نیویورک | بخش هفتم
مجله هنر های تجسمی آوام: مریم روشنفکر: در خیابان هادسون، محله تریبکا و در مکان یک نایت کلاب سابق با مساحتی به وسعت چهار هزارفوت مربع و در دو طبقه، گالری تیمور گرانه واقع شده است.
این گالری توسط بلاگ نویس پر طرفدار تیمور گرانه افتتاح شده و اداره میشود، گرانه با ۲۵ سال سن، از والدینی فنلاندی،لبنانی و در لندن متولد شده است، او عشق خود به هنر را در نوجوانی و در مواجهه با آثار هنرمندان معاصر خاورمیانه کشف کرده است و سپس با سرعتی زیاد یا شاید تمرکز بالا یا هر تکنیک دیگری (مثلا در اختیار داشتن ماشین زمان) به سرعت مدارک تحصیلی لازم تا مقطع کارشناسیارشد و حتی مستر بیزنس در هنر از موسسه ساتبیز را به دست آورده ، مجموعهای قابل قبول از هنر خاورمیانه را گردآوری کرده، یک وبلاگ پرطرفدار در مورد هنر خاورمیانه را اداره کرده و در ۲۰۱۳ یک گالری در نیویورک تاسیس کرده است.
گرانه در مصاحبهای با جیمز اسکاربرو هدف خود را از تاسیس گالری، ایجاد مکانی برای دیدار آدمها میداند، جایی که آدمها در آن به هیجان میآیند و بیصبرانه منتظر نمایشگاههایش هستند. او حتی به جای چلسی یا سوهو، محله تریبکا را برای مکان گالریش انتخاب میکند، محلهای که مکان سکونت تعداد زیادی از مجموعهداران و هنرمندان و بازیگران برادوی است، او این مکان را دوست دارد چون برای یک گالری جای خالی وجود دارد، به علاوه مجموعه رستورانها و پاتوقهایی که شاید بیشر مشتریانش را نیز هنرمندان تشکیل بدهند.
گرانه تمرکز خاصی بر هنر منطقه خاور میانه و شمال افریقا دارد، هر چند از هنرمندان سایر کشورها نیز در گالریش استقبال میکند و هنرمندان ایرانی از مهمترین گروه هنرمندان او هستند چنانچه، گالریش را با نمایش آثار نیکزاد نجومی افتتاح کرده است، هنرمندی که هم در خاورمیانه و هم در نیویورک ریشه دارد. گرانه در مصاحبه دیگری با مجله اینترویو به این نکته اشاره میکند که نمایش آثار هنرمندانی که در نیویورک شناخته شده نیستند جزء الویتهای او می باشد و اینکه او دوست دارد هنری را نمایش دهد که از چهارچوبهای تعریف شده هنر برای خاورمیانه یعنی حجاب وخوشنویسی خط عربی فراتر رفته باشد. والبته همین گرایش باعث جایگزین شدن کلیشه دیگری شده است: سیاست و جنگ.
نمیتوان ادعا کرد که منطقه خاور میانه و شمال افریقا از مقولات سیاست و جنگ مبرا هستند، و صد البته که این موضوع از مهمترین دغدغههای هر شهروند عادی ساکن در این خطه است، که هنرمند نیز از آن مجزا نمیباشد. اما در عین حال نمیتوان این موضوع را نیز نادیده گرفت که راههای بیرون رفتن از مرزهای داخلی و راه یافتن به بازارهای جهانی فروش یا نمایش، از میان این دو کلیشه مرسوم عبور میکند، سنتهای اصیل تصویری شرقی با ادویه زیبایی شناسی غربی یا هرچیز قابل ارائه با کیفیت مطلوب در مورد جنگ، زنان محجبه، جنبشهای سیاسی، فشارهای مذهبی و التقاطهای فرهنگی. سر آخر این طور به نظر میرسد که در خاورمیانه، در شرق، یعنی آن سرزمین عجیب مغشوش و جنگزده که زیر بار ستم تعصبات مذهبی و عدم وجود آزادی سیاسی خم شده و در حال احتضار است، زندگی وجوه دیگری ندارد و هنرمند چیز دیگری ندارد که برای بیان آن تلاشی انجام دهد. ویژگی عجیبی که نمیتوان آن را با ذات هنر و هنرمند به مثابه موجودی که حساسیت بیشتری نسبت به جهان پیرامون خود دارد تطبیق داد، چگونه میشود همه این موجودات حساس، تنها با چند موضوع مشخص و یکسان تحریک شوند که به آفرینش هنری اقدام کنند.
و در پایان باید گفت، تیمور گرانه همانند هماتایان دیگر خود در نیویورک بنیاد نمایش آثاری را گذاشته است که در عین تاثیر گذاری همچنان بر شانههای لرزان هنرمندان تثبیت شده این خطه ایستاده است که جواب خود را پیش از این در جای دیگری پس دادهاند و نمیتوان گفت که او توانسته پنجره تازهای علیالخصوص در هنر این منطقه بگشاید.
بخشهای گذشته «دنیای گالریها” را اینجا میتوانید مشاهده کنید: