پرونده « نگاهی بر طبیعت در آثار عکاسان ایرانی»
در آخرین بخش از پرونده طبیعت در آثار عکاسان ایرانی به آثار استاد «رضانور بختیار» پرداخته شده است. لازم به ذکر است این پرونده در بخش پرونده های ویژه نوروزی تا اینجا به پایان می رسد اما امید آن داریم در آینده بتوانیم این بخش را با معرفی و پرداختن به دیگر هنرمندان عکاسی که در این حیطه فعالیت داشته و دارند، ادامه دهیم.
همانطور که هنرمند فقید آقای حسینی راد اشاره میکند: « مفهوم طبیعت در نزد هنرمند بیشتر بر اساس باورها و نگاه او به جهان و هنر است.»
رضانور بختیار قریب به ۴۰ سال است که در حرفه عکاسی مشغول به کار میباشد. او جهانی را در عکسهایش به تصویر کشیده که نمایانگر باور عمیق او به مسئولیتی است که انسان درقبال محیط زیست خود دارد. او ما را ترغیب میکند تا از کنار هیچ چیز ساده و کم اهمیتی آسان عبور نکنیم. نگاه او ما را به دقت و حساسیت فرا میخواند.
از همین روست که رضانور بختیار در پی این سالیان طولانی عکاسی و معلمی همان سیاق را به شاگردانش نیز انتقال داده است. او گسترش خلاقیت و بسط نگاه حساس و دقیق را در نگریستن به محیط زندگی، شهر، خیابانها و خانهها بکار بسته و آموزش داده است.
رضانور بختیار متولد ۱۳۲۰ در اصفهان است و اصفهان در بخش اعظم آثار دوران مختلف کاری او همواره حضور داشته است. عکسهایی که او از گوشه کنار اصفهان گرفته است، یادآور حس شاعرانه و بوی کهنگی خاک این شهر است که در نیمروز اردیبهشت گریبان رهگذران را میگیرد.
ریزش برگهایی که همراه با باد از منظره پل خواجو میگذرند، یا آن آفتاب ریاکاری که از بین سایه درختان بر یک مادی پر از آب سرک میکشد، جهانی است که جوهره اصفهان را مخفیانه در خود نگاه داشته است. عصاره این شهر غنی را.
رابطه بین طبیعت در واقعیت بیرونی و طبیعت در تخیل درونی در هنر رابطهای معنادار است که عکاس در نتیجه به دست گرفتن ابزاری با ادعای بازنمایی واقعیت بیرونی، دربرابر آن میتواند از نفس بیافتد. پیدا کردن تخیل درونی در تصویری که خواهی نخواهی عینبت و استناد حضور ابژه عکاسی شده را یدک میکشد، کاری دشوار است. کاری که یک فرد دوربین به دست را از یک عکاس حرفهای جدا میکند.
رضانور بختیار با بینش فردی و جهانبینی شخصی خودش، هم در بیان و هم در رویکرد خود نسبت به طبیعت راهی سهل و ممتنع را در پیش میگیرد. گذشته از توان تکنیکی والای او که از زمره اولین عکاسان تحصیلکرده در حوزه عکاسیست و تحصیلات خود را در لندن گذرانده است، با در نظر گرفتن مزیت خود برای دسترسی سریع به واقعیت طبیعت بیرونی، آن را به خوبی با طبیعت درونی خود همنوا ساخته است. شاهد این امر عکسهای لطیف و دقیقی است که از طبیعت، کوچه باغها، زندهرود و سایر گوشه و کنار شهرش انداخته است.
برای یک عکاس صنعتی، عکاسی از طبیعت حکم مشق طراحی را دارد، برای یک نقاش، که اگر در کار نباشد، دقت، حساسیت و احترام به نور از دست میرود.
بختیار در پی شناخت و ارائه زیبایی نیست، او در پی بیرون کشیدن زیبایی از دل امری ساده و معمولیست. تلاش ویژه او در این است که آنچه ظاهرا دم دستی و پیشپا افتاده است را با نگاه خود درآمیخته و تبدیل به اثر هنری گرداند. این نوع نگاه البته از خواستن و قصدکردن سرچشمه نمیگیرد، این نوع نگاه حاصل چشم تربیت شده است. چشمی که بی آنکه خود بداند، زیبایی را خلق می کند، نه اینکه در پی آن باشد. این چشم آزموده در معیت دستی توانمند کبوترخانهای را بدل به قلعهای اسرار آمیز میکند.
نگاه آقای بختیار در آثارش نگاهی مستقیم و بدون حاشیه پردازیست، او پس از انتخاب سوژه زمان و زاویه مناسب را انتخاب کرده و عکس را بدون شیرینی اضافی میگیرد، نگاهی که به عکاسی صنعتی و تبلیغاتی شبیه است. روراست و بیپرده است و از حاشیه روی دوری میکند. او عکسهایش را با دقتی علمی و صداقتی شخصی میگیرد، درست مانند یک نقاش که با دقت در جزئیترین جزئیات، کلیتی متوازن و هماهنگ را ذره ذره بر تابلو قلم میزند. در کارهای او توانایی تکنیکی بسیار بالاست، به نحوی که چه عکس صنعتی باشد، یا طبیعت، پرتره یا بنا، همه جزئیات به نهایت وضوح ثبت شدهاند، به نحوی که سوژه مشخص و روشن است و ابهامی غیرعمدی در آن وجود ندارد. ضمن اینکه کادربندی به گونهایست که استحکام موضوع عکاسی تحکیم میشود. او میتواند به مدد مهارت و جان آزموده، روح موضوع را از دل آن بیرون بکشد، به نحوی که اصفهانش بوی گلهای میدان نقش جهان و زندهرود میدهد و شیرازش بوی شکوفه بهارنارنج.
او توان این را دارد که طبیعت را در جزء و کل به تصویر درآورد و رنگ و نور و فرم آن را به بازی بگیرد.
بختیار عکاسی به روز است او در یکی از مصاحبههایش میگوید: « عکاسی، امروز فنی است که در کنار توجه به مسائل زیبا شناختی آن، به این خاطر که در ابزارهای مورد استفاده اش از جمله در دوربین ها و کامپیوترها به طور مدام تغییر و پیشرفت ایجاد میشود باید در آن به روز بود، مطالعه داشت و دید. »[۱]
او همچنین بر پیوستگی در هنرها تاکید دارد و به زنجیرهای که این هنرها را به یکدیگر متصل میگرداند به مثابه جوهر آن مینگرد. از نظر بختیار مطالعه ادبیات و دیدن نقاشی همان اندازه بر عکاس واجب است که داشتن دانش نورپردازی و این امر در آثار خود او نیز مشهود است. آنچه وصفش رفت در قدرت ترکیببندی و توجه به جزئیات و توان تبدیل یک جوی آب عادی به یک منظره دیدنی، امریست که برخاسته از دانش هنری غنی و حساسیت برانگیخته از ادبیات و موسیقی است.
و همین امر این استاد کهنهکار را همچنان پابرجا صاحب سبک و دارای حرفهای بسیار برای گفتن نگاه داشته است. عمرش دراز باد.
[۱] Read more at http://www.esfahanemrooz.ir/fa/news/41007/-
[/one_half_last]