمی این آثار نیز فاقد حساسیت عکاسانه هستند و بیشتر در حوزه‌ی طراحی و ساماندهی تصویر جای می‌گیرند؛ همین امر مخاطبان او را از دسته مخاطبانی که به دنبال چالش و فکر در اثر هستند به سمت مخاطبینی می‌برد که به‌دنبال شیء هنری تزیینی به گالری می‌آیند؛ که به موفقیت اقتصادی ختم شده است؛ اما در جهت دستیابی به بیان هنری مورد تردید قرار می‌گیرد.محمد صادق نیک نهاد

نقد نمایشگاه قبل به قلم مریم روشن فکر را اینجا بخوانید:

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
مجموعه عکس علیرضا آتش‌زران در گالری ۲۶

در ستایش عکاسی آماتور و مجموعه عکس علیرضا آتش‌زران

در ستایش عکاسی آماتور و مجموعه عکس علیرضا آتش‌زران در گالری ۲۶ اشتراک نیکی نقدی بر نمایشگاه عکس علیرضا آتش‌زران سایت تندیس، مریم روشن‌فکر  گاهی به نظر می‌رسد عکاسی دیگر یک گونه هنری محسوب نمی‌شود، بلکه به یکی از ارکان بدیهی زندگی روزانه تبدیل شده‌است. تا چندی پیش از روزگار شبکه‌های اجتماعی و امکانات گسترده اشتراک عکس و پیشرفت‌های شگفت دوربین‌های تلفن‌همراه، عکاسی داشت به مرور به سمت تبدیل شدن به هنری مردمی و جدی در حوزه آماتوری می‌رفت. از […]

0 comments

نویسنده