یادواره های ناپایداری: تاملی در هستی و نیستی

این مطلب در مجله تندیس شماره ۳۱۰ منتشر شده است.

گردآوری و برگردان: علیرضا بهارلو

تحقیقات علمی جدیدی که طی ماه‌های گذشته منتشر شده، خبر از آن می‌دهند که ششمین انقراض دسته‌جمعی گونههای روی زمین در شرف وقوع است. در راستای این دگردیسی معکوس و نامطلوب، اقدامات و فعالیت‌های زیست‌محیطی انسان را، به احتمال زیاد، باید عامل پیشبرنده چنین فاجعه‌ای به شمار آورد. مخاطب آثار کلِر مورگان۱، در «موسسه فِرنِت برانکا»۲ی آلزاس فرانسه، با همین پیشزمینه فکری است که با آثار این هنرمند ایرلندیِ مقیم لندن مواجه می‌شود. نمایشگاه اخیر کلر مورگان که تمام مساحت طبقه دوم ساختمانِ این موسسه را به خود اختصاص میداد، شامل پیکره‌هایی بسیار ظریف و پیچیده و همچنین آثاری بر روی کاغذ و بوم می‌شد.

۱

۳
نمایشگاه مورگان ــ به طور جامع و پیوسته ــ پدیده مرگ یا هرآنچه به مرگ منجر شود را به شکل رهایی از زندگی در خود منعکس می‌سازد. این بازتاب در قالب تاثیری آرام و تسکین‌دهنده و در خدمت فرونشاندن یا حذف و محوکردن پیش می‌رود و به برقراری ارتباط با کاوش و پویشِ مداومِ هنرمند از شرایط زیستیِ انسان می‌پردازد.
چیدمانهای ظریف و آویخته مورگان، بازتابی است از تمایلات او به فرایندهای طبیعی و مواد ارگانیک. این هنرمند جوان در آثارش، با شرایط و نیروهای طبیعی انسان در زیستگاه خود ارتباط برقرار می‌کند و امکان‌ناپذیریِ به دست آوردن پیچیدگیها و رموز زندگی و مرگ را آشکار می‌سازد. در چیدمان‌ها و طراحی‌های او، احساس زیبایی، ظرافت و وقار در همنشینیِ تصورِ وحشت و بی‌معنایی حضور پیدا می‌کند. احساسات توأمانِ شاعرانه و آزاردهنده، در واقع نشان از دوسوگرایی و ناهمخوانی حیات دارند.

۰۶

۰۷
مورگان علاوه بر حیوانات تاکسیدرمی‌شده، از حشرات، دانه‌های خشکیده و اشیای یافت‌شده نیز استفاده میکند تا چیدمانهای خیره‌کننده و حیرت‌آوری را به نمایش بگذارد؛ چیدمان‌هایی که تفکر و تامل آدمی را به سوی ناپایداری و خلل‌پذیری زندگی و طبیعت سوق می‎دهند. در این آثار، که در واقع از همآمیزی رسانه‌های مجسمه‌سازی و چیدمان (اینستالیشن) شکل گرفته‌اند، زیبایی و شاعرانگی، همسو با مرگ و وحشت قرار می‌گیرند. زمان، منجمد به نظر می‌آید، اما با این حال، آثار از پیشبینی و برون‌زد فاجعه‌ای قریب‌الوقوع حکایت می‌کنند؛ فاجعه‌ای که موجودات زنده را به حالت سکون و رکودی فاقد هستی و حیات میکشاند: «یک دسته زنبورِ در حال پرواز که گویی در یک جا ثابت شدهاند؛ گربه‌ای که با یک گوی بذر و دانه بازی می‌کند؛ پرندگان تاکسیدرمی‌شده‌ای که میان ابرها گرفتار شده‌اند و …» این کارنما در یک نگاه، واقعیتی را در ذهن مجسم می‌سازد که در آن انرژی به صورت منجمد و قوام‌گرفته در آمده است.
چیدمانهای معلق، ظریف و متزلزل مورگان که از سقف آویخته شده و همچون ابرهای رنگی و توده‌های فشرده جلوه میکنند، انعکاسی است از گسستگی میان خواستِ شدیدِ جامعه به منظور دستکاری و دست‌درازی در طبیعت، و از سویی وابستگی و اتکا بر آن برای حفظ بقا و حیات.

۰۸

Bound
آیا میتوان باز هم کماکان خواسته خود را برای ایجاد نظم، ابراز و دنبال کرد، در حالی که از بها و برآمد آن مطلع هستیم؟ موجودات زنده، طبیعت و حتی ترکیب و ساخت زمین‌شناختی این کره خاکی در طول دوره‌های مختلف، بالاخص چند دههی اخیر، چنان دستخوش اعمال و رفتار نسنجیدهی آدمی گشته که دانشمندان خبر از یک عصر آنتروپوسِن۳ جدید ــ عصر انسان ــ میدهند. آیا نسلهای آینده، گونههای مختلف جانداران امروزی را تنها در کتابها و سالن موزهها رویت خواهند کرد؟ ــ مثل نسل امروز که موجودات منقرضشدهای همچون دودو۴ را صرفا در دل تاریخ میجوید؟
مورگان عناصر و سازمایههای متعددی همچون زمان، جاذبه، فساد و از هم گسیختگی، و عامل و عملِ کاوش در ارتباطمان با مرگ و میر و تکبر و خودسریهایمان را به نمایش میگذارد. او در خصوص کار خود میگوید: «جستوجو در ویژگیهای جسمانی و کیفیات مادی حیوانات، مرگ، و تصوراتی از ثبات و بقا در کار، راه و روش تلاش شخصی خودم برای پذیرش و همسویی با این چیزهاست.» وی ادامه میدهد: «توجه و حواسم به عوامل بازدارندهی ساده و پیشپاافتادهای جلب شده است که ما برای جایدادن در پیرامون خود برمیگزینیم؛ چیزهایی که با آنها میان خود و وقایع و حقایقِ مسلّم، حجاب و حفاظ میکشیم؛ … و اینکه ما هیچ هستیم؛ اینکه تنها حتمیت و قطعیت ما در جایگاه اشخاص منفرد یا آدم، حیاتی است با مدت زمانی نامعلوم، و سپس … مرگ.»

Cats and Dogs5 2008

ckaire_morgan03
در نمایشگاههای مورگان، از جمله کارنمای اخیر او، همهچیز در حالت معلق است؛ حتی رشتهنخهای نایلونیای که کل چیدمانها از آنها آویخته شدهاند نیز بیشتر تکمیلکنندهی احساس و برداشتی از تزلزل و ناپایداری هستند تا مختلکنندهی تصور بیوزنی. بیننده نسبت به نقش آنها در شرایط خیالیِ به صحنه بردهشده آگاهی دارد، اما این آگاهی صرفا موجب تحکیم و تقویت تاثیر کار است.
در آثار مورگان، حزن و اندوهی جریان دارد که سبب خطور پرسش از زدگی و افسونزداییِ خود ما در ذهن میشود. بعضی از مخاطبان ممکن است شرایط تندیسگون و جذابِ این رونماییها را بهمثابهی تعمقی بر مرگ و حیات بدانند. بعضی دیگر هم شاید آن را فریاد و احضاری برای اقدامی فوری و همهجانبه بپندارند.
هنرمند از میان همین شبکههای پیچیده است که میتواند درک خود را از هستی آدمی ابراز دارد ــ عنصری صرفا ناپایدار و آشفته از زیبایی طبیعت. او با دقت و حوصلهی فراوان و با شمار بسیار زیادی از ذرات کوچک، شامل دانه و خار، و همچنین برگ و میوه و … حجمهایی معلق میسازد. هر ذره به یک رشتهی نامرئی متصل شده است. هنگامی که بیننده در اطراف این پیکرههای معلق قدم میگذارد، کل چیدمان با جریان هوا به حرکت درمیآید و رشتهسیمها مانند پردهی صحنهی نمایش باز میشوند و اثر حقیقی را به نمایش میگذارند. درون این حجم، حیوانی مرده قرار دارد که در یکی از حالتهای طبیعی خود، خشک و گویی منجمد شده است. مثلا میتوان کلاغی افتاده و مرده را مشاهده کرد یا جغدی که بالهایش را با حس پیروزی گشوده است و پرواز میکند.

if-you-go-down-to-the-woods-today

Landing-Strip1-2008
او در کار خود با استفاده از تاکسیدرمی، بی‌ثباتی اشیا، پدیده‌ها و جانداران را مورد پرسش و تردید قرار میدهد. آثار کلر مورگان شامل مجموعهای از نماهای هندسیِ پرشده از حیوانات، حشرات و مواد مختلف است. هنرمند تلاش میکند حیواناتش دارای مولفههای انرژی باشند؛ یعنی واقعیتی که در تعامل با مجموعهی گستردهتری از فرمهای معماری، ساخته و برقرار میگردد. این عمل، خلق جهانهایی را در پی دارد که موجب ساطعشدن انرژیای است که این چنین تثبیت و قوام یافته: زمان ــ بهظاهر ــ آن را به تعلیق درآورده است.
در میان این هیاهوی هستی و نیستینما، چیدمانهای چشمگیر و فوقالعادهای به وجود میآیند که بیینده را با حسی ناشناخته لمس میکنند. وقتی که حیوانِ درون این مجسمههای بسته و یکپارچه بر شما مکشوف میشوند، فراگذری و بیثباتی زندگی را بر جسمتان احساس میکنید و درمییابید که در پس این آثار موهوم و منزّه، جریان طبیعی زمان پنهان شده است. مورگان مخاطب را به پرسش از خود دربارهی محیط طبیعی و پیرامون فرامیخواند و توصیه میکند که روی آن تمرکز داشته باشیم ــ و نه بناهای صنعتیای که مناظر یا چشماندازها را پوشانده و تعریف کردهاند.
کلر مورگان تا به امروز نمایشگاههای انفرادی خود را در شهرهای بِلفَست، لندن و پاریس برگزار کرده و در کارنماهای گروهی متعددی از جمله در ساختمان هنرهای مدرن و معاصر Palais de Tokyo پاریس (۲۰۰۹) و موزهی هنر و طراحی نیویورک (۲۰۱۰) شرکت داشته است. او در سال ۲۰۰۴ موفق به دریافت Annual Bursary Award از «انجمن مجسمهسازان بریتانیا» و همینطور Roy Noakes Award از «انجمن سلطنتی بریتانیا» شد و در ۲۰۰۶ نیز جایزهی Premio Fondazione Arnaldo Pomodoro را از سوی بنیاد Fondazione Pomodoro میلان اخذ کرد.

پینوشت:
برای آگاهی بیشتر از پیشینهی هنری و ویژگی آثار این هنرمند، به مقالهای از همین نگارنده در تندیس شمارهی ۱۸۷ (آبان ۱۳۸۹) مراجعه شود.
بخشی از تصاویر موجود در این نوشتار، مربوط به آثار گذشتهی هنرمند در سایر نمایشگاههاست.
۱٫Claire Morgan 2.Fondation Fernet Branca 3.anthropocene age
۴٫ نام پرندهای بیپرواز و منقرضشده. زیستگاه این پرنده جزیرهی موریس واقع در اقیانوس هند بوده است. این پرنده در سال ۱۶۸۱ منقرض شد.

منابع:
www.news.artnet.com
www.designboom.com
www.reykjavikboulevard.com
www.galerie-karsten-greve.com
www.fondationfernet-branca.org

Strange Fruit _2(1)

The air that we breath 2

The-Birds-and-The-Bees3-2012

Throe3 2010

While-You-Were-Sleeping3-2009