در این مقاله بررسی میکنیم که چگونه استراتژی باز[۱] میتواند در سازمانهای هنری و غیرهنری الهامبخش باشد. در گالریها و مراکز هنری، استراتژی باز مسیر نوآوری، همکاری و خلق معنا را هموار میکند.
در سازمانهای غیرهنری، هنر و خلاقیت ابزارهایی هستند برای معناسازی، انگیزهبخشی و تقویت فرهنگ سازمانی. چارچوب مری جو هچ[۲] نشان میدهد که هنر و استراتژی باز چگونه در هر نوع سازمان، یکدیگر را تقویت و تکمیل میکنند.

امروزه سازمانها با محیطی پیچیده و پرچالش روبرو هستند. تغییرات سریع، نیاز به نوآوری و اهمیت مشارکت جمعی باعث شده رویکردهای سنتی مدیریتی کافی نباشند.
استراتژی باز پاسخی به این شرایط است؛ رویکردی که فرایند تصمیمگیری را شفاف، مشارکتی و منعطف میکند.
گالریها و مراکز هنری ذاتاً خلاق و معناساز هستند. استراتژی باز در این فضاها میتواند خلق آثار هنری، تجربه مخاطب و اهداف سازمانی را همزمان هدایت کند.
در سازمانهای غیرهنری هم، هنر و خلاقیت میتوانند فرهنگ سازمانی را زنده کنند، انگیزه کارکنان را بالا ببرند و نوآوری ایجاد کنند. چارچوب مری جو هچ این فرآیند را در سه بعد تحلیل میکند:
- معناسازی[۳]
- فرهنگ و نمادها
- ساختار و تعامل انسانی
هنر و استراتژی باز در سازمانهای هنری
خلق هنر با استراتژی باز
استراتژی باز در سازمانهای هنری به هنرمندان و مدیران کمک میکند ایدهها را مشارکتی شکل دهند و تصمیمات را شفافتر بگیرند.
نتیجه: آثار هنری نه تنها خلاقانه، بلکه هماهنگ با نیازهای مخاطب و اهداف سازمانی هستند.
چارچوب Hatch در هنر
- معناسازی: خلق معنا و ارزش اثر از طریق پروژهها و نمایشگاههای مشترک.
- فرهنگ و نمادها: ارزشها، سبک و هویت سازمانی، تجربه مخاطب را عمیقتر میکند.
- ساختار و مدیریت: هنر آزاد است، اما چهارچوب مدیریتی و عملیاتی برای پایداری پروژهها حفظ میشود.

مثالهای ملموس
- Open Eye Gallery، لیورپول، انگلستان: با مشارکت هنرمندان و جامعه در طراحی نمایشگاهها، تجربهای زنده و متنوع برای مخاطبان ایجاد میکند.
- Opening Gallery، نیویورک، آمریکا: برگزاری رویدادهای زنده و خلق آثار هنری در فضای باز، نمونهای از مشارکت فعال و استراتژی باز است.
هر تصمیم کوچک یا بزرگ، فرصتی برای خلق معنا و ارتقای تجربه مخاطب است. هنر و مشارکت همپوشانی دارند و نتیجه آن تجربهای پویا و زنده است.
هنر و خلاقیت در سازمانهای غیرهنری
نقش هنر و خلاقیت
در سازمانهای غیرهنری هم، هنر و خلاقیت میتوانند فضای کاری را انسانیتر و الهامبخشتر کنند. استراتژی باز امکان میدهد ایدههای خلاقانه به تصمیمگیریها راه پیدا کنند و محدود به مدیران نباشند.
چارچوب Hatch در سازمانهای غیرهنری
- معناسازی: هنر به کارکنان کمک میکند اهداف و فعالیتها را بهتر درک کنند.
- فرهنگ و نمادها: رنگ، نورپردازی و المانهای هنری، فرهنگ و انگیزه را تقویت میکنند.
- ساختار و تعامل انسانی: استراتژی باز امکان ترکیب هنر و خلاقیت با اهداف سازمانی را فراهم میکند.
مثالهای ملموس
- اپل (Apple) جلسات ایدهپردازی هنری و بهرهگیری از هنر در طراحی محصولات و محیط کار، نوآوری و خلاقیت را تقویت کرده است.
- گوگل (Google) محیطهای کاری الهامبخش و هنری، مشارکت کارکنان و فرهنگ نوآوری را بالا میبرد.
- IDEO با ترکیب خلاقیت هنری و استراتژی باز، فرآیند طراحی محصولات و خدمات مشارکتی و نوآورانه شده است.
در این سازمانها، هنر نه تزئینی، بلکه ابزاری برای نوآوری و تعامل انسانی است.
در نتیجه
- در سازمانهای هنری، استراتژی باز خلق آثار، تجربه مخاطب و اهداف سازمانی را هماهنگ میکند.
- در سازمانهای غیرهنری، هنر و خلاقیت موجب معناسازی، نوآوری و فرهنگ سازمانی غنی میشوند.
- چهارچوب Hatch کمک میکند فرهنگ، معنا و ساختار بهطور همزمان تحلیل و تقویت شوند.
قسمتهای قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:
پرونده هنر به مثابه استراتژی | قسمت اول
قسمت دوم | هنر و استراتژی در تقاطع انتخاب | رقص میان تحلیل و شهود
[۱] – Open Strategy
[۲]– Mary Jo Hatch نظریهپرداز برجسته مدیریت و سازمان، سازمانها را موجوداتی فرهنگی، نمادین و معنادار تحلیل میکند و به درک تعامل میان فرهنگ، معنا و ساختار کمک میکند.
[۳] – Sensemaking
کتاب های نشر آوام سرا :

یادداشتهایی بر نقاشیهای پایان قرن جلد دوم

یادداشتهایی بر نقاشیهای پایان قرن | جلد اول

رونق؛ پولهای زیاد، ابر دیلرها و صعود هنر معاصر













