آیا ما کپی کار هستیم یا زیادی میدانیم؟

پوستر هنرمند هلندی Franck Nederstigt تحت عنوان چشم تو را میبیند
پوستر هنرمند هلندی Franck Nederstigt تحت عنوان چشم تو را میبیند

هنر گرافیک امروزه چنان شناخته شده است و در تمام  وجود زندگی ما دمیده که دیگر مانند گذشته نمیتوان به راحتی از کنار آن گذر کرد . شما نقش گرافیک  را در همه جا میبینید . از طراحی روی اسکناس تا روی لباس و جوراب و حتی سنگ گور! اوضاع گرافیک کشور ما هم بسته به اوضاع جیبمان و حالمان گاهی خوب ،گاهی ابری و گاهی تماما ابری گزارش شده. وضعیت گرافیک و طراحی هر کشور را در بدو ورودمان به آن خاک میتوانیم از بلیط هواپیما و اسکناس و کارت شناسایی و تبلیغات محیطی آن حدس بزنیم ، که در این اوضاع  وضعیت کارت ملی و کارت پایان خدمت ما به گمانم اسفناک ترین وضعیت ممکنه در جهان را دارد . کسی هم برایش مهم نیست که چرادر کشوری که سالانه بیش از ۳۰۰۰ نفر دانش‌آموخته گرافیک در سطوح عالی داریم (تقریبا دوبرابر کشور آمریکا) اما وضعیت ما این است که باید طراح گرافیست نتواند به ان درجه از خلاقیت دست یابد که سفارش دهندگان با خیال راحت کار را به او بسپارند. امروزه عضو شدن در انجمن طراحان گرافیک و تاسیس یک کانون تبلیغاتی  کار بسیار ساده‌ای شده است . البته در انجمن سخت گیری های به جایی میشود اما برای دریافت مجوز از یک اداره ارشاد فقط کافیست آشنا باشی باقی همه چی فرمالیته است.

طراحی سرجی دلگادو تحت عنوان optical-art-eye که قبل از پوستر هنرمند هلندی و ایرانی طراحی شده
طراحی سرجی دلگادو تحت عنوان optical-art-eye که قبل از پوستر هنرمند هلندی و ایرانی طراحی شده

در آذرماه سال جاری،‌ از میان متقاضیانی که موفق به دریافت مجوز برای راه‌اندازی کانون‌ آگهی و تبلیغاتی شدند، ۲ نفر دارای مدرک کارشناسی ارشد، ۳۶ نفر دارای مدرک کارشناسی،‌ ۱۰ نفر دارای فوق دیپلم و ۲۵ نفر نیز دارای مدرک دیپلم هستند.
همچنین ۳ نفر از مدیران مسؤول کانون‌های تازه‌تأسیس در رده سنی ۲۰ تا ۲۵ سال قرار دارند، ۲۸ نفر در رده سنی ۲۵ تا ۳۰ سال، ۲۵ نفر در رده سنی ۳۰ تا ۳۵ سال، ۱۰ نفر در رده سنی ۳۵ تا ۴۰ سال و باقی در سنین ۴۱ تا ۵۰ سال قرار دارند. همچنین ۳۴ نفر از این مدیران مسؤول را زنان و ۳۹ نفر دیگر را مردان تشکیل می‌دهند.(منبع)

با بررسی آمار تعداد متقاضیان و تمدید کنندگان این کانون ها متوجه میشویم که در این بخش کم از کشور ایالات متحده آمریکا نداریم (منبع) اما ما چه میکنیم و آنها چه میکنند؟ 

قطعا ما همان کار آنها را در سطح نازل تری انجام میدهیم . اما آیا خلاقیت آنها بالا تر از ماست؟ قطعا چنین است ، اما با کمی تعمق و دقت متوجه میشویم که آنها هم در یک دور باطل خلاقیت گرفتار آمده اند و فقط ما نیستیم که شاخک هایمان برای پوستر جشنواره تاتر فجر تیز میشود و با شنیدن این که یک پوستر کپی یک پوستر دیگر است خوشحال میشویم و میگوییم : دیدی گفتم !!؟ .

داستان از آنجا آغاز شد که پوستر جشنواره تاتر فجر را یارتا یاران یکی از هنرمندان ذوالفنون این کشور (به مانند باقی ما، کداممان تک شغله هستیم؟) طراحی شد(اینجا) و عده‌ای از صنف تاتر و گرافیک شروع به استهزا و نازل دانستن سطح طراحی این پوستر در اندازه تاتر گلریز یوسف آباد دانستند و در نهایت پوستر توسط مدیرانی که خودشان کار را سفارش داده بودند وتو شد طی فراخوانی کار رسید به طراحی پوستر دوم . پوستر دوم نیز طراحی شد و تیمی از اساتید فن گرافیک مانند جناب قباد شیوا ، ابراهیم حقیقی , محیط‌طباطبایی به انتخاب پوستر مبادرت ورزیدند و در نهایت پوستر چاپ و دیدگان همه را روشن نمود . هر چند جناب شیوا منکر تایید این پوستر شدند (اینجا) .اما داستان به اینجا ختم نشد و وب سایت تابناک پرده از یک راز سهمگین برداشت که این پوستر کپی ناشیانه از پوستر هنرمند هلندی به نام Franck Nederstigt میباشد !! (اینجا) . جالب این جاست که همین پوستر هلندی نیز کپی طرحی از سرجیو سالگادو هنرمند اسپانیایی است !!

پوستر جدید را امیر رجبی از طراحان جوان که خودش هم مانند باقی دوستان ذوالفنون است به عهده گرفته(ایشان دانش‌آموخته‌ی کارشناسی بازیگری از دانشکده‌ی هنر و معماری است) یعنی باز هم گرافیست جماعت اینجا نقشی نداشته‌اند .اما من به این موارد کاری ندارم و به برخوردی که با کارهای اینچنین میشود میپردازم .

پترن قابل فروش در وب سایت شاتر استاک در زمینه بالای پوستر استفاده شده
پترن قابل فروش در وب سایت شاتر استاک در زمینه بالای پوستر استفاده شده

 

 آنالیز پوستر

پوستر طراحی شده توسط  امیر رجبی دارای چهار المان اصلی است :

۱- طرح گل و بوته ۲- زمینه ساده فیروزه ای ۳- طرح چشمان راه راه ۴- تایپوگرافی

طرح گل و بوته ملهم از تصاویر آماده یا همان کلیپ آرت ها تحت عنوان paisley pattern است که به وفور در وب سایت ها موجود است و از آن برای طراحی استفاه میشود . باید تاکید کنم که استفاده از کلیپ آرت به هیچ وجه گناه بزرگی نیست و این طرح ها توسط طراحان دیگر آماده میشود که به عنوان سنگ بنای طراحی از آن استفاده شود . اما در قاموس مردم ما استفاده از این طرح گناهی نابخشودنی است !!

به رنگ فیروزه ای زمینه که ملهم از رنگ سنتی کاشیکاری ایرانی است نیز کاری نداریم (یعنی اگر قرمز بود ایرانی نبود؟) تایپوگرافی هم خوشبختانه با خط زیبای نستعلیق نوشته شده و هیچ شکی به اصالت آن نیست ، میماند طرح چشمها که به گفته کاشفان موجبات کپی این طرح را فراهم آورده غافل از این که خود این طرح نیز کپی دست سوم یک کار دیگر است !!

منحنی هایی که چشم را ساخته بارها و بارها در طرح های مختلف استفاده شده . اما مشکلی که در پوستر امیر رجبی وجود دارد و شاید اگر به این مورد دقت میکرد میتوانست دفاع قابل توجهی از کارش کند ، این است که عین پوستر هنرمند هلندی را در پوسترش به کار برده ! یعنی اگر به منحنی ها دقت کنید جدا از تعداد آنها که همان ۱۸ عدد است خط نخست از پایین منحنی نرم بالای بینی را ساخته اما به سمت بالا که میرویم خطوط تیز میشوند و منحنی تقابل بین دو خط از میان میرود . در حالیکه با کمی تسلط به نرم افزار وکتوری مانند کورل و ایلوستریتور میتوانست این منحنی ها را در این پوستر مال خود کند و منحنی های زیباتری هم خلق شود . من این منحنی ها را ظرف یک دقیقه در ایلوستریتور ساختم . سوالم از امیر رجبی این است ‌آیا صرف یک دقیقه وقت برای ساخت این منحنی ها و حتی تغییر در تعداد آنها (مثلا ۳۲ به اندازه سال جشنواره) نمیتوانست مانع از برخورد با این پوستر شود؟

مشکل طراحان جوان ما همین بی حوصله و لقمه آماده پیدا کردن است و خوب نتیجه‌اش این است .

طرح مرتضی ممیز برای سازمان پیکار با بیسوادی دهه چهل شمسی
طرح مرتضی ممیز برای سازمان پیکار با بیسوادی دهه چهل شمسی
پوستر اخطارهای زمان جنگ جهانی دوم طراح ناشناس سال ۱۹۴۲ میلادی
پوستر اخطارهای زمان جنگ جهانی دوم طراح ناشناس سال ۱۹۴۲ میلادی

اصلا چرا کلمه کپی را به کار ببریم ؟ مگر کلمه “الهام” و “برگرفته” چه اشکالی دارد؟ یعنی تمام آثار بزرگ نقاشی و عکاسی و گرافیک کاملا بسیط و تک هستند؟ افسانه ای قدیمی در مورد استاد ممیز وجود دارد که به سازمان پیکار با بیسوادی (چرا نهضت جایگزین پیکار شد را نمیدانم) به ایشان مراجعه کرد تا پوستری طراحی کند و ایشان در یک لحظه انگشت خود را بر روی استامپ روی میز زد و بر روی کاغذی فشرد و با خودکار قرمز ضربدری روی آن زد و به مامور سازمان گفت: بیا برو این را چاپ کن !! هر چند در دهه شصت و هنگامه دانشجویی‌ام یک بار این داستان را از خود استاد در دانشگاه هنر پرسیدیم و ایشان هم با همان صراحت همیشگی خود با یک فحش آبدار نثار ناقل این ; قصه کل قضیه را منکر شد . این پوستر و نشان سالهاست به عنوان شاهکار طراحی گرافیک ایران شناخته شده اما بعد از کشف اینترنت متوجه شدیم که در سال ۱۹۴۱ یعنی زمان جنگ جهانی دوم پوستری بسیار مشابه این ایده در آمریکا چاپ شده بود که موضوعش حفظ اسرار جنگ بود. یعنی قبل از کشف اینترنت ما اصلا امکان نداشت که روزگاری متوجه شویم استاد مسلم گرافیک ایران ایده زیبای خود را از یک طرح دیگر برداشت کرد بود. اما آیا واقعا استاد ممیز این پوستر را دیده بود؟ گمان نمیکنم . شاید هم بله ، ولی آیا این کشف در ارزش کار وی خللی ایجاد میکند ؟

پوستر قباد شیوا برای ارکستر ملی سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی)
پوستر قباد شیوا برای ارکستر ملی سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی)
پوستر کنسرت شوپن سال ۱۹۷۰
پوستر کنسرت شوپن ورشو سال ۱۹۷۰ Miedzynarodowy Konkurs Chopinowski 1970, International Chopin Piano Competition 1970, Zelek Bronislaw

من با یک جستجوی کوچک حتی یکی از آثار استاد شیوا را یافتم که در سال ۱۳۴۹ شمسی طراحی شده و پوستر مشابه آن برای کنسرت شوپن در سال ۱۹۷۰ میلادی . یعنی همان سال این پوستر در ورشو منتشر شده بود . حال استاد شیوا را متهم باید کرد به کپی کاری؟ به نظر من اصلا ! اطلاعات روز افزون ما از آرشیو های گذشتگان روز به روز بیشتر میشود و این به الهام گرفتن ما برای آثار هنری کمک میکند . البته بازهم تاکید میکنم الهام نه کپی کردن ناشیانه که متاسفانه این شق قضیه بیشتر است . امروزه در یک جشنواره عکس محال است که بتوان اثری بسیط و کامل یافت و هر چه بیننده بیشتر دیده باشد عذابش از دیدن این آثار بیشتر است . سال گذشته در یک جشنواره عکاسی به عنوان هیات انتخاب حضور داشتم و تصاویر ۱۷۰ عکاس را تک به تک بررسی کردم ، در میان ۳۶۳ عکس ۳۱۷ عکس را عین به عین در وب پیدا کردم یعنی عملا حذف تمامی عکاسان ! اما واقعا همه آن عکاسان تصاویر کشف شده مرا یافته بودند و تبحر مرا در وب داشتند که ریز به ریز تصاویر را بیابند؟ قطعا خیر ، اما در آن میان عکاسانی هم بودند که بسیار ناشیانه از ایده های عکاسان خارجی استفاده کرده بودند و اتفاقا همان ها در نهایت جوایز جشنواره را درو کردند!

آنالیز رنگی ۳۵۰۰۰ پوستر سینمایی از سال ۱۹۴۲ تاکنون
آنالیز رنگی ۳۵۰۰۰ پوستر سینمایی از سال ۱۹۴۲ تاکنون برای بزرگنمایی روی تصویر کلیک کنید

مشکل کجاست؟

یک مهندس نرم افزار هندی به نام Vijay Pandurangan با بررسی ۳۵۰۰۰ پوستر سینمایی براساس رنگ از سال ۱۹۴۲ تاکنون توانست تصویر بالا را استخراج کند . در این تحقیق مشخص شده که طراحان تمایل زیادی به استفاده از رنگ قرمز و نارنجی در پوسترها دارند و این علاقه در تمام طراحان یکسان است . وی پس از مدتی با توجه به آنالیز اشکال موجود در پوسترها توانست این نظریه را ثابت کند که اشکال گرافیکی در مغز افراد مانند یک ویروس منتشر میشود و هر طراح بادیدن یک طرح از طراح دیگر بدون در نظر گرفتن کیفیت طراحی آن به آن گزینه دل میبندد و در طراحی های خود از آن استفاه میکند و این همان اصول استفاده از اشکال و رنگ ها هستند که ما در مدارس آموخته ایم.  امروزه این بررسی به عنوان یکی از اصول نقد هنری نوین شناخته میشود و بر اساس این تحقیقات تشابهات بسیار زیادی در طراحی پوسترها یافت شده که به هیچ وجه نمیتوان نام کپی را روی آن نهاد . هر چند در این میان کپی های ناشیانه کمپانی های چینی را نباید فراموش کرد که مانند گوشی ها و تبلت های تقلبی ، حتی پوستر تقلبی نیز طراحی و منتشر میکنند .

برای دیدن جزییات دقیق آنالیز رنگی پوسترها توسط نرم افزار تحلیلی اینجا را کلیک کنید

 

پوسترهای مشابه هم با موضوع چشم در سینمای جهان
پوسترهای مشابه هم با موضوع چشم در سینمای جهان

 

امروزه به واسطه اینترنت به راحتی میتوان کشفیات مختلفی در همه حوزه ها انجام داد و فلان اثر و ایده را به یک کپی ناشیانه تبدیل کرد، اما آیا همه ما در اندازه‌ای هستیم که آثار تولید شده را نقد کنیم و زیر سوال ببریم ؟ اگر این طور است چرا به جیب خود نگاهی نمی اندازیم و به طراحی های شگفت انگیز کارت ملی و پایان خدمت و شناسنامه و هزاران اوراق دولتی دیگر وقعی نمی‌نهیم ؟ گرافیک امروزه متکی بر انتشار تکنولوژی است . هزاران کمپانی در حال تولید کلیپ آرت هستند . کمپانی شاتر استاک به واسطه فروش آثار طراحان برای طراحان دیگر دیگر سالانه بیش از ۳۰ میلیون دلار در آمد دارد؟ مشتری شاتر استاک کیست؟ آیا غیر از من و شمای هنرمند طراح گرافیست؟ پس جایگاه هنر را ورای پوستر پفک نمکی ببینیم و بگذاریم  لیبل رب گوجه فرنگی روی همان قوطی بماند ، جای آن لیبل در موزه و نگارخانه نیست . روی قوطی سرد آهنی است و همانجا هم به زباله تبدیل خواهد شد . البته گاهی هم رب گوجه با طعم هنر قطعا خوشمزه تر خواهد بود .

e

[divider]
پوسترهایی با موضوع چهره در سینمای هالیوود با طراحان مختلف
پوسترهایی با موضوع چهره در سینمای هالیوود با طراحان مختلف
[divider]

posters13

[divider]
کپی های ناشیانه پوسترهای سینمای چین از سینمای هالیوود که با استقبال زیاد مخاطبان و داوران نیز رویرو است
[divider] [author image=”http://images.all-free-download.com/images/graphiclarge/man_silhouette_clip_art_9510.jpg” ]داود ارسونی|دانش آموخته عکاسی و گرافیک[/author]

منابع :

سرجیو سالگادو 

پوسترهای قدیمی آمریکا

دیزاینر دیلی

wrap site 

 

نویسنده