آیا هنربانی مستلزم دریافت حق‌الزحمه است یا امری صرفا عاطفی است؟

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان
قسمت بیستم و پایانی | زیباشناسی آموزش
آیا هنربانی مستلزم دریافت حق‌الزحمه است یا امری صرفا عاطفی است؟
نویسنده:  آندرا فیلیپس [1] Andrea Phillips 
با مقدمه‌ی جاوید رمضانی
مجله هنرهای تجسمی آوام: ترجمه حمید هاشمی


درسهایی برای هنربانان

عمل‌گرایی[2] هرگز از محاسبات اقتصادی فاصله نمی‌گیرد؛ حتی وقتی به نظر می‌آید از منطق محاسبات جهت‌دار به معنای دقیق فاصله گرفته و به سمت امور غیرمادی و کمیت‌ناپذیر تمایل یافته است.[3] «پیر بوردیو»[4]

تحقیقات مبتنی بر تمرین

مثال دیگری از این تناقض عملی را می‌توان در ارزیابی‌های پیچیده‌ی مبتنی بر تمرین در مقطع دکترای هنر نشان داد که عمومی‌ترین نمونه‌ی آن زمانی است که دانشجوی دکترا را تا حدی بر اساس صورت‌بندی نظری و مکتوب مقاله‌اش ارزشیابی می‌کنند و تا حدی بر اساس ارائه‌ی عملی و بر این اساس فهم کامل تحقیق او فقط با اشاره به محصول کارش قابل فهم است.[5]در این نوع تحقیق که تجربه نشان داده با فشار و استرس بسیاری همراه است، همیشه میزانی از خلاقیت وجود دارد و ارتباط بین دو بخش ارزیابی، معمولاً بر اساس همان بررسی می‌شود و طی آن، گفتمان امر درونی و مثبت در مقابل آن‌چه دولت‌ها تعیین می‌کنند، در جهان کوچکی صورت‌بندی می‌شود. تحقیقات مبتنی بر تمرین، راه سومی فراروی دانشجویان دکترا می‌گذارند و این بسیار برای آن‌ها سودمند است. برخی هنرمندان و نویسندگان از این‌که زمان بیشتری برای ارائه‌ی پایان ‌کار خود داشته باشند، خشنود می‌شوند و برخی دیگر ناخشنود و البته قرار نیست تمام هنرمندان به دریافت درجه‌ی دکترا راغب باشند؛ اخلاق تحقیق بر اساس تمرین، در مقابل اخلاق ابزاری را می‌توان به این ترتیب صورت‌بندی کرد:

تحقیقات مبتنی بر تمرین، راهی ایده‌آل برای کار فراروی ما می‌گذارد که به هنرمندان نشان می‌دهد چه باید کنند و با چه روشی فعالیت کنند که بهره‌وری گالری‌ها و سیستم‌های آموزشی یکسان شود. تحقیق مبتنی بر تمرین، اجازه می‌دهد هنر را به‌عنوان فرآیندی در تولید و انتقال دانش بشناسند و عملی کنند که البته تلاش بسیاری برای تحقق آن لازم است و روش‌های سنتی‌ـ‌هنری نیز در آن دخیل است که می‌تواند تأثیر اجتماعی و اخلاقی بسیاری بگذارد و بپذیرد؛ تحقیق مبتنی بر تمرین تنها راهی است که می‌تواند به هنرمندان بگوید چه باید کرد و روشن می‌سازد همه‌ی هنرمندان (نه‌فقط آن‌ها که در دانشگاه هستند و اساساً تمام مردم) چه می‌کنند؛ به این ترتیب تحقیق مبتنی بر تمرین، فرآیندی است که اجازه می‌دهد افرادی با سلیقه‌های مختلف در کنارهم قرار گیرند و امری یکسان را دریابند. تحقیق مبتنی بر تمرین، صحت اخلاقی دارد و چون در میان افراد، تصاویر و اشیاء ایجاد برابری می‌کند، باید از آن حمایت کرد.

تحقیقات مبتنی بر تمرین به این دلیل به وجود آمده است که کار هنرمندان و سایر مبتکران حرفه‌ای را در فرآیند ارزیابی و ارزشیابی محدود سازد و اساساً به معنای علمی‌سازی فرآیند هنری است که با اهداف دولتی برای ارزیابی انجام می‌پذیرد که هنرمندان در قالب تولید و انتقال دانش انجام می‌دهند؛ البته باید در نظر داشت تحقیقات مبتنی بر تمرین بین هنرمندان و مردم شکاف ایجاد می‌کند و فعالیت‌های هنرمندان را پیچیده و پاسخ فکری و احساسی مردم (در جریان تولید و مشارکت در درک هنر و محیط‌های هنری) را تیره و تار می‌سازد. تحقیقات مبتنی بر تمرین، مسیر مالکیت هنرمند را تغییر می‌دهد یا سعی می‎کند هویت سیاسی آن را زایل کند. تحقیقات مبتنی بر تحقیق را باید به جهت بازشناخت فرآیند‌های نهادی و دولتی ممنوع کرد و هنرمندان نباید با ارائه‌ی آثار خود در معرض ارزیابی و امتحان، دکترا دریافت کنند.

هنرمندانی که فعالیت خود را مبتنی بر تمرین می‌دانند، اغلب هنرمندانی تراز دوم هستند و نمی‌توانند در حوزه‌هایی به‌ غیر از آموزش یا دریافت حمایت مالی دولت کار خود را ادامه دهند؛ هنرمندان خوب نیازی ندارند که از این روش‌های تحقیقی بهره برده و برای‌شان این‌ها همه بهانه و اسباب حواس‌پرتی است.

درسهایی برای هنربانان

آموزش در گالری‌ها

در همین زمان و در همین مکان، محققین و دانشجویان با هدف دریافت حمایت مالی، در پی پیشرفت‌های عملی و عقلی و پذیرفتن صورت‌های بی‌قانون و گسترش‌یافته‌اند؛ در دانشگاه‌ها، افراد به‌شیوه‌ی مشابهی فعالیت می‌کنند و از زبان مشابهی استفاده می‌کنند؛ اما اهداف آن‎ها از نظر سیاسی، زیباشناسی، اجتماعی و فنی باهم متفاوت است.

وقتی گالری‌ها و سایر فضا‌های هنری از هنرمندان و هنربانان می‌خواهند روش‌های آموزشی ابداع یا به آن‌ها اندیشه کنند، معمولاً یک هدف انتقادی در کار است و نشان می‌دهد فضا‌های هنری به دانشگاه‌های رسمی به جهت خودبرتربینی، تفکیک بین رشته‌ها و روش‌های دسته‌بندی و ارزیابی‌شان بی‌اعتمادند.

در تولید یک راه جدید همیشه با میزانی از بی‌اعتمادی و اغراق مواجه‌ایم، ولی دانشگاه‌ها باید این انتقادها را جدی بگیرند؛ نمایشگاه‌های هنری چه ارائه می‌کنند که در دانشگاه‌ها به دست نمی‌آید؟ آیا در یک گالری افرادی بیشتر امکان مشارکت در بحث دارند؟ دست‌کم از نظر فنی، امکان ورود افراد به بحث‌ها در نمایشگاه‌ها بیشتر است؛ وقتی آموزش در فرم و محتوا نظام نمایشگاه‌ها را رقیب خود می‌بینند چه اتفاقی می‌افتد؟ چه چیزی به مخاطب تحویل داده می‌شود و چه چیزی مردود تلقی می‌شود؟

حرکت به سمت آموزش به‌عنوان فرم و محتوای پروژه‌های هنری و هنربانی، اغلب با ایجاد فضای تحقیقی باز و غیررسمی همراه است؛ لازم است بگوییم در این‌جا منظور ما فعالیتی نیست که سنت‌ها، موزه‌ها و اداره‌جات مسؤل تعبیر و آموزش، نمایشگاه‌ها و موزه‌های مورد حمایت دولت‌ها می‌کنند؛ این را هم می‌دانیم که این اداره‌ها بیشتر با هنرمندانی کار می‌کنند که قرابت مفهومی و سیاسی به آموزش دارند تا هنرمندانی که با مدارس کار می‌کنند و کارشان به خدمات اجتماعی نزدیک است و به این ترتیب نقطه‌ی ورودی برای پروژه‌های آموزشی جایگزین می‌شوند.

زیباشناسی/سیاست

پیر بوردیو، در شمای کلی «نظریه‌ی تمرین»[6] (۱۹۷۲)، مثالی می‌آورد که برای بحث اخیرِ ارتباط بین تولید دانش هنری به‌عنوان نوعی از کار عمودی یا بالقوه‌ی مورد حمایت دولت، قابل ذکر است؛ او می‌گوید: «در ۱۹۵۵ در فرانسه کارگری زندگی می‌کرد که پس از  اتمام یکی از پروژه‌هایش، صاحب ساختمان او را به ناهار دعوت کرد و او بنابر عرف باید در آن حضور می‌یافت؛ ولی کارگر به خانه رفت و صورت‌حسابی برابر با دستمزد کارش برای او فرستاد و به جبران غذایی که برای او تهیه کرده بود نیز دویست فرانک به مبلغ اضافه کرد»؛ درخواست مبلغ غذایی که برای او آماده شده بود در آن دوران، مخالفت تلخی با کیمیای نمادین جاری در جامعه داشت؛ کیمیایی که دستمزد کارگر را به یک هدیه‌ی ناخواسته بدل می‌ساخت. این مسأله نشان می‌دهد چطور یک فکر همه‌گیر می‌توانسته ظاهری را حفظ کند و نوعی «اقتصاد نیت‌خیر»[7] به ما بقبولاند که مفهوم عملکرد و تمرین در آن باقی بماند.[8]

بوردیو، معتقد است عملکرد این بنّا نشان می‌دهد، می‌توانیم معامله‌ی دروغینی را که امری را به امری بدل می‌کند برملا سازیم؛ او با این عمل حقیقت دوگانه، مبهم[9] و غیرقابل فهمی را که در رفتار صاحب کارش وجود داشت، نشان داد و تناقضی که در رفتار اشراف میانه‌ی سده‌ی هجدهم در فرانسه جاری بود، همین است؛ ما هم باید تمرین را به‌عنوان ابزاری برای نشان‌دادن ضرورت مبهم و غیرقابل فهم بپرورانیم تا شرایط سیاسی و اقتصادی موجود در ارتباط بین تمرین و تحقیق را در نهاد‌های هنر و آموزش نشان دهیم که البته شرط ساده‌ای برای تعیین و بیان نیست و نمی‌توان با پس‌فرستادن آموزش به حوزه‌های موقت آرمانشهری به جای دیگر، از آن صرف نظر کرد. در مدارس هنری که بر اساس اصول متناقض مفهوم آموزش و هنر فعالیت دارند و تلاشی هم برای از بین‌بردن آن صورت نمی‌گیرد، همین اتفاق می‌افتد و بوردیو نام این وضعیت را «ترازنامه‌ی گسترده»[10]ی تمرین می‌گذارد.[11]

لذا باید هنربانی را به‌عنوان فرآیندی در نظر داشت که در پیشبرد امر غیرمادی و عاطفی مشارکت می‌کند و ارتباطش را با آن‌چه در آموزش به نقد می‌کشد (پیوندهای اقتصادی و مولد، اقدامات ارزیابی و ورودی‌های محدودکننده و…) نشان دهد. هنربانان باید در سهمی که (از طریق دوسالانه‌های موقت مدارس هنری، گالری‌هایی که نقش آموزشی دارند و تغییر وضعیت کلاس‌های درس به‌عنوان تجربه‌ی امور آموزشی) در تغییر وضعیت ایفا می‌کنند، تجدید نظر کنند؛ چراکه این فضاها و رخدادها، هرچه وسوسه آمیز و خوشایند باشند، ناسازگار هستند و ظرفیت چندانی برای مشارکت سیاسی در مسیر اهداف اجتناب‌ناپذیرشان ندارند و نمی‌توانند امر آموزشی و پذیرفتن اثر هنری را به‌عنوان یک واقعیت اقتصادی متمایز صورت‌بندی کنند.

ادامه قسمت‌های این پرونده به صورت کامل‌تر در قالب یک کتاب به زودی از انتشارات آوام‌سرا منتشر خواهد شد.//

پی‌نوشت:

  1. Andrea Phillips
  2. Practice
  3. Pierre Bourdieu, Outline of a Theory of Practice.Cambridge University Press. 1977. p. 177.
  4. Pierre Bourdieu
  5. به نظر من بهترین تعریف تحقیقات مبتنی بر تمرین، تعریفی است که استودیوی خلاقیت و شناخت دانشگاه فن‌آوری سیدنی به‌دست می‌دهد: منظور از تحقیقات مبتنی بر تمرین… آن مواردی است که دانش حاصل را در تولید اثر هنری به کار می‌بنددند؛ شاید بتوان اهمیت و بافت اثر را به‌صورت نظری مطالعه کرد ولی برای فهم و توصیف درست آن تنها می‌توان به اثر رجوع نمود؛ آثار این حوزه از نقاشی، تا شعر و نرم‌افزار را شامل می‌شود: نگاه کنید:

[http ://www.creativityandcognition.com / content / category/10/56/131/]

  1. Outline of a Theory of Practice
  2. Good faith economy
  3. Pierre Bourdieu, Outline of a Theory of Practice. Cambridge University Press. 1977. pp. 172 – 3
  4. همان: 179
  5. Comprehensive balance sheet
  6. همان: 181

قسمت‌های مختلف این پرونده را اینجا دنبال کنید:

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت اول

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت دوم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت سوم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت چهارم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت پنجم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت ششم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت هفتم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت هشتم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت نهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت دهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت یازدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت دوازدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت سیزدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت چهاردهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت پانزدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت شانزدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت هفدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت هجدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان| قسمت نوزدهم

در ارتباط با کیوریتور و کیوریتوری اینجا بیشتر بخوانید:

نویسنده