صنایع دستی در غربت خانگی |به مناسبت روز جهانی صنایع دستی

صنایع دستی در غربت خانگی
به مناسبت روز جهانی صنایع دستی

سایت تندیس به قلم نویسنده مخاطب سارا کریمان

روز جهانی صنایع دستی

بخش اعظمی از هویت فرهنگی و تاریخی هر کشور با صنایع دستی آن که میراث دار قرن‌ها هنر و تجربه است معرفی می‌گردد، این محصولات در قالب مؤلفه‌های شاخص هر فرهنگی به خانه‌های گردشگران در جای جای دنیا سفر می‌کنند و با در برداشتن پیوندی عمیق با زیست بوم محل تولدشان یادآور آن چیزی هستند که گردشگر در سفرش حس کرده است.
صنایع دستی در سالهای اخیر به شیی تزئینی در ویترین‌های متروک خانه‌ها بدل گشته که دربرابر هجوم ورود کالاهای خارجی مهجور مانده و زرق و برق نورسیدگان سهم عظیمی از این گنجینه‌های هنری را به دست فراموشی داده است، غلبه‌ی تسلط فرهنگ جهانی و ذائل ساختن خرده فرهنگ‌های هر قومیتی به تدریج به زوال سنت‌های بومی و در نتیجه کالا، ابزار و وسائل زندگی منجر شد، از این رو بسیاری از محصولات که امروزه ذیل عنوان صنایع دستی جای می‌گیرند از بافت و کارکرد اصلی خویش جدا شده و به عنوان شی هنری جنبه‌ی موزه‌ای یافته‌اند.
صنایع دستی از چند حیث حائز اهمیت است، یکی از این وجوه توانایی صنایع دستی در بازیابی اصالت‌های ملی – بومی و همچنین برانگیختن حس تفاخر فرهنگی است، اگر چه شعار زدگی چندان به تحقق اهداف و آمال در این زمینه یاری نرساند. پر واضح است که بازگشت به خویشتن و سود جستن از ارزش‌های هنری بومی در ظهور و جلوه‌گری کشور در سطح جهانی بسیار موثر خواهد بود. ورود یافتن صنایع دستی به زندگی روزمره می‌تواند راه نجاتی برای بقای آن باشد، این مهم با تغییر ذائقه زیبایی شناسی و توجه به ظرایف و ارزش‌های این آثار امکان پذیر است. دستیابی به این تغییر نگرش مستلزم بازخوانی فرهنگ خودی و همچنین اشائه‌ی صحیح سنت‌هاست.
شیوه‌های سخیف ارائه‌ی صنایع دستی و ادغام آن با سایر محصولات ( خوراکی و …) تحت قالب نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های مکرر صنایع دستی ضربه‌ی مهلکی به جایگاه و موضع گیری‌های جمعی نسبت به صنایع دستی وارد کرد، تا جایی که ناخودآگاه عنوان صنایع دستی یادآور فضاهایی این چنینی که غالبا در اماکن عمومی نیز برگزار می‌شوند، می‌گردد. جای دادن انواع خوراکی‌های محلی در دسته‌ی صنایع دستی به شکل بازنمایی انواع فرهنگ‌های بومی و عشایری در بافت شهری (ناملموس) خود مستلزم یادداشتی مجزاست.
شاخصه‌های هنری نهفته در رشته‌های گوناگون صنایع دستی قابلیت ادغام با دیگر زمینه‌های هنر مدرن را داشته و بدان‌ها جلوه‌ای نو بخشیده است، اگر چه این جریان بسیار قابل تقدیر و ستایش است اما فاصله گرفتن از اصالت اثر و منسوخ شدن شیوه‌های تاریخی نیز تهدیدی جدی به شمار می‌آید. اگر چه در بسیاری از زمینه‌ها همچون معماری، دکوراسیون، شهرسازی و… جای خالی الهام پذیری و تاکید بر هنرهای دستی به چشم می‌خورد، در شهر بزرگ و پر رفت و آمد تهران کم تر به شاخصه بصری برمی خوریم که یاداور هنرهای سنتی اصیل ایرانی باشند این در حالی است که در بیشتر شهرهای تاریخی دائما در اِلمان‌های شهری بر مولفه‌های بومی تکرار می‌شوند و برآنها تاکید می‌شود.
اخیرا با رونق گرفتن مباحثات پیرامون ارتقاء گردشگری، بررسی تاثیر صنایع دستی بر چرخه‌های این صنعت نیز اهمیت می‌یابد. پر واضح است که گردشگر خارجی چه میزان تمایل و تمنا برای خرید از صنایع دستی ایرانی دارد، تامین این نیاز با شیوه‌ی ارائه در خور و کیفیت بالای آثار علاوه بر یاری رساندن به اقتصاد صنایع دستی کمک شایان توجهی به معرفی هنر ایرانی و تهییج سایر علاقه‌مندان می‌کند.
دست آخر می‌توان گفت در امتداد گسترش فرهنگ ارزش نهادن به داشته‌های فرهنگی، جان بخشی به صنایع دستی نیز محقق می‌گردد و با حضور یافتن صنایع و هنرهای دستی در زندگی و زوایای دیداری زندگی روزمره علاوه بر گام برداشتن در مسیر متصل تاریخ فرهنگ و هنر ایران (بدون گسست‌های بی‌ریشه) این گونه‌ی هنری نیز زنده و پویا به ادامه‌ی حیات و هماهنگی با پیرامونش ادامه خواهد داد.

دیگر نوشته‌های سارا کریمان را اینجا ببینید:

 

نویسنده