کهنالگوها و رنگهای اصیل در آثار نقاشی فیروزه اخلاقی
گفتوگوی جاوید رمضانی با فیروزه اخلاقی
آوام مگ: تنظیم سارا اوسطی
فیروزه اخلاقی هنرمند ایرانی، ملقب به ف. اخلاقی، نقاشی را از کودکی و از دهسالگی آغاز کرد و در نوجوانی در محضر استاد سروژ بارسقیان اصول نقاشی کلاسیک را آموخت. او در دانشگاه سوره در رشتهی معماری تحصیل کرد و سپس برای ادامهی تحصیل به یونان و آلمان سفر کرد. وی در ابتدا وارد آکادمی هنر یونان شد و در آلمان به آکادمی هنر فرانکفورت رفت و در رشتهی نقاشی تحصیل کرد. این هنرمند همچنین به چهار زبان فارسی، انگلیسی، یونانی و آلمانی مسلط است و نمایشگاههای داخلی و خارجیِ بسیاری را به ثبت رسانده است. فیروزه اخلاقی هماکنون نمایندهی یونسکو در ایران و مدیر یونسکو (دفتر یونان در آتن) در خاورمیانه در رشتههای نقاشی، عکاسی، مجسمهسازی و موسیقی میباشد. او در کارنامهی خود جایزهی تصویرسازی کتاب یونان به زبان یونانی («سفر فریدون») و همچنین تدریس طراحی و نقاشی در کشورهای ایران، آلمان و یونان را به ثبت رسانده است.
او در رابطه با آثار خود عنوان میکند: هزاران سال قبل از میلاد مسیح، طراحیهای کمینهی بشر بر روی سنگها و سفالها تحت عنوان مُهر استفاده میشده است. این طراحیها رمزگشای افکار انسانیِ مردمان ایران باستان است. آنان هرچه میاندیشیدهاند و آرزو میکردهاند بر روی سنگ و سفال نقش میزدهاند. در آیینهی طراحیهای تاریخی، افکار درونی و خواستههای روحی و جسمی انسانهای آن دوره هویداست. این بازنمایی راهکاری برای درک هویت ایرانیِ ماست.
من، بهعنوانِ هنرمندی ایرانی، با الهام از این نقوش کمینه و با استفاده از رنگهای اصیل و جادوییِ کهنبومِ پارسیان (رنگهای گلیم و گبه و سفالینه) سعی در آفرینش جهانِ خود دارم، جهانی که پیوند دیروز و امروز است و رهاییِ زیستنِ مردمِ این بوموبَر را فراهم میآورد.
ــ کمی از اکنونیّتِ هنرمند بگویید.
خودِ لغتِ حال بسیار پرمعناست و اگر دقت کنید کلمهی خوشحال یا باحال به همان معناست که در حال زندگی کنی و اکنون را دریابی. من سعی میکنم همیشه در زمان حال زندگی کنم و آن کاری که دلم میگوید انجام میدهم؛ در این زمان، اصلاً به سن فکر نمیکنم چون خواستِ شما مهم است و اگر بخواهید، میتوانید. قدرت ذهنِ انسان بسیار فراتر است از آنچه استفاده میکند.
ــ با توجه به اینکه دورهای در یونان زندگی کردید، از آن چه آموختید؟
من خوشحالزندگیکردن را از یونانیان آموختم، اینکه اگر قلبِ شما ثروتمند باشد، خوشبختید؛ از کوچکترین چیزها لذت میبرید و شاد میشوید.
ــ نظرتان در مورد فضای هنر امروز ایران چیست؟
با توجه به اینکه من شما را بهعنوان یک نهاد هنریِ معتبر در ایران میشناسم، دوست دارم چند نکته را در این زمینه یادآوری کنم.
یکی اینکه افرادی که در ایران صاحبنظر و صاحبتفکرند، اگر کاری یا اثری را نقد کنند و آن را فاقد ارزش بنامند، دیگر هیچکس جرئتِ تعریفکردن از آن اثر را نخواهد داشت، حتی اگر سلیقهی شخصیاش باشد؛ چون به واسطهی نظرِ آن شخصِ منتقد، فرد ترس از انگِ بیسوادی خوردن دارد؛ یا اینکه هیچکس در مورد کاری که هنوز از جانب منتقدی تأیید یا رد نشده نظر نمیدهد.
در واقع، برخی از هنرمندان در ایران برَند شدهاند و همه به تبعیت از آن، همینکه وارد گالری میشوند، شروع به تعریف و تمجید از کارها میکنند.
نکتهی دیگرِ من در مورد معلولین و بهادادن به آنها در گالریهاست که هیچ فضای مناسبی برای آنها در گالریها در نظر گرفته نشده و گویا معلولین حقّ بازدید از فضای هنری را ندارند. اکثر گالریهای ما تعداد زیادی پله دارند که برای معلولین قابل استفاده نیست.
ــ ما سطحیّتِ عمیق داریم و این مسائل برمیگردد به سطحیّتِ ما! در واقع، آنچه ما امروز در اکثر گالریها میبینیم به نیاز امروزِ ما بر نمیگردد و تفکر انتقادی پشت آن نیست.
بله، کاملاً، حتی گالریهای نوسازِ ما هم که به تازگی شاهد افتتاحشان هستیم این استانداردها را رعایت نمیکنند.
و نکتهی دیگری که برای من عجیب بود اینکه در گالریها من هیچ کودکی نمیبینم و اصولاً بچهها را در گالریها راه نمیدهند. این فرهنگسازی از کودکی باید شکل بگیرد، همانطور که در اروپا کودکان از همان دوران بچگی با فضای هنر آشنا میشوند.
ــ نقاشی از چه زمانی برای شما نمود کاملاً جدی پیدا کرد؟
من از کودکی نقاشی میکردم و به آن علاقهمند بودم؛ تا اینکه وقتی دهسالم بود در مدرسه یک مسابقهی نقاشی برگزار شد و من در آن مسابقه جایزه گرفتم و متوجه شدم که میتوانم نقاشی را جدیتر دنبال کنم.
ــ کمی از کودکیتان بگویید.
پدر من وکیل بودند و اهل ادبیات، و همینطور از همان کودکی ما را با موسیقی تئودوراکیس آشنا کردند و این پیشزمینهی من برای سفر به یونان شد. در نوجوانی، پیش سروژ بارسقیان آموزش نقاشی کلاسیک و رنگ دیدم. ایشان استاد بسیار سختگیر و خوبی بودند. در همان زمان، به صورت خودآموز، مینیاتور هم کار کردم. از همان دوران هم اطرافیانم کارهایم را میخریدند.
در ایران، در دانشگاه سوره معماری خواندم که احساس میکنم به کار نقاشیام کمک کرد و اکنون از این بابت خوشحالم.
ــ تاکنون تجربههای تلخ داشتهاید؟
تجربهی تلخ به آن صورت خیر، اما همیشه سعی کردهام به دید مثبت بنگرم و متوجه شدم که آن تجربیات در اتفاقات بعدیِ زندگیام تأثیرگذار و مثبت بودهاند. من سعی میکنم فضای زندگیام را خودم بسازم و توقعی از دیگران ندارم؛ بنابراین از سِیرِ زندگیام خوشحالم.
ــ از تحصیلاتتان بگویید.
من بعد از گرفتن لیسانس معماری در ایران، به یونان رفتم، در دانشگاه، دورهی زبان یونانی دیدم و مدارک مربوط به زبان یونانی را گرفتم و زمانی که میخواستم وارد دانشگاه هنر شوم در آنجا اعتصابی صورت گرفت و به توصیهی یکی از دوستان تصمیم گرفتم که برای تحصیل به آلمان بروم. وارد فرانکفورت شدم. در آنجا نیز باید زبان آلمانی را فرامیگرفتم. مدارک زبان آلمانی را آماده کردم و به آکادمی هنر رفتم. در آنجا تجربیات فراوانی کسب کردم و بعد برای مَستِر (فوقلیسانس) دوباره به یونان برگشتم. به نظرم، نظام آموزشیِ یونان به ما و شرق نزدیکتر است.
ــ برویم سراغ حرف و حدیثها. میگویند شما خودتان را جدای از هنرمندان ایرانی میدانید و از بالا به هنر ایران نگاه میکنید.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها… خیر، از بالا نگاهکردن نیست؛ در واقع، من تأسف میخورم به این خودباختگیِ امروز. حرف من این است که چرا ما که پیشینهی به این بزرگی در فرهنگ و هنر داریم امروز به دنبال پیروی و کُپیکاری از غرب هستیم. از نظر من، پتانسیل ایرانی خیلی بالاست و حیف است که ارزش و قدر خودمان را نمیدانیم.
ــ میگویند شما در باغِ هنرِ ایران نیستید و همچنان در فضای اروپا به سر میبرید.
شاید… چون من هنوز در فضای هنر ایران خیلی ارتباطات ندارم.
ــ شما در یونسکو هم فعالیت میکنید؟
بله، در بخش نقاشی و هنرِ یونسکو، من مدیر و داور بخش ایران و خاورمیانه هستم. یونسکو در هر کشوری نمایندگی دارد و در بخش هنری رقابتهایی را ایجاد کرده و با این کار تبادل فرهنگی و تکنیکی بین هنرمندان ایجاد میکند و همچنین فرصتها و ارتباطاتی در زمینهی بینالمللی برای هنرمندان ایجاد میشود. دفتر کارم اکنون در آتن است و دائم در رفتوآمدم. بسیار خوشحالم که بهعنوان یک زن ایرانی دارم این روابط را میان هنرمندان شکل میدهم.
ــ خودتان را در چه جایگاهی میبینید؟
من ترجیح میدهم، بهجای برگزاریِ نمایشگاههای انفرادی، یکی از آثارم در موزهی هنرهای معاصر باشد، زیرا از همه طیف بیننده دارد.
ــ برنامهای برای آیندهی کاریتان در ایران دارید؟
قصد دارم بهزودی در ایران یک نمایشگاه انفرادی برگزار کنم، ولی چون در این مورد بسیار سختگیر هستم این اتفاق تاکنون به تعویق افتاده.
گفتوگو با هنرمندان را اینجا دنبال کنید:
[su_posts id=”64829″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”49940″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”47860″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”48326″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”45919″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”44827″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”40866″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”40382″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
گفتگوهای دیگر را اینجا ببینید.