نقد نمایشگاه مجسمه‌های فاطمه امدادیان

یادداشتی بر نمایشگاه مجسمه‌های فاطمه امدادیان در نگارخانه‌ی سهراب

رد صیقل ایام

حافظ روحانی

برگزاری نمایشگاهی از آثار فاطمه امدادیان در نگارخانه‌ی سهراب از چند جهت اهمیت دارد؛ اول از آن‌رو که این مجسمه‌ساز از سال ۱۳۸۷ که نمایشگاهی از آثارش را در نگارخانه‌ی هور برگزار کرد، دیگر مجسمه‌های‌اش را به شکل یک نمایشگاه انفرادی نمایش نداده بود و به این ترتیب نمایشگاه کنونی‌اش در نگارخانه‌ی سهراب که تحت عنوان «اسطوره‌های پنهانی پیکر انسانی» در حال برگزاری است اولین نمایشگاه انفرادی او بعد از هفت سال است. البته که علاقه‌ی نگارخانه‌ی تازه تأسیس سهراب توجه به آثار بزرگان و اساتید هنر ایران است و این نگارخانه‌ پیش‌تر نمایشگاه‌هایی از آثار زنده‌یاد فرامرز پیلارام و زنده‌یاد علی‌رضا اسپهبد هم برگزار کرده بود. حال برگزاری نمایشگاه کنونی فرصتی را در اختیار بسیاری قرار داد تا بعد از گذشت هفت سال آثار این مجسمه‌ساز برجسته‌ی بعد از انقلاب ایران را تماشا کنند. فاطمه امدادیان، متولد ۱۳۳۴، فعالیت حرفه‌ای‌اش را از اواخر دهه‌ی ۱۳۶۰ آغاز کرد و خیلی زود جای‌اش را به عنوان یک مجسمه‌ساز نوگرا در فضای هنری ایران باز کرد. سبک ویژه‌ی این مجسمه‌ساز از همان روزها، تاکنون تغییر چندانی نکرده و می‌توان هنوز ویژگی‌های ثابت و تکرار شونده را در مجسمه‌های امدادیان مشاهده کرد.

نمایشگاه کنونی که از ۱۱ دی ماه سال جاری آغاز شده، شامل آثار سه دوره‌ی کاری هنرمند است که دو تکنیک مختلف را دربرمی‌گیرد؛ مجسمه‌های برنزی مربوط به میانه‌ی دهه‌ی ۱۳۷۰، مجسمه‌های چوبیِ نسبتاً بزرگ مربوط به میانه‌ی دهه‌ی ۱۳۸۰ و مجسمه‌های کوچک برنزی که همگی تاریخ سال ۱۳۹۴ را دارند. به این ترتیب می‌توان آثار هنرمند در سه دوره‌ی کاری‌اش که هر کدام با دیگری حدود ۱۰ سال فاصله‌ی زمانی دارند را با یکدیگر مقایسه کرد. با توجه به عنوان نمایشگاه البته باید توجه کرد که آثار ارائه شده، کم‌و‌بیش ملهم از پیکره‌ی آدمی هستند و قرار است با استناد به عنوان نمایشگاه حاوی یک نگاه استعاری به انسان باشند. تمامی آثار نمایشگاه در پاره‌های ویژگی‌ها مشترکند؛ از جمله این‌که می‌توان برش‌های مورب هنرمند بر بدنه‌ی تک‌تک آثار را دید که یکی از مهم‌ترین جلوه‌های بصری آثار هنرمند از گذشته تاکنون بوده و می‌توان مجسمه‌های امدادیان را از طریق این برش‌های مورب به سادگی تشخیص داد. این برش‌ها را می‌توان از جنیه‌ی استعاری مطالعه کرد و آن‌ها را از جنبه‌ی معناعی هم تأویل کرد. این برش‌ها با کم‌ترین تغییر در همه‌ی سه دوره‌ی هنرمند که در نمایشگاه کنونی به نمایش درآمده‌اند دیده می‌شوند.

emdadian-1

آثار متأخرتر هنرمند از چند جنبه بیان‌گر تغییراتی در نگاه و کار هنرمند هستند. در این دوره از آثار، هنرمند بیش‌تر از قبل به دایره‌ها و انحناها تمایل نشان داده و همین ویژگی باعث شده که سنگینی فلز برنز به عنوان ماده‌ی کار اصلی آثار این دوره به نظر سبک‌تر بیایند. برای توضیح این تغییر باید به آثار برنزی متقدم‌تر مجسمه‌ساز رجوع کنیم. مجسمه‌های برنزی امدادیان که از دوره‌ی کارهای دهه‌ی ۱۳۷۰ او به نمایش درآمده‌اند هم از نظر ابعاد تفاوت چندانی با آثار متأخرتر ندارند، ولی هنرمند در آثار قدیمی‌تر بیش‌تر درگیر جرم ماده بوده است. به این ترتیب است که مجسمه‌های قدیمی‌تر حجم فلزی بیش‌تری دارند و از این‌رو به نظر سنگین‌تر می‌رسند. در عوض به نظر می‌رسد که امدادیان در آثار متأخرتر بیش‌تر به پیچ و تاب و چرخش و انحنای احجام علاقه‌مند است و به نسبت بین فضای مثبت و فضای منفی اهمیت می‌دهد. از همین‌رو می‌توان فرض کرد که امدادیان دارد به بیانی تغزلی‌تر می‌رسد که این بیان تغزلی ماحصل سبک‌تر شدن مجسمه‌های‌اش و تمایل او به انحنا در کارش است.

emdadian-3

حدفاصل این دو دوره‌ی کاری، دوره‌ای از آثار چوبی مجسمه‌ساز به نمایش درآمده‌اند. به نظر می‌رسد که رویکرد هنرمند نسبت به دو ماده‌ی کار مختلفش چندان با هم تفاوتی ندارد، بلکه او کوشیده تا همان رفتار، همان نگاه و همان نسبت را در آثار چوبی‌اش هم بسط دهد. تنها تفاوت قابل ذکر در ابعاد متفاوت آثار چوبی و برنزی است؛ آثار چوبی به مراتب بزرگ‌ترند. پس بر این اساس می‌توان تصور کرد که نکته‌ی مهم برای هنرمند در تغییر ماده‌ی کارش امکان تغییر اندازه بوده. در آثار چوبی هنرمند که اشکال متنوعی را شامل می‌شوند، امدادیان چند رویکرد مختلف را تجربه کرده. مهم‌ترین رویکرد هنرمند در این دوره از آثارش برقراری رابطه و نسبتی بین دو جسم است. به این ترتیب است که می‌توان در بسیاری از این آثار فضاهای منفی بزرگی را مشاهده کرد که تجربه‌ی فضایی کاملاً متفاوتی را در پیش چشمان بینندگان قرار می‌دهد. برش‌های مورب در این‌جا به شکلی عمل می‌کنند که بیننده احساس می‌کند این برش‌ها فضای اطراف را را خراشیده‌اند یا از ضربات بیرونی به این شکل درآمده‌اند. تکرار این خطوط عمل‌کرد مجسمه‌ها را کاملاً متفاوت می‌کند و به بیننده امکان می‌دهند تا از کشف رابطه‌ی بین مجسمه‌ها و فضای اطراف و یا بین احجام مختلف یک پیکره لذت ببرد. در آثار متأخرتر می‌توان شکل صیقل یافته‌ی این رابطه‌ی فضایی را دید. در آثار متأخرتر هنرمند کوشیده تا همان روابط را در قالب‌هایی کوچک‌تر و به شکل مجسمه‌های برنزی‌اش دوباره بیازماید.

emdadian-4

اگر خصیصه‌ی آثار چوبی هنرمند را  رویکرد انتزاعی در نظر بگیریم، در عوض آثار برنزی هنرمند بیش‌تر به برش‌هایی ذهنی از پیکره‌ی انسان شبیه هستند. به این ترتیب به نظر می‌رسد که اگر آثار متقدم‌تر مکاشفه‌ای در کشف خود پیکره‌ی انسان در قالبی ذهنی بوده، آثار جدیدتر بیش‌تر به رابطه‌ی حجم و جرم با فضای اطراف اهمیت می‌دهند. برش‌های مورب بیش از پیش این نسبت را تشدید می‌کنند و ما را قانع می‌کنند که فضای اطراف بر این مجسمه‌ها تأثیر گذاشته‌اند و انگار آن‌ها را صیقل داده‌اند و تکه‌هایی از آن‌ها فدای این رابطه‌ی متجانس بین فضا و جرم پیکره شده‌اند.

نمایشگاه اخیر فاطمه امدادیان بعد از مدت‌ها این فرصت را به ما داد تا آثار این هنرمند نوگرا را تماشا کنیم. آثار هنرمندی که می‌توان تأثیرش را بر آثار بسیاری از هنرمند این دو دهه‌ی اخیر دید. هرچند که بیش‌تر مجسمه‌سازان جدید تحت‌تأثیر جریانات جدید مجسمه‌سازی قرار دارند، ولی با این‌حال برش‌های مورب این هنرمند قدیمی را می‌توان در نگاه بسیاری از هنرمندان جدید هم مشاهده کرد. او به مانند حلقه‌ی واسطی سنت نه چندان باسابقه‌ی مجسمه‌سازی ایران را به آیندگان منتقل می‌کند و به این ترتیب است که دو نسل از مجسمه‌سازان را مدیون خود می‌کند که بسیاری از آن‌ها مجسمه‌سازی را با او تجربه کردند و آموختند. از ۱۳۶۸ که نخستین نمایشگاه انفرادی‌اش را برگزار کرد تا امروز، در آخرین نمایشگاه‌اش در نگارخانه‌ی سهراب.