یادداشتی به بهانه نمایش عکس در بیلبوردهای شهرداری تهران
مریم روشنفکر، تندیس: در سالی که گذشت، سنتی جدید در فضای شهری تهران برپا گردید. پروژه نگارخانهای به وسعت یک شهر، که در اردیبهشت ماه امسال توسط سازمان زیباسازی شهر تهران به اجرا درآمد، در کنار آشنا سازی شهروندان با برخی از گرانقدرترین آثار هنری ایران و جهان، آرامشی را به فضای بصری شهر هدیه داد. این حرکت در ایام محرم با نمایش عکسهای برگزیده از آرشیو سازمان زیباسازی بر بیلبوردها امتداد یافت و اینک به نمایش عکسهایی از مناظر شهری و طبیعی ایران و تهران اختصاص یافته است.
شهر در تمدن انسانی، دارای مفهومی فراتر از مکانی برای زندگیست. شهر بخشی از هویت ساکنینش را تکمیل میکند. بنابر این شهر همچون هر مکان دیگری علاوه بر تعاریف علمی مانند مساحت، مختصات جغرافیایی و غیره، مفهومی فراتر از آن را نیز در بر میگیرد. و مفهوم تهران دربر دارنده هویتی است که با اقتصاد، مصرف، تبلیغات، شلوغی،ترافیک و تنش در هم آمیخته است.
دنیای اقتصاد دنیایی ساده و در عین حال پیچیده است، و امروزه به نظر میرسد، جهان ما را به تسخیر خود درآورده است. یکی از مهمترین ارکان چرخش چرخهای آن، مسئله تبلیغات است. دنیای مصرف، دنیای رنگارنگی است که برای همه ابعاد زندگی بشر به مثابه مصرف کننده بالقوه قیمت تعیین میکند. جلب توجه مصرف کننده در اولویت است و برای نیل به آن رقابتی صعب در جریان.
بیلبوردهای تعبیه شده در جای جای شهر تهران دارای ارزش های اقتصادی گوناگونی هستند، بستگی به مکان قرارگیری و ابعاد آن قیمتش از حدود ۲۰ میلیون الی ۲۰۰ میلیون تومان برای زمانی کمتر از یک ماه متغیر است. و تعداد آنها در طول یک خیابان یا بزرگراه بسیار زیاد. جایی که من، شما و همه شهروندان این شهر روزانه زمان نه چندان کمی را در آن سپری میکنیم و ناگزیریم یک به یک تمام این تبلیغات را پشتسر بگذاریم.
پروژهای مانند نگارخانهای به وسعت یک شهر، اما فضایی ایجاد کرد که اندکی از این تنش بصری کاسته شود، نگاه کردن به تصویر منظرهای از ونگوگ در ترافیک یک بزرگراه به نظر آرامش بخش تر از خیره شدن به تصویر ماشینی گرانقیمت و محاسبه فاصله میان توانایی خرید آن و درآمد ماهیانه باشد. پروژهای که سیلی از امیدها برای آینده و ویرایش هویت بصری شهر را برای اهالی هنر به ارمغان آورد. و نطفه اتفاقی تازه در ساختمان بصری شهر تهران بسته شد، چندی پس از اجرای این پروژه، مسابقهای توسط شرکت خدمات اینترنتی پارس آنلاین برگزار گردید، که آثار برگزیده آن بر روی بیلبوردهای شهر به نمایش درآمدند.
و در امتداد آن، برنامه دیگری نیز در ایام محرم توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران به اجرا در آمد و آن نمایش عکسهای مستند و مستند اجتماعی از مراسم، آئینها و فضای کلی این ماه بود، که به واسطه پیشینه غنی استفاده از عکس برای این ایام در گذشته، به اندازه نگارخانهای به وسعت یک شهر مورد توجه واقع نگردید.
اما اینک با بالا رفتن عکسهای طبیعت و مناظر شهری بر بیلبوردها با گسترهای قابل توجه، بار دیگر شهر از بار سنگین تبلیغات بیشمار سبکتر گشته. روزنهای که در این روزهای بحران آلودگی، هوا مخاطب را به یاد لحظهای زیبا دلخوش میکند.
سنت مستندنگاری از شهرها که اغلب توسط ارگانهای دولتی یا شهرداریها اداره میشود، قدمتی دیرینه دارد. استخدام عکاسان برای ثبت واقعه یا منظرهای خاص و مراحل کار یا اتمام یک پروژه عمرانی، امریست که در اغلب دول جهان امری بدیهی به حساب میآید. از همین روست که شهرداری تهران نیز با دارا بودن آرشیو عظیمی از عکسهای این چنینی، اینبار دست به نمایش آن زده است.
البته سالهاست که نمایشگاههای متعددی توسط ارگانهای مختلف برای نمایش پیشینه و هویت شهری برپا میگردد، اما اغلب این نمایشگاهها نتوانسته اند پا را از حریم بسته گالریها، و سالنهای نمایش یا نهایتا کتابها بیرون بگذارند و به دست کسانی برسند، که شاید هرگز این فرصت را نداشته باشند که در خلال دغدغههای روزانه به آن سری بزنند. و اینجاست که نمایش این آثار در فضای عمومی شهر دارای ارزش زیادی میگردد و این امریست که میتواند در صورت تداوم و افزایش کیفیت قدمی واقعی در زمینه اصلاح فرهنگ بردارد.
عکاسی رسانه ای در ذات، مردمی ایست، که به واسطه رابطه فرمی مستقیمی که با جهان قابل شناخت دارد، قابلیت تاثیر گذاری بالایی دارد و توسط عموم مردم مورد استقبال قرار میگیرد. آثار مستندنگاری سفارشی در حالت عادی قرار است نشاندهنده برترین ویژگیهای موضوع مورد سفارش باشند، هرچند در طی تاریخ، گاهی وقتی دربرابر واقعیت عریان قرار میگیرند، نمیتوانند خاموش بمانند و ناگزیر پا را از حیطه مستندنگاری سفارشی بیرون گذاشته و جنبهای مفهومی را شامل میشوند و از این طریق از چهارچوب کاربردی و سطحی خود فراتر رفته و دارای جنبهای معنایی میگردند. جنبه ای که در این مجموعه از بیلبوردها با عنوان تهران و ایران دیده نمیشود.
در ثانی، عکس، تصویری است که زیبایی خود را مدیون ثبت هرچه دقیقتر تُنهای رنگی و خاکستری میداند؛ و هرچند که چاپ عکس بر روی بستر مخصوصی که برای بیلبوردها مصرف میشود، قطعا دارای افت کیفیت قابل توجهی است، اما میزان این افت کیفیت را میتوان در مقایسه با سایر بیلبوردهای تبلیغاتی زیاد، در نظر گرفت، که باعث از رنگ و رو افتادن تصویر و نهایتا از دست رفتن بخشی از کیفیات بصری آن میگردد؛ و همچنین طراحی بیلبوردها که باید ذکر شود از زمان نگارخانهای به وسعت یک شهر پیشرفت شایان توجهی داشته، هنوز هم با یک استاندارد مطلوب فاصله زیادی دارد.
در این زمینه باید به نمونه ای از بیلبوردها اشاره کنم که توسط شرکت آکواجوی در حمایت از محیط زیست ایران و هشدار برای خشکسالی در سطح شهر تهران طراحی و اجرا شد، که در آن عکسهایی از علیرضا فانی به همراه شعار کمپین ، نام عکاس، لوگو و سایر متعلقات در یک بیلبورد به صورتی جا داده شده بود که در عین خوانا بودن، عکس بر کلیت آن غلبه داشت، که همین بر قدرت تاثیر گذاری آن میافزود.
شهرداری تهران ارگانیست که در تمام طول سال نمایشگاهها و جشنوارههای متعددی را برگزار میکند و از همین طریق است که به گنجینه عظیمی از آثار هنری تازه نفس دسترسی دارد و غیر از گالریها، فرهنگسراها و موزههایی که مستقیما یا با واسطه توسط شهرداری اداره میشوند، دارای نگارخانهای به وسعت یک شهر است فضایی که اصلیترین مدخل ورود به ذهن و باور مردم است، که در کنار استفاده اقتصادی باید از آن برای فرهنگسازی نیزبه درستی استفاده شود.به همین خاطر، در کنار همه محسنات چنین پروژههایی باید در نظر گرفت، که با توجه به قدرت تاثیرگذاری بالای این حرکتها بر فرهنگ، میتوان با طراحی کمپینهای فرهنگی حرفهایتر و با اهداف مشخص با به کار بردن ترفندهای تبلیغاتی برای نهادینه کردن امور فرهنگی بر تاثیر گذاری آن افزود.