مجسمه‌های کیت ادمیر دستیار متیو بارنی در گالری پتزل

مجسمه‌های کیت ادمیر دستیار متیو بارنی در گالری پتزل

دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۵۸ برگردان سجاد عمادی


نمایش مجسمه‌های کیت ادمیر در گالری پتزلکیت ادمیر

نیویورک، امریکا: گالری پتزل از برپایی نمایشگاه مروری بر مجسمه‌های کیت ادمیر با عنوان «مادر قالب» خبر داده است. در نمایشگاه منتخبی از کارهای ۲۶ سال گذشته‌ی هنرمند نظیر «دختری را ملاقات کردم که بلوز می‌خواند»(۱۹۹۱) و «بواسطه تصویرها»(۲۰۱۷)، ارائه شده‌اند. «مادر قالب» ششمین نمایشگاه انفرادی ادمیر در این گالری است و همزمان با آن مجلدی منتشر شده که جدیدترین چیدمان او با عنوان «تصویرهای ادمیر» را در بر می‌گیرد. عنوان نمایشگاه، اصطلاحی مرتبط با فرآیند قالب‌گیری است. از نظر فیزیکی، «مادر قالب» یک پوسته‌ی سخت است که به صورت سنتی از گچ ساخته می‌شود. این پوسته یک قالب پلاستیکی منعطف را درون خود نگه می‌دارد که کمک می‌کند تصویر منفی شکلش را در فرآیند قالب‌گیری حفظ کند. این پوسته محفظه‌ای پیرامونی برای تغییر شکل ماده از مایع به جامد، و در ترکیب‌بندی از انتزاع تا تقلید طبیعت است.

کیت ادمیربخش عمده‌ی کار ادمیر در طول سالیان گذشته از طریق قالب‌سازی و قالب‌گیری با طیف متنوعی از مواد صنعتی ساخته شده است؛ گچ، آلومینیوم، اکریلیک دندان‌سازی، پلاستیک، شیشه، رزین، پلی‌اورتان و بازالت. ادمیر مواد غیر سنتی را به خدمت گرفته است که آگاهانه برای دست‌یابی به واقع‌نمایی در هر مجسمه مزاحمت ایجاد می‌کنند. هنرمند در طول فعالیتش روایات شخصی‌ را به شکل سوژه‌های جهانشمولی درآورده است که در ضمن اشیا را دگرگون می‌نماید و مضامینی نظیر شرحال خودگویی، اروتیسم و فناپذیری را متبلور می‌کند. دو تا از کارهای قدیمی نمایشگاه کنکاشی در کودکی ادمیر هستند. «دختری را ملاقات کردم که بلوز می‌خواند» یک نقاشی رنگ روغن است که پرتره‌ای از کودکی هنرمند را با جنیس جاپلین خواننده ترکیب می‌کند. هر دو پرتره متعلق به سال ۱۹۷۰ هستند؛ ادمیر در لباس ببری مخصوص هالووین، و خواننده‌ی لبخند بر لب در همان سالی که بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت. ۳۱ سال بعد ادمیر با هنرپیشه‌ی زن، فرح فاست، همکاری می‌کند. این همکاری هنری نقش مدل و الهام دهنده را تغییر می‌دهد. رابطه‌ی آنها در مجسمه‌ای مرمری از دستان درهم پیچیده‌شان گرامی داشته شده است. از اصطلاح  «مادر قالب» هم معنای الهه‌ی الهام‌بخش(muse) و رییس مونث خانواده یا قبیله(matriarch) استنباط می‌شود و هم مفاهیمی نظیر لقاح، آبستنی و تولد. در کار «سوسن‌های بشارت»(۲۰۱۳)، ادمیر سوسن‌ها و گلدان‌های یک نقاشی بشارت رنسانسی را در قالب مجسمه‌ای از آن خود کرده است.

کیت ادمیراین گل‌های همه جا حاضر که با اکریلیک دندان‌سازی روشن و پلی‌اورتان قالب گرفته شده‌اند، به صورت سنتی به عنوان دروازه‌ای میان مریم و فرشته عمل می‌کنند، و از منظر نمادین نشانه‌ی بکارت مادر مقدس هستند. اثر مرکزی نمایشگاه «بورلی ادمیر» است. این اثر که از رزین صورتی شفاف آبنبات مانند ساخته شده، مجسمه‌ای در مقیاس طبیعی از مادر هنرمند در بیست‌ و دو سالگی است؛ یعنی زمانی که ادمیر را نُه ماهه آبستن بوده است. او شکمش را با دست راست نوازش می‌کند و به آن چشم دوخته است؛ این نخستین تعامل عاطفی میان مادر و پسر است. مجسمه‌ی گیاهی Fireweed به عمل نوسازی زیستی اشاره دارد. این مجسمه، گیاهی به نام Chamaenerion Angustifolium را نشان می‌دهد؛ نخستین گیاهی که پس از آتش‌سوزی در جنگل رشد می‌کند، یا در مورد کار ادمیر، پس از یک فوران آتشفشانی. برگ‌ها و گل‌ها با ظرافت قالبگیری شده‌اند و روی آنها با خاکسترهای آتشفشانی از فوران ۱۹۸۰ کوه سنت هلن، پوشانده شده است؛ یعنی همان سالی که هنرمند کم کم وارد دنیای بزرگسالی و بلوغ  می‌شد. چیدمان «تصویرهای ادمیر» (Edmier imagines) متشکل از پنجاه پرتره‌ی قالب‌گیری شده است که همانند ماسک‌های روم باستان که با همین عنوان نامیده می‌شدند(The Roman Imagines)، به نمایش درآمده‌اند. یک پرتره به ازای هر سال زندگی هنرمند به دیوار آویزان شده است، و چهار سلف پرتره از وی در سنین متفاوت در میان آنها دیده می‌شود. تصاویر رومی‌ ماسک‌هایی بودند که از صورت اعضای خانواده ساخته و در میان نسل‌ها به میراث باقی گذاشته می‌شدند. کیت ادمیرپرتره‌های ادمیر از لحاظ خانوادگی با هم مرتبط می‌شوند؛ آنها خانواده، دوستان، قهرمانان و منابع الهام هنرمند را نمایش می‌دهند. با اینحال، به جای اینکه این ماسک‌ها از صورت مردگانی ساخته شده باشد که زنده‌ها به چهره می‌زنند، پرتره‌های گچی ادمیر در سال‌های حضور وی در صنعت جلوه‌های ویژه‌ی هالیوود ریشه دارند. در کار او مایکل جکسون به یک گرگینه‌ی نوجوان تبدیل می‌شود، جف گلدبلوم به خون آشام، و متیو بارنی به یک موجود نیمه انسان. کیت ادمیر در شیکاگو متولد شده است. وی پس از فراغت از تحصیل راهی هالیوود شد و با مشارکت در ساخت فیلم‌هایی نظیر «مگس» در زمینه‌‌ی ساخت ماسک و مجسمه شروع به تجربه اندوزی نمود. وی برای مدت کوتاهی در موسسه‌ی هنرهای کالیفرنیا حاضر شد و همانجا بود که تصمیم گرفت به جای فعالیت در سینما، هنرمند شود. برای دستیابی به این هدف وی دستیار متیو بارنی شد و به توصیه‌ی او شروع به خلق آثاری کرد که از منظر شخصی برایش معنادار بودند. کارهای ادمیر در نمایشگاه‌های متعددی از جمله بی‌ینال ویتنی دیده شده و در گنجینه‌ی موزه‌هایی نظیر تیت نگهداری می‌شوند.کیت ادمیر

www.petzel.com

برگزاری نمایشگاه بزرگی از آثار متنوع میکل کیوم

کپنهاگ، دانمارک: جدیدترین آثار میکل کیوم در نمایشگاه بزرگی در گالری آرکن در معرض دید عموم قرار گرفته است. در یک چیدمان عظیم، کیوم حوادث زمانه‌ی ما را در مقابل پس‌زمینه‌ای از چادرهای راه راه سیرک به نمایش درمی‌آورد و مخاطبان را به درون «سیرک اروپا» دعوت می‌کند. برای دهه‌ها میکل کیوم در کاریکاتورهایش از اعمال انسانی، به پوچی‌های زندگی و بی‌معنایی هستی پرداخته است. دوم سپتامبر آرکن درهایش را در برابر «سیرک اروپا»ی کیوم می‌گشاید؛ نمایشگاهی که در آن بیننده بواسطه‌ی نقاشی‌های جدید، فیلم‌ها، چیدمان‌ها و مجسمه‌ها به سیر و سیاحت در جهان هنرمند برده می‌شود. موضوع اصلی نمایشگاه هم شرایط کنونی جهان است. «سیرک اروپا»، نمایشگاهی تفکربرانگیز در مورد مسیری است که اروپا و خود ما درحال طی کردنش هستیم. در نمایشگاه، کیوم رویدادهایی که معرف دوران ما هستند را در معرض دید قرار می‌دهد و مسائلی نظیر گردشگری، سرگرمی، اخبار، سیل مهاجران، جنگ و تغییرات آب و هوایی را در هم می‌آمیزد. با کنایه‌های نیشدار و شوخ طبعی صریح، گویی دنیای سیاست و زندگی روزمره در یک سیرک بزرگ نمایش داده شده‌اند. در قلب «سیرک اروپا» پرسش‌هایی در مورد هویت و جامعه‌ی اروپایی قرار دارد، در زمانه‌ای که ترس، بیگانه هراسی و عداوت قدرتمندتر می‌شود و ما را از هم دور می‌کند. هنرمند می‌گوید: «قرار نیست یک نمایشگاه پاسخ‌ها را ارائه کند. بلکه باید ما را با پرسش‌هایی روبرو نماید که ما خودمان باید در موردشان بیاندیشیم.» تئاترگونگی عنصر اساسی هنر کیوم و محور نمایشگاه آرکن است. در «سیرک اروپا»، مخاطب بواسطه‌ی
دلقک بازی‌ها، ترفندهای جادوگری نمایشی و موقعیت‌های تئاتری، درگیر و سهیم در کار می‌شود. شکل و شمایل نمایشگاه حاکی از جهت‌گیری جدیدی در کار هنرمند است که هرگز پیشتر چیدمان کاملی در این مقیاس خلق نکرده بود. میکل کیوم(متولد ۱۹۵۵) در دهه‌ی ۱۹۸۰ به عنوان یکی از اعضای گروه پرفورمنس Værst پیشرفت چشمگیری در دنیای هنر داشت. از آن پس نقاشی مهمترین رسانه‌ی هنری او بوده است. وی همچنین سابقه‌ی طراحی صحنه را هم در کارنامه دارد.

uk.arken.dk

میکل کیوممروری بر نقاشی‌های راینر فتینگ در نیویورک

نیویورک، امریکا: گالری آلبرتز بِندا، نمایشگاه جامعی از دوران فعالیت نقاش آلمانی، راینر فِتینگ برگزار کرده است. نمایشگاه «تاکسی‌ها، هیولاها و دریای خوب قدیمی» که سی سال فعالیت هنرمند را پوشش می‌دهد، به بخش‌های موضوعی متمایزی، متشکل از پرتره‌نگاری، پانک و موسیقی راک، نقاشی‌های دلقک‌های ترسناک، مناظر دریایی و تصاویر قدیمی از نیویورک تقسیم بندی شده است. فتینگ در این رابطه چنین توضیح می‌دهد: «تنوع موضوعات در این نمایشگاه، نقش مرکزی در تلاش‌های من برای پیشبرد و تکامل نقاشی دارد. الهامات و چالش‌های من به عنوان نقاش، از آنچه در تاریخ هنر دیده و بیش از همه پسندیده‌ام نشات می‌گیرد، که گستره‌ای از دیگو ولاسکز تا وارهول، و افراد بسیاری در این بین را شامل می‌شود؛ همه‌ی کسانی که آغازگر جرقه‌ی آفرینش کاری از خودم در من بودند.» فتینگ اغلب مدل‌های یکسانی از میان دوستان و همقطارانش را نقاشی کرده است. به همین منوال، او به مناظری رجوع می‌کند که برای شخص خودش واجد معنا و اهمیت هستند؛ نظیر شهر مادری‌اش در ویلهلم شاون یا جزیره‌ی سیلت. علیرغم آشنایی هنرمند با این سوژه‌ها، وی تصاویر آنها را به عنوان وسیله‌ای برای اندیشیدن در مورد تجربیات شخصی‌اش یا ارائه‌ی شرح نافذی در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی به خدمت می‌گیرد. در طبقه‌ی اصلی گالری کارهای جدیدتر به نمایش درآمده‌اند. در این پرتره‌ها، فتینگ بوم‌های مستطیل شکل مرسوم را کنار می‌گذارد، و روی پانل‌های چندتایی نقاشی می‌کند تا به نوعی ترکیب‌بندی پیکره‌های نقاشی را تکرار کند. تصاویر فتینگ از اهالی موسیقی بازتاب نقش مهمی است که موسیقی در زندگی او داشته. وی می‌کوشد تا قدرت عاطفی نوازنده‌های مورد علاقه‌اش و انرژی بداهه‌سازی‌های موسیقیایی را در نقاشی‌هایش به زبان تصویر بازگرداند. دیگر مضمون پرتکرار طی سال‌های فعالیت فتینگ، دلمشغولی‌اش با رویدادها و حوادث حاضر جهان بوده است. مجموعه‌ی جدیدی از «نقاشی‌های دلقکی» به مثابه‌ی واکنشی نسبت به اوضاع چند قطبی سیاسی و چرخه‌ی اخبار جنون‌آمیزِ روز افزون متصور شده‌اند. این نقاشی‌ها در مکانی به نمایش در آمده‌اند که هنرمند آن را «اتاق وحشت» می‌نامد. در طبقه‌ی پایین، نقاشی‌هایی در رابطه با نیویورک دیده می‌شوند؛ شهری که فتینگ از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۴ در آن زندگی می‌کرد. وی نیویورک را چنین به خاطر می‌آورد: «نیویورک آن روزها خیلی خراب و فرسوده بود… متفاوت از هر چیز متمدنانه‌ای نظیر آنچه امروز است و من سعی کردم تا اندوه و تنهایی خاصی را بیان کنم، که شاید بخشی از احساسات آن روز من هم بود.»

www.albertzbenda.com

راینر فتینگ برگزاری نمایشگاه گروه FORT

نویس، آلمان: بنیاد لَنگِن نمایشگاهی از گروه هنری FORT با عنوان Limbo برپا نموده است. گروه FORT متشکل از جنی کراپ(متولد ۱۹۷۸ فرانکفورت) و آلبرتا نایمن(متولد ۱۹۸۲ برمن) در زمینه‌ی چیدمان، ویدئو، و پرفورمنس فعالیت می‌کند. آنها در کارهایشان، که اغلب مختص هر فضا ساخته می‌شود، بر محو شدن مرز میان امور روزمره و شهودی، منطقی و غیرمنطقی تمرکز دارند و از این رهگذر اجازه می‌دهند بیننده شکنندگی این نظام تقسیم‌بندی را تجربه کند. برای دستیابی به این هدف، FORT با اشیای پیش پا افتاده کار می‌کند؛ آنها را به فضای نمایشگاه منتقل می‌نماید یا فضاهایی می‌آفریند که اغلب یادآور دکور و صحنه‌ی فیلم هستند. آثار نوع دوم، از زندگی شهری ما نشات می‌گیرند؛ عناصر ساختمانی منفردی مثل درها و پنجره‌ها، یا حتی یک پمپ بنزین به صورت کامل یا اثاثیه‌ی یک داروخانه، به عنوان حاضرآماده(readymades)‌ استفاده می‌شوند یا به شکل دقیقی از نو بازآفرینی می‌گردند. با اینحال، بواسطه‌ی مداخلات ظریف و یکپارچه‌سازی هدفمند فضاهای خالی، FORT اشیای معمولی را دگرگون می‌کند و باعث می‌شود چیزهای ظاهرا آشنا عجیب و غریب به نظر برسند. در اینجا، فضاهای تصویری که به قلمرو خیال وارد می‌شوند بازتاب این امر هستند که چگونه یک دیدگاه سینمایی از منظر فرهنگی حال حاضر ما را تعیین می‌کند. سینما نه تنها نقش منبع الهام را ایفا می‌نماید، بلکه همچنین الگویی برای فهم آثار FORT است که بیشتر از جنبه‌ی تجربی قابل ادراک هستند تا مفهومی. سناریوهای ارائه شده احساسات متفاوتی را بر می‌انگیزند، و با توجه به ابهامشان، از مخاطب دعوت می‌کنند تا داستانهایی از تخیل خودشان را بپرورانند. برای نمایشگاه بنیاد لنگن، FORT مجموعه‌ی جدیدی را تولید کرده که موجب غرق شدن بیننده در اتمسفری می‌شود که به شکل جذابی میان وحشت، اندوه و طنز در نوسان است. عنوان نمایشگاه(Limbo) را می‌توان چون یک اظهار نظر سیاسی_شاعرانه در نظر گرفت. این واژه‌ی کثیرالمعنی در انگلیسی به معنای محدود کردن یا زندانی شدن است، اما همچنین معنای وضعیت بلاتکلیفی یا همان برزخ هم از آن مستفاد می‌شود. گروه هنری FORT در سال ۲۰۰۸ از سوی جنی کراپ، آلبرتا نایمن و انا جنت بنیان گذاشته شد؛ اما از سال ۲۰۱۴ کراپ و نایمن تحت عنوان این گروه مشغول همکاری بوده‌اند. آنها هم اکنون در برلین زندگی و کار می‌کنند.

www.langenfoundation.de

گروه FORT

 

 

نویسنده