یادداشتی بر نمایشگاه واقعیت تو تمام است، گالری راه ابریشم
- به قلم مریم روشن فکر
رومین محتشم بازمانده نسلی از عکاسان ایران است که امروز کمتر در گالریها با آنان مواجه میشویم. نسلی که پرورده یک آرمانگرایی ابر انسانی بودند، نسلی که در آنان زندگی، انسان و جهان دارای والایی و زیبایی بودند. و روایتهای آنان از جهان نیز همواره پیرامون آرزو و جستجوی این زیبایی ناب و والا میگشت.
نمایشگاه رومین محتشم در گالری راه ابریشم نیز، پس از مدتها مرا به این دنیای آرمانی گاه تلخ و گاه شیرین برد. دنیای فرا زمینی محتشم نیز با جستجوی آرامانشهر خود آغاز میشود، جستجویی که نا امید و ناکام به نظر میرسد. جستجوی او به تصاویری ختم میشود که در گستره ناکجایی سرگردان هستند.
تصاویر محتشم، عکسهایی از واقعیت و بدون دستکاری تکنیکی زیاد هستند. عکسهایی از « آنچه واقعن بوده است» اما او چیزهایی را انتخاب و آنان را به گونهای عکاسی کردهاست که حاصل آن تصاویری سورئالیستی و فراواقعی هستند، مکانها و اشیاء در این تصاویر هریک دارای هویت و شخصیتی منتزع شده از پیرامونشان هستند که با عنوان « واقعیت تو تمام است» که بر نمایشگاه گذاشته شده، همخوانی دارد.
محتشم در پی پایان دادن یا نمایش این پایان یافتگی است. او مکانهایی را در دل طبیعت غیر شهری مییابد که او را با این مقصور هماهنگ میکنند، که اینجا چیزی در حال پایان یافت است و او این پایان را با کنتراست بالا و حذف رنگ به نمایش در میآورد.
در فرم تصاویر محتشم نمیتوان نقصی دید، ترکیب بندی حساب شده و معطوف به محتوا، کنترل نور، چاپ، ارائه و غیره، که عکسها را به چشم مقبول و به ذهن عادی میکنند.
عکسهای او جلوههای رمانتیک یک نیاز درونی، برای دستیابی به واقعیتی را نمایان میکنند که به زعم خودش، پایان یافته است. این پایان یافتگی را میشود به ویژه در تصویر دایرهای مبهم در میانه یک بیایان دید، دایرهای که بیشتر به جای برخورد یک شهاب سنگ شباهت دارد.
محتشم به طبیعت رویکردی هراسان دارد، او جایگیری عناصر غیر طبیعی را در میان مناظر طبیعی دنبال میکند، عناصری که با قرار دادن آنها در میانه کادر، خضورشان را در تصویر به عنوان عنصری تحمیلی تضمین میکند.
آثار او ملغمهای از مرثیه و رویا هستند، نورها، فضاهای مهآلود، کنتراست شدید که به عکسها حالی اکسپرسیونیستی می دهد و نگاه رمانتیک که هر چند از گرایش به قصهپردازی مصون میمانند، اما موئید شوریدگی و جستجو هستند.
محتشم در آثار خود به هر شیوهای که توانسته حرکت را مهار کرده است، با ترکیببندی افقی، قراردادن عناصر ایستا و صلب در کانون توجه مانند سازهای بتنی که در محور میانی کادر، حرکت تبریزیها در باد را خنثی کردهاست. و سوژه قرار دادن ابژههایی که سکون به آنها تحمیل شدهاست، مانند ماشینهایی که پارک شده و روی آنها را چادری پوشانده است، یا اتوبوسی درب و داغان که در میانه ویرانه یک بنا پارک شدهاست.
محتشم در یکی از آثار نمایشگاه تا آنجا پیش رفته که در میانه صخرههای سنگی، ماشینی را نشان میدهد که پارک شده و روی آن را پوشاندهاند، به نحوی که بافت ماشین و سنگها به یکدیگر نزدیک شده و گویی این وسیله در ذات متحرک، در حال سنگ شدن است.
آثار محتشم به کارهای اگون آتژه شبیه هستند، آنها جهان واقعی را به نحوی نشان میدهند که غیر واقعی به نظر میرسد، جهان را مه گرفته است و پایان راه به زمینی ترک خورده ختم میشود.
عکاسی خیالانگیزی که محتشم در این نمایشگاه ارائه داده است، در عین اینکه از لحاظ دیداری، بسیار زیبا و چشمنواز هستند و بازی خیال و رویا را در همان « به جستجوی آرمانشهر رفتن و از ناکجا آباد سر برآوردن» به نمایش در میآورند، اما انگار به جایی فرای تاریخ اینجا و اکنون ما تعلق دارند.
جهانی که دربرابر تاویل پذیری مقاومت میکند و به درون لاک خود میخزد و رابطه خود را با پیرامونش نفی میکند. و مخاطب را برای دستیابی به افقی فراتر از حظ بصر، ناکام میگذارد، حظی وابسته به صور پیشینی، که فقدان محرک ذهنی در آن، او را به سرعت رها میکند و ذهناش رابه حال خود میگذارد. مانند خوردن یک غذای عالی، زمانی که زیاد گرسنه نیستی و خوردن آن خاطرهای را در ذهن تو برجای نمیگذارد.
« واقعیت تو تمام است» به نمایش عکسهای رومین محتشم و رونمایی از کتابی با همین نام میچردازد، که مجموعه عکسهای محتشم را شامل میشود. عکاسی از دهه ۴۰ که با خود کولهبار جهان بیاعتبار را حمل میکند، جهانی که اینک فاصله به غایت بسیاری با جهان بازنموده محتشم دارد. جهانی که در آن مرزهای زیباییشناسی آن چنان گسترده و مبهم شدهاند، که نمیتوان به سادگی آن را در مفاهیمی چون رازآلودگی و بازی با عناصر بصری گنجاند. زیبایی شناسی آنهم در مدیوم جنجالبرانگیزی چون عکس، که درگیری ماهوی آن با واقعیت و امر بازنموده، یکی از چالشهای دهههای گذشته دنیای هنر بودهاست، دیگر امری سلبی نیست که بتوان آن را منتزع از امور دیگر در نظر گرفت، بلکه ایجابات امروزی جهان، هنر و زیباییشناسی را به سوی افقهای غیر شخصی و ذاتگرایانه سوق دادهاست.
[/one_half_last]