مهدی نعمتی، کشتن تجارت منه

مهدی نعمتی، کشتن تجارت منه
نقدی بر نمایشگاه مار آقای نعمتی در گالری دلگشا

سایت تندیس: به قلم سحر افتخارزاده


Down with reality[1]

مهدی نعمتی در گزاره‌ای که برای اولین نمایشگاه انفرادی خود نوشته، در قالب گریز از مدرسه،‌ خود را در ضدیت با هر نوع نظام از پیش‌ موجود و تعیین شده معرفی می‌کند و سلاح خود را در این ضدیت مداوم، نقاشی می‌داند. آن نوعی از نقاشی که یک‌سر دنیای شخصی هنرمند را تولید و باز تولید می‌کند و یک جوشش مدام ذهن در تقابل و البته متاثر از هجوم بی‌امان واقعیت بیرونی است. آثار م.اسمارت را می‌توان زیر عنوان کلی نئواکسپرسیونیسم مورد بررسی قرار داد اما نیز می‌توان از آن پیش‌تر آمد و بعنوان پدیده‌ای بسیار متاثر از زمانه و به‌واقع معاصر قلمداد کرد.مهدی نعمتیاسمارت هر آنچه را درمی‌یابد به زبان تصویری شخصی خود ترجمه می‌کند. او از تاریخ هنر، علوم تجربی، نمادها، نشانه‌های نوشتاری و هر ماده خام دیگری برای برساختن دنیای التقاطی خود بهره می‌برد. ردپای شیوه مشخصی از تصاویر متحرک دهه ۳۰ میلادی –با عنوان Fleischer Styleـ را می‌توان در قلم‌گیری‌ها و خلق کاراکترهای نعمتی دنبال کرد. اما علاوه بر این شیوه مشخص، در آثار او چندین نوع متفاوت طراحی قابل ردیابی است؛ در جایی واقع‌گرایانه، جای دیگر انتزاعی و جایی بیانگرانه. در فضاسازی نیز این التقاط به چشم می‌خورد، با آنکه در کلیت با تصویری تخت مواجه هستیم اما هنرمند انسجام تصویری را به کمک عمق‌نمایی حفظ کرده و به افق زمین پایبند مانده است. نوع دیگری از پایبندی به قاعده را می‌توان در نحوه ارائه آثار دنبال کرد.مهدی نعمتی غیر از یک اثر بزرگ اندازه، یک نقاشی دیواری و اثری با نام «کله خورشید» روی چوب،  بقیه آثار نقاشی که با ماژیک، گواش، راپید، آبرنگ و مداد روی کاغذ و مقوا کار شده‌ با رعایت اصول متعارف نمایشگاهی درون قاب قرار گرفته‌اند. اما با این وجود آثار نمایشگاه همچنان تناقض‌ها و ناهمخوانی‌های موجود بین اجزاء کل را بازتاب می‌دهد و ایده تمامیت و یکپارچگی ساختارمند را با نیشخند به سخره می‌گیرد.

جهانی که نعمتی می‌سازد در واقع همان جهان خالی از معنای بیرون از ذهن او است؛ جهانی پُر که همچون ذهن در حالِ انفجار از تصویرِ هنرمند به‌طور مداوم در حال تبدیل از شکلی به شکل دیگر است. تصاویر درهم گره می‌خورند و به هم می‌پیچند، کاراکترها چهارچشمی به بیرون از کادر خیره شده‌اند و با نیش‌های از بناگوش دررفته لبخندهای تصنعی تحویل می‌دهند، رنگ‌های زننده همه چیز را زیر نور خیره کننده و بی‌تعارفِ واقعیت عریان کرده‌اند و مارهایی که از گوشه و کنار و گاهی به جای بینی کاراکترها سر بر می‌آورند، نه پیام‌آور خدایان یا شفادهنده و یا نویددهنده حاکمیت تعقل، بلکه تنها آماده دریدن و نیش زدن هستند. نشانه‌ها‌ آن‌قدر بی‌محابا مصرف شده‌اند که خیال پیگیری آن‌ها تا رسیدن به مدلولی مشخص از اساس بی‌مورد به‌نظر می‌رسد. تنها دلالت موجود، دلالت بر بی‌معنایی است.مهدی نعمتیدر اینجا باید پرسید آیا هنرمند به این بی‌معنایی دامن می‌زند و تنها به بازتاب هجوآمیز آن بسنده می‌کند و یا آن را از فیلتری عبور می‌دهد، غربال می‌کند و با تکه‌هایی که از آن انتخاب کرده واقعیت تازه خود را می‌سازد! در آثاری که فاکتورهای دیداری ــ برای مثال رنگ ــ محدود شده، نشانه‌ها شخصی‌تر شده و خلق المان‌ها از شیوه یکسانی پیروی می‌کند، مار آقای نعمتی با ظرافت زیباشناختی شخصی خود نیش می‌زند. اما در آثار دیگر گویی هنرمند در حال به نمایش گذاشتن خلاقیت ذهنی است که تراوش نمی‎کند، بلکه بالا می‌آورد آنچه را که بلعیده، و بنابراین با نوعی تخلیه انرژی بیانگرانه سروکار داریم که از نگاه انتقادی به شرایط موجود فاصله می‌گیرد و از زمانه خود به سال‌های دورتری در تاریخ هنر عقب‌گرد می‌کند.مهدی نعمتیمتن گزاره هنرمند:

من هیچوقت درس‌خون نبودم. هرگز هیچ کاری تو مدرسه نکردم. ازش بی‌نهایت بیزار بودم. از مدرسه نفرتی عمیق داشتم؛ تنها چیزی که برام اهمیت داشت بیرون از مدرسه اتفاق می‌افتاد و این تاثیر عمیقی بر من می‌گذاشت. تنها کاری که می‌خواستم نقاشی کردن بود. انگار کنترلی بر اون نداشتم. منو وادار به قصه پردازی می‌کرد. می‌تونستم دنیایی کامل رو به تصویر در بیارم. دنیایی که وجود نداشت. آزادی کامل داشتم. اتاق کوچیک من می‌تونست تبدیل به یک جهان بزرگ شود. جهانی بزرگ که اول شکل موجوداتش را طراحی می‌کردم و بعد قصه هر کدوم رو تو نقاشی‌هام تعریف می‌کردم.مهدی نعمتی

 [۱] برگرفته از متن نوشته شده در یکی از آثار نمایشگاه با عنوان «کشتن تجارت منه. down with هم در معنای «سرنگون باد»، یا «نابود باد» بکار می‌رود و هم به معنی «فهمیدن چیزی» یا «موافق بودن با چیزی» است.

نقدهای پیشین از همین قلم را در لینک زیر مشاهده کنید:

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
توده در حرکت-1 استودیو 51

سوژه قلمروزدایی شده، توده در حرکت-۱ از استودیو ۵۱

نگاهی به “توده در حرکت-۱” از استودیو ۵۱، در گالری آران سوژه قلمروزدایی شده سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده “استودیو ۵۱”، جهتِ انجامِ پروژه‌های مشترکِ بهار صمدی و نوید سلاجقه، در سال ۱۳۹۴ فعالیتِ خود را آغاز کرد. پروژه‌هایی که با تلاش بر بازیافتِ مواد صوتی-تصویریِ از قبل موجود و عبور دادنِ آنها از رسانه‌های مختلف، خرده روایتها و یا “سرِهم بندی” هایی (اسمبلاژ) را، این بار در یک فضا – زمانِ آلترناتیو ارائه می‌دهند.این رسانه ها گستره‌ای از […]

0 comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
امین شجاعی نور و وایرونمنت سورفیس ایرانشهر

نورو وایرونمنت امین شجاعی در فضای هنری سورفیس ایرانشهر

نگاهی به نورو-وایرونمنت؛ نمایشگاه انفرادی آثار امین شجاعی در فضای هنری سورفیس ایرانشهر تعامل بیرون و درون سایت تندیس به قلم سحر افتخار زاده امین شجاعی در نمایشگاه اخیر خود مجموعه‌ای از نقاشی، حجم و چیدمان را به نمایش گذاشته است. در کنار مجموعه جدید، نمونه‌هایی از آثارگذشته او نیز به چشم می‌خورد. می‌توان دوره‌های مختلف کار این هنرمند را پاسخ به دغدغه‌ای واحد تلقی کرد؛ دغدغه‌ای پیرامون رابطه انسان با طبیعت. سازه‌های امین شجاعی شیوه‌های مختلفی از برخورد تمدن […]

0 comments

نویسنده