یادداشتی بر آثار فرشته ستایش
به قلم جاوید رمضانی
گالری ویستا
خیالپردازی را ناتوانی، کاهلی و به خواب رفتن ذهن از عالم مادی نمیدانند. در تصور عامیانه خیالپردازی را ناتوانی وکاهلی و به وجهی به خواب رفتن ذهن از عالم مادی دانستهاند از منظر روانشناسان خیالپردازی نه تنها خروج از جهان واقع نیست به عکس بازگشت به عالم ماده و درگیری سخت و هوشمندانه با چیستی هستی گفتهاند.
خیالپردازی کوشش و تلاشی است برای خودآگاهی و هوشیاری و توانایی برای وصف تخیلات خویشتن در هنر نقاشی خیالپردازی آنگاه که از وادی واقعیت تصویری و متداول می گریزد تبدیل به روانکاوی طبیعی ذهن میگردد.
فارغ از هر آنچه چشم را اسیر امر واقعگرایانه میکند. نقاشی آبستره و با خیال پردازی خود جهانی مثالی را رقم میزنند. حتی هنرمندان واقعگرا در طی دورههای متفاوت هنر خود بازگشتی شاعرانه را به اصولگرایی قوانین فرم و رنگ داشتهاند که حاصل آن فضاهای تجریدی خیالپردازانه ازمنظر ذات نقاشی است در نگاه زیبایی شناسان ایده آلیست فعالیتهای انسان به سوی چهار آرمان زیبایی و حقیقت و سودمندی و نیکی تمایل دارد.
خیالپردازی هنرمندان در گرایش به فرم ناب و معنا دار مسیری است که ذهن و آگاهی را با مبانی زیبایی و حقیقت آشنا میکند و از این روست که درک معرفت و نیکی جز از راه شهود حاصل نمیآید. آثار فرشته ستایش نقاش آبستره از این دست گرایشات به جهان مثالی در بافت و فرم رنگ میباشند.
کارنمای به نمایش درآمده فرشته ستایش در گالری ویستا مجموعهای است که با غنای فرم و سطوح غنی از هارمونی و بافت خلوصی از احساس و شهود را تجلی دادهاند. هنرمند نقاشی را بطور آزاد درکلاسهای اساتیدی همچون آیدین آغداشلو و پروانه اعتمادی آموخته است از سالهای ۱۳۶۰ شمسی در عرصه تجسمی مشغول بوده و از دهی هفتاد ۴نمایشگاه انفرادی و ۱۲ نمایشگاه گروهی از آثار خود را به نمایش گذارده است.
او هنرمندی است که راهی متفاوت از استادان برجسته ی خود برگزیده بزرگترین خصلت فرشته ستایش گرایش به تجربه گرایی در متریال و کارکرد ذهن در مسیر خلاقیت خود میباشد. ستایش از زمره هنرمندانی است که به لحاظ مسیر ذهنی دارای سبکی فردی است به تعبیر فیلسوفان هنر امروزه سبک فردی مفهومی متفاوت با هنر قرن بیستم دارد. و به واقع سبک خود انسان است سبک رویکردی ذات گرایانه و نوعی اخلاق و زیبایی شناسی است که در فرد نمود پیدا میکند. و این حاصل روند خود آگاهانه شخص از خود میباشد .
در واقع سبک چیزی، داده شده است، نه به دست آوردنی و نه یاد گرفتنی .هنرمند با عبور از لحن اساتید خود با سلوکی عملی و روحی قوام بخش سبک تصویری و زیستی نقاشانه خود بوده . مقایسه آثار گذشته و حال هنرمند گواه الحان متفاوتی است که ردپایی از سبکهایی بیانگرا و تجریدی و پاپ آرت در آن هویدا است در این نمایشگاه غلبه بافت و غنای فرم از ترکیب بندی های استوار همراه با کولاژ تکه های کاشی تصاویر قدیمی مشاهده میشود
این المانها دایره عناصر نشانه شناسانه نقاش راوسعت بخشیده تا چشم و ذهن مخاطب از گستره غنی جهان ذهنی نقاشی لذت ببرد. ظرافت فرمهای ستایش حاکی از نوعی کمال گرایی رمانتیک است که نشان از رابطه ای عاطفی در خواستگاه نهایی آثارش دارد آنچنان که در بیانه نمایشگاه خود می نویسد ” آنچه بر دیوار میبینید حاصل ۴ سال زندگیام در فضای از دست دادن تدریجی اوست “. و در ادامه این مجموعه به مادر از دست رفته هنرمند اهدا گردیده جریان عاطفی و زنانه نقاش نوعی هستی شناسی تصویری ناب را ارائه میدهد که نه تنها در این مجموعه بلکه در آثار گذشته او نیز دیده شده پیوندی میان زایش وانهدام جریان مداوم زیستن که در این کارنما به بهانه مرگ مادر قدرت گرفته است اما این آثار رها از اندوه و تیرگی حاکی از شادی عمیق تجلی زیبایی در هستی میباشد. ستایش با گزراندن فضا، زمان و مکان، مقولات و پدیده ها از فیلتر در یافتهای حسی و ادراکی خود ، دگردیسی در حال رشد و تکامل را ترسیم نموده است و اگر بخواهیم بر کارهای این نقاش در حال رشد تامل کنیم بایدقطعیت و تعاریف کلی سبک های مدرن عبور کرده و جریان چالش پذیرو جستجوگرایانه را شاهد باشیم که دارای زیست بصری، نظام ساختار منحصر به فرد میباشد.
[/one_half_last]