نمایشگاهی از مجموعهی کاندورز هنرمند فقید مایک کلی
نیویورک، امریکا: گالری هاوزر و ورث اولین نمایشگاه خود از آثار مایک کِلی را با همکاری بنیاد هنرمند برپا نموده است. این نمایشگاه، برای اولین بار به طور ویژه به یکی از مهمترین مجموعههای هنرمند، «کاندورز»، میپردازد. مجموعهی کاندورز بر اساس نام محل تولد سوپرمن، شهر کاندور، مرکز سیارهی کریپتون، نامگذاری شده است. بر اساس داستان سوپرمن، پدرش، جور اِل، پیش از نابودی کریپتون فرزندش را به زمین میفرستد تا زنده بماند، اما ناخواسته آیندهای توأم با تنهایی و حسرت برای او رقم میزند. سوپرمن با این تصور که کاندور نابود شده، بزرگ میشود، اما بعدها میفهمد که وطن اصلیاش هنوز از بین نرفته، بلکه کاندور پیش از انهدام، توسط تبهکار بینکهکشانی، برینیاک، دزدیده شده و به شکل یک ابرشهر مینیاتوری درآمده و داخل یک بطری شیشهای به دام افتاده است. درنهایت سوپرمن موفق میشود کاندور را از چنگ برینیاک نجات دهد. او شهر را در «دژ تنهاییاش» پنهان میکند و ساکنین آن را با مخزنهایی حاوی اتمسفر کریپتون زنده نگه میدارد. همانطور که کِلی جایی توضیح داده است، کاندور برای سوپرمن یادآور ناتوانی او در گریز از گذشته، و رابطهی سرد با دنیای کنونیاش است. در طول چهار دهه فعالیت، کِلی (۱۹۵۴-۲۰۱۲) کارهایی برانگیزاننده و غنی خلق کرد که شامل طراحی، نقاشی، مجسمه، ویدئو و عکاسی، پرفورمنس، موسیقی، و مجموعهی قابل توجهی از نوشتههای انتقادی است. آثار هنری کِلی، والاترین و پیشپاافتادهترین اشکال فرهنگ عامه را در قالب بررسی انتقادی روابط اجتماعی، هویت فرهنگی و سیستمهای اعتقادی، ادغام میکند. با ترکیب امر قدسی و کفرآمیز، امور ناچیز و پوچ، بیپیرایگی و انحراف، و طنز و غم، هنر او بر تقدس قراردادهای زیباییشناسی یورش میبرد که طنز تلخ هنرمند پیشقراول آن است. در حالی که مجموعهی کاندورز کِلی به دغدغهی قدیمی هنرمند در رابطه با خاطره، آسیبهای روحی و سرکوب مرتبط است، این آثار همچنین محمل مناسبی برای مطالعات هنرمند دربارهی رنگ، نور و اندازه نیز هستند. کِلی حتی کارهای این مجموعه را مشابه نقاشیهای هنری ماتیس میدانست با این تفاوت که سهبعدی و به شکل مجسمه هستند. با ورود به نمایشگاه هاوزر و ورث، بازدیدکنندگان با گروهی از مجسمههای شیشهای روبهرو میشوند که در اتاق کمنور گالری میدرخشند. این ابرشهرهای مینیاتوری که با رزین قالب گرفته شدهاند، شهر کاندور را نشان میدهند که از نظر نوری منظرهای خیرهکننده خلق میکنند و با پالتی از رنگهای منکسر اجرا شدهاند. بازدیدکنندگان در ادامهی نمایشگاه به کار «کاندور۴» میرسند که در آن هنرمند داستان این شهر خیالی را در قالب ترکیبی پیچیده خلاصه کرده، و برداشت تازهای ارائه داده است. «کاندور۴» شامل سه شهر است که روی پایهای قرار گرفته و از زیر نورپردازی شدهاند. در کنار «کاندور۴»، بطری شیشهای ماورای بنفشی روی صفحهی زردی قرار دارد. یک مخزن گاز با شلنگ به بطری متصل است، که تلاش سوپرمن برای زنده نگه داشتن ساکنان شهر با استفاده از هوای کریپتون را به یاد میآورد. هر یک از بازنماییهای کاندور در نمایشگاه، از یکی از تصویرسازیهای متعددی برداشت شده، که در طول سالها توسط هنرمندان گوناگون برای داستانهای مصور سوپرمن، اجرا شده است. کِلی ۲۰ تصویرسازی کاملا متفاوت را برگزیده و با دستکاری و تلفیق طراحی و رنگِ این تصاویر، آنها را بزرگ کرده تا گروهی متشکل از جعبههای نور خلق کند. اوج مجموعهی کاندور چیدمان غارمانندی به نام «دژ تنهایی منفجرشده» است که در طول فضای اصلی گالری امتداد دارد. نمای خارجی تیرهی دژ بزرگ کِلی، شامل یک محیط کمنور که در اطراف آن تختهسنگهای خردشده، یک مخزن گاز، شلنگ و زنجیر وجود دارد، حس آزاردهندهای از تشویش و تهدید را تداعی میکند. این اثر ویرانهای از تختهسنگهای مصنوعی تیرهی بافتدار است که مخاطب را با قدرت رازآمیزی و مقیاسش به خود جلب میکند. این کار فرجامی دراماتیک برای این شهر نگونبخت است که میتواند پالایشی روحی نهتنها برای سوپرمن بلکه برای هنرمند و خود ما باشد. مایک کِلی، متولد شهری در حومهی دیترویت، از دانشگاه میشیگان و موسسهی هنرهای کالیفرنیا فارغالتحصیل شده بود. او با مواد و رسانههای متنوعی از اشیای روزمره، طراحی و پرفورمنس تا ویدئو و کولاژ کار میکرد. کارهای کِلی در طول حیاتش در نمایشگاههای انفرادی پرشمار، و در رویدادهایی نظیر بیینال ویتنی، بیینال ونیز و داکیومنتا به نمایش درآمده بود. اکنون آثار او در مجموعههای موما، گوگنهایم و تیت نگهداری میشود. در ۲۰۰۸ کِلی بنیادی را به منظور انجام، و کمک به پروژههای هنری تاسیس نمود که همچنان بر اساس ایدههای او در حال فعالیت است. وی در ۲۰۱۲، ظاهرا بر اثر خودکشی، درگذشت.
www.hauserwirth.co
نمایش نقاشیهای متحرک فدریکو سولمی
نیویورک، امریکا: گالری پُستمسترز در دومین همکاری خود با فدریکو سولمی، نمایشگاهی از نقاشیهای ویدئویی متحرک او با عنوان «انجمن اخوت» برگزار میکند. سولمی برای ویدئوهای هزلآمیز سهبعدیاش شناخته میشود که با دست طراحی شدهاند و سرشار از رنگ هستند. وی میکوشد چشماندازی ویرانشهری (dystopian) از جامعهی امروز به تصویر بکشد که به شکل بیوقفهای به بازسازی و تجدید خود ادمه میدهد، حتی زمانی که در مقابل چشمان ما از هم میپاشد. اتاق قرمزرنگی را انباشته از پرترههای متحرک، گروتسک و پرتزئیناتی از پاپ راتزینگر، ماری آنتوانت، جورج واشنگتن، مونتزوما، عیدی امین، ملکه تئودورا، ناپلئون، کریستف کلمب، چنگیز خان و دیگر رهبران قدرتمند تاریخ تصور کنید. «انجمن اخوت» مجموعهای از چهرههای محبوب و ترسناک افسانهای است که جهان را شکل دادند. سولمی در این مجموعهی جدیدــ که با نرمافزارهای مایا، ۳DMx و موتور بازی سَندباکس خلق شدهاند ــ با پرترههای مضحکش از رهبران جهان، شمایلنگاری تاریخی را هجو میکند. هنرمند از طریق پرترهها و ویدئوهای داستانیاش تاریخ را بهعنوان یک عنصر تبلیغاتی به نمایش میگذارد که از سوی رهبران و دولتها ساخته و پرداخته شده و در جهت اهدافشان مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. او اینکه به چه میزان دانش ما از دوران گذشته تحریف شده، ناکامل و متزلزل است، برجسته میکند و ما را وا میدارد تا عقایدمان دربارهی تاریخ را مورد تردید قرار دهیم. درنهایت وی مدعی است که چه بسا ما بهواسطهی تعصبات قومی و مذهبی در حال دامنزدن به امور موهوم هستیم. فدریکو سولمی (متولد ۱۹۷۲ ایتالیا) اکنون در نیویورک زندگی و کار میکند. او در پنجاهوچهارمین بیینال ونیز حضور داشته است. در ۲۰۰۹ بورس مطالعاتی موسسهی گوگنهایم به وی اعطا شد. سولمی سال آینده در کلاس فیلمسازی تجربی در دانشگاه ییل تدریس خواهد کرد.
www.postmastersart.com
مجسمههای جنکینز در گالری کاستنیر
لس انجلس، امریکا: گالری فابین کاستنیر نمایشگاهی از آثار مارک جنکینز با عنوان «طبیعت بیجان» برپا نموده است. جنکینز که در حوزههای مجسمهسازی و اینستالیشن فعال است در کارهایش بر طیف متنوعی از مضامین شهری و اجتماعی تمرکز دارد. اساس کار او بر تکنیک خاصش استوار است که شامل قالبگیری از اشیا و بدن خود و دیگران، با استفاده از پلاستیک و نوار چسب میشود. در «طبیعت بیجان» هنرمند مجموعهکار جدیدی را شامل چیدمانهایی مختص فضای گالری ارائه میدهد. همانند مفهوم سنتی طبیعتبیجان، مجسمههای او لحظاتی را تسخیر میکنند که واقعیت خاص خودشان را مجسم مینمایند، و صحنههایی را ارائه میدهند که درک آدمی را از اینکه چه چیزی واقعی، و چه چیزی غیرواقعی است، به چالش میکشند. جنکینز انسانها، حیوانات، و کودکان را ــ موجوداتی که اغلب سرشار از حیاتاند ــ به شکل اشیای بیحرکتی میسازد که در حالتها و سناریوهای عجیب منجمد شدهاند. با خلق این موقعیتهای نامرسوم، او ایدهها یا اشیای عادی را در بستر جدیدی قرار میدهد که بازدیدکننده در آن نقش مهمی دارد. مجسمههای جنکینز، چه در فضاهای عمومی و چه در گالری، دریافت ما از امور پیشپاافتاده را تغییر میدهند و صحنههای سوررئالی خلق میکنند که بیشک تجربیات تازهای را شکل میدهند. در مورد آثاری که در فضاهای شهری نصب میشوند، هنرمند بهعمد مجسمهها را بدون مراقب رها میکند تا چرخهی حیات خود را با هر سرنوشتی طی کنند؛ چه به شکل طبیعی از بین بروند یا اینکه جمعآوری شوند. جنبهی نمایشی کارهای هنرمند در این نمایشگاه هم مضمونی مرکزی باقی میماند و او از فضای گالری بهعنوان صحنهی اجرا استفاده میکند و بازدیدکنندگان را نهتنها به عنوان تماشاگر، بلکه بهعنوان بازیگر وارد کارش میکند. مارک جنکینز (متولد ۱۹۷۰) در واشنگتن زندگی و کار میکند.
castaniergallery.com
نمایشگاه عکسهای ویم وندرس
برلین، آلمان: گالری Blain|Southern جدیدترین عکسهای کارگردان مشهور، ویم وندرس، را به نمایش گذاشته است. این نمایشگاه با عنوان «کپسولهای زمان» تصاویری از آلمان و امریکا را گرد هم میآورد؛ یعنی دو کشوری که بیشترین تاثیر را بر هنرمند داشتهاند. در فضای اصلی گالری، مناظر شهری و طبیعی در تعامل با هم قرار دارند. عکسی با نام «منظرهای نزدیک به ویتنبرگ، آلمان» اسلوب نقاشیهای رمانتیک قرون هجده و نوزده را به یاد میآورد، با درختانی که مشابه درختان کارهای کامیل کورو و کاسپار داوید فردریش هستند. وندرس که در دوران پس از جنگ در دوسلدورف بزرگ شد، با خرابهها و آثار ویرانی محاصره شده بود. وی نسخههایی از نقاشیهای منظرهی فرانسوی و هلندی را به یاد میآورد که دیوارهای خانهشان را تزئین میکرد و به گفتهی خودش جنبهی کاملا ناشناختهای از جهان را به او نشان میداد. هنرمند در رابطه با اندازهی بزرگ کارهای نمایشگاه میگوید که هدفش انتقال مردم به جاهایی است که خودش آنها را یافته و دوست داشته است. کارهای متعددی در نمایشگاه، نقاطی را نشان میدهند که سالها پیش تغییر کردهاند؛ از این رو، خود تصاویر تبدیل به دروازههایی برای ورود به لحظات و فضاهای گمشده میشوند. هنرمند میگوید: «من خود را مفسر، مترجم، و محافظ قصههایی میدانم که این مکانها به من میگویند.» نمایشگاه، گفتوگویی را میان دو کشوری که وندرس زمان زیادی را در آنها زندگی و کار کرده، شکل میدهد. «فکر میکنم چشمان کاملا بازی برای امریکا داشتهام و از منظر کلی، “منظرهی امریکایی” به نظرم بسیار جذاب میرسید، هم بهعنوان یک عکاس و هم یک فیلمساز. شاید غیبت طولانی ۱۵سالهام از آلمان من را قادر ساخته تا مکانهایی در اینجا را نیز با همان چشمان باز ببینم. چیزی که در این مناظر ثابت باقی مانده، در آلمان یا امریکا، این است که من همچنان به دنبال نشانههایی از تمدن، تاریخ یا مردم هستم.» ویم وندرس (متولد ۱۹۴۵) پیش از آن که در پاریس ساکن شود تا بهعنوان یک نقاش فعالیت کند، در زمینههای پزشکی و فلسفه تحصیل کرده بود. وی فیلمسازی را در ۱۹۶۷ با ثبتنام در آکادمی فیلم و تلویزیون مونیخ آغاز کرد. وندرس از ۱۹۸۶ به نمایش عکسهایش پرداخته است.
www.blainsouthern.com