(این مطلب در مجله تندیس ۳۲۶ منتشر شده است)
نمایش آثار چاپ پائولا رگو و هنرمندان ساکن یورک انگلیس
یورک، انگلیس: آثار هنرمند مطرح بینالمللی، پائولا رگو، در گالری Lotte Inch یورک در معرض دید قرار گرفته است. در این نمایشگاه چاپهای رگو در کنار دیگر هنرمندان ساکن بریتانیا، گرد هم آمده است؛ ماریو گونزالز، سلیا واشنگتن و ژان دانکن، و سرامیکهای لورتا براگانزا. نمایشگاه امیدها و رویاها، الهامات فولکلور و فانتزی، و سوابق شخصی و ترسهای تجربه شده از سوی این گروه از هنرمندان را مورد بررسی قرار میدهد. کارهای متمایز پائولا رگو در مجموعههای سراسر دنیا نگهداری میشوند. آثار او آکنده از روحیهی فمنیستی هستند و اغلب زنان را در وضعیت ترس و خشم به تصویر میکشند. رگو توانایی چشمگیری در بیان احساسات قدرتمند در کارش دارد، در حالی که جوهرهی یک داستان را نشان میدهد. با برداشت از ادبیات، اسطورهشناسی، قصههای عامیانه، کارتون و متون مذهبی، کارهای رگو همزمان سوررئال، مرموز و گاهی رعب آورند. اشتیاق وی به نقاشی در دوران کودکی زمانی که در لیسبون زندگی میکرد آغاز شد. بعدها، پس از نقل مکان به انگلیس، در مدرسهی هنر اسلید تحصیل نمود، و بواسطهی کارهایش با خاطرات کودکی و ریشههایش در کشور پرتغال پیوند دوباره برقرار نمود. در انگلیس او عضو
London Group بود؛ حلقهای از هنرمندان که امثال فرانک اوئرباخ و دیوید هاکنی را هم شامل میشد. در ۱۹۹۰ از رگو دعوت شد تا اولین هنرمند عضو
نشنال گالری باشد و نشان امپراطوری بریتانیا را هم دریافت نمود.
پس از یک ملاقات اتفاقی با هنرمند کوبایی ماریو گونزالز در هاوانا در جولای ۲۰۱۵ و خبر یافتن از این موضوع که گونزالز اواخر سال به بریتانیا میآید، Lotte Inch، کیوریتور نمایشگاه میدانست که نمایش چاپهای جذاب، گاهی مضطربکننده اما همیشه بی نقص گونزالز در یورک امر واجبی است. گونزالز که در دنیای هنر بریتانیا ناشناس است، در کشور خود از آوازه و تاثیر زیادی برخوردار است. وی به عنوان یکی از اعضای دائم انجمن هنرمندان چاپ هاوانا در نمایشگاههای ملی و منطقهای متعددی شرکت داشته است. او در زمینهی چاپهای لینوکات و درای پوینت مهارت دارد، و آثارش اغلب متاثر از جادوی طبیعت و ارتباطش با ما به عنوان نوع بشر است. همچنین هنر گونزالز به شکل گریز ناپذیری در فرهنگ پسا انقلاب کوبا ریشه دارد؛ فرهنگی که در هر کاری حس اعتراض و سرزندگی را بروز میدهد؛ بویژه در هنر، موسیقی، رقص و میراث ادبی این کشور شگفت انگیز. ماریو که اکنون در لندن زندگی میکند در حال توسعه تجربیاتش و کار با رسانههای دیگر است و نقاشی، طراحی و عکس را با چاپهایش ترکیب میکند.
همانند رگو و گونزالز، دیگر هنرمندان حاضر در نمایشگاه در اشتیاقشان به سفر و تجربهی فرهنگهایی فراتر از فرهنگ خودشان مشترک هستند. هر یک از آنها سفرهای زیادی داشتهاند و اغلب دورهی قابل توجهی از زندگیشان را خارج از کشورشان گذراندهاند. آنها همچنین دغدغهی مشترکی نسبت به طبیعت و قابلیت آن در نمایش داستانهای بیشمار واقعی یا خیالی دارند. سلیا واشنگتن، در فلورانس، پاریس، توکیو، مادرید، لندن و کاتماندو زندگی کرده است، اما این اوایل دههی ۹۰ در لندن بود که Lotte Inch، در سن پنج سالگی، اولین بار کار او آشنا شد. نقاشیها، چاپها، مجسمهها و فیلمهای واشنگتن متاثر از مکانهایی هستند که او در آنها زندگی کرده و به آنها سفر نموده است. کارهای او همچنین کیفیتی تمثیلی دارند و پیوندهایی میان زبان بصری او و نویسندگان رئالیسم جادویی مشاهده میشود؛ موضوعی که خود هنرمند هم بر آن اذعان دارد. در هنر او امور پیش پا افتاده به شکل ناگزیری با امور خارقالعاده به هم پیوستهاند، که به روایاتی بصری منتهی میشود که همزمان آشنا و رویاگون هستند.
نقاش و هنرمند چاپ، ژان دانکن، هم یکی از اعضای آکادمی سلطنتی اولستر است. پس از مهاجرت از فرانسه، وی اکنون در یورک زندگی و کار میکند. او همچنین در ژاپن و پرتغال نیز کار کرده است. آثار دانکن اغلب ملهم از موسیقی هستند، و کارنامهی هنری وی شامل پروژههای مشترکی با آهنگسازان و موسیقیدان هاست. ادبیات و محیطی که هنرمند در آن حضور دارد، چه جنوب فرانسه و یا سواحل ایرلند شمالی، منبعی غنی برای کارهای رازآلود، رویاگون و پر ایهام او هستند. دانکن هنرمندی مشتاق و مصمم است که نقش مهمی در توسعه و افزایش اعتبار فرهنگی ایرلند شمالی داشته است.
لورتا براگانزا در یورک زندگی میکند و در کودکی از بمبئی به انگلیس مهاجرت کرده است. کارهای او غالبا تعامل میان زمین، هوا، آتش و آب را مورد بررسی قرار میدهند. آنها همچنین روایات، مناطق جغرافیایی و چهارچوبهای زمانی بیشماری را مجسم میکنند. براگانزا در توصیف کارش میگوید که اشکال مجسمهسازانهی وی، دیگر تکنیکها و تجربیات هنری را نیز در خود جای میدهند که بخشی از مسیر او به عنوان یک هنرمند سرامیککار را میسازد. استفاده از نقشمایههای ریتمیک در سطوح سرامیکها از پیشینهی او در طراحی پارچه نشات میگیرد در حالی که آموختههایش در هنرهای زیبا نیز خود را در شیوههای نقاشانهای که به کار میگیرد، نشان میدهد.
www.lotteinch.co.uk
نمایشگاه نقاش کوبایی_امریکایی در گالری پارافین
لندن، انگلیس: گالری پارافین از برپایی نمایشگاه هنرمند کوبایی_امریکایی، انریکه مارتینز سلایا خبر داد. «خود و دریا» اولین نمونه از سه گانهای نمایشگاهی است که به شکل ادامهداری ژانر نقاشی پرتره را به پرسش میکشد. در حالی که پرترهها همواره عنصری کلیدی در کار مارتینز بودهاند، اما این اولین بار است که او از آن به عنوان مضمون اصلی یک مجموعه کار استفاده میکند. پرترههای او، بر اساس افراد واقعی، اینجا بدون تعیین هویت و یا ارجاع به زندگی سوژهها نمایش داده شدهاند. عموما، برای مارتینز سلایا این کارهای جدید در سطوح متفاوتی کارکرد دارند. در حالی که وی در نقاشیهایش افرادی را که برای زندگی شخصی و روشنفکریش دارای اهمیت هستند را به تصویر میکشد_ اعضای خانواده، شاعران، نویسندهها و موسیقیدانهایی نظیر تیاس الیوت، فردی مرکوری، و نینا سایمون_ از فرآیند خلق آنها برای بررسی امکانات و نارساییهای ژانر پرتره و خود نقاشی استفاده میکند. علاوه بر این، پرترهها در تضاد با نقاشیهای کوچکی از دریا و آسمان قرار میگیرند. این تصاویر ظاهرا «تهی» مفهومِ «معنا و پیام» را در پرترهها آشکار میکنند و در کنار آنها به عدم امکان بازنمایی، کشمکش میان واقعیت و وهم، مفاهیم خاطره، شک، و حضور و غیاب میپردازند. با استفاده از ترکیبهای ساده و تصاویر شبه کهن الگویی_ شامل دریا، حیوانات و پرندگان، کودکان، مناظر و نمادهای زندگی خانوادگی نظیر صندلی و میز_ مارتینز سلایا فانتزی، واقعیت، و خاطره را در میآمیزد تا جهانی شاعرانه خلق کند که هم تا حدودی شرح حال خود او و هم جهانشمول است. کار وی پژوهشی بیانتها برای معنا و مفهوم است و از امور شخصی به سمت امور عمومی حرکت میکند. انریکه مارتینز سلایا(متولد ۱۹۶۴) در زمینههای هنر و فیزیک تحصیل کرده است.
www.parafin.co.uk
مجسمههای جوئل شاپیرو در مرکز مجسمهی Nasher
دالاس، امریکا: مرکز مجسمهی Nasher نمایشگاهی از آثار جوئل شاپیرو برگزار نموده است. شاپیرو به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین مجسمهسازان دوران ما، برای مدتی طولانی به کنکاش اشکال هندسی در قالب ترکیبهای مجسمهسازانه پرداخته است که از لحاظ بصری و فیزیکی امکانات بالقوهی تعادل و وزن را به چالش میکشند. برای نمایشگاه Nasher، شاپیرو جستجوهایش در رابطه با فرم در فضا را با اینستالیشنی که اختصاصا برای این مکان ساخته شده، ادامه میدهد. اینستالیشن از احجامی با رنگهای روشن که هم کف گالری را اشغال میکنند و هم در ارتفاع و زوایای متفاوتی در هوا معلق هستند، تشکیل شده و همانگونه که منتقد لسانجلس تایمز، دیوید پاگل، در توصیف کارهای جدید شاپیرو میگوید، «فضایی برای ورزش بینایی» میسازند. این اینستالیشن مضمون متداول کار شاپیرو را وسعت میدهد، که به گفتهی هنرمند در «پیکربندی و جایگزینی دوبارهی اشکال نسبتا آشنا و سادهی هندسی» ریشه دارد. رییس گالری، جرمی استریک، میگوید: «جوئل شاپیرو یکی از ارکان مجموعهی Nasher است. مجسمههای عظیم او و کارهای کوچکش مکررا در گالریها و باغ مرکز در معرض نمایش قرار دارند، بنابراین این خیلی هیجانانگیز است که بتوان کارهای جدید، پویا و آکروبانیک او را در این نمایشگاه بزرگ ارائه داد. این اینستالیشن با به کارگیری کل فضای گالری حاکی از به چالش کشیدن تصورات از فرم مجسمهسازانه است؛ اشکال هندسی میان زمین و هوا، با مهار کردنشان به سازههای ساختمان، معلق هستند و اشکال باز و بسته در سراسر فضا امتداد یافتهاند، و شبکهای ثانویه از فضاهای منفی در اطراف آن اشکال بوجود میآورند.» در کنار اینستالیشن، مجموعهای از کارهای اخیر روی کاغذ هنرمند، و همچنین کارهای مهم شاپیرو از گنجینهی دائمیNasher به نمایش درآمدهاند. این کارها در کنار هم دغدغهی اصلی شاپیرو در مورد مسئلهی مقیاس را مورد تاکید قرار میدهند_ رابطهی میان اندازه و تجربهی فیزیکی از یک فرم.
www.nashersculpturecenter.org
نمایش عکسهای مل روزنتال از بحران منطقهی برانکس امریکا
نیویورک، امریکا: موزهی شهر نیویورک(The Museum of the City of New York) میزبان نمایشگاهی از ۴۲ چاپ اورجینال از عکاس خبری، مِل روزنتال، است. این نمایشگاه با عنوان «در برانکس جنوبی امریکا» شرایط اجتماعی دلخراش برانکس جنوبی طی سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۲ را به تصویر میکشد. وقتی این عکسها گرفته میشدند، مقامات شهر در نظر داشتند برانکس جنوبی را به منطقهی اقتصادی تبدیل کنند، تا در آن کارخانهها ساخته شود و مالکانشان هم از امتیازهای مالیاتی ویژه برخوردار شوند. این موضوع آغازگر دورهی پر آشوبی از زوال منطقهی برانکس بود، که در پی از دست رفتن فرصتهای شغلی در زمینهی تولید، کاهش خدمات شهری مطابق با اجرای سیاستهای انقباضی، کاهش ارزش ملک، مهاجرت گستردهی ساکنین و ایجاد حریقهای عمدی بوجود آمد. مل روزنتال، که در برانکس جنوبی بزرگ شده بود، تصمیم گرفت مردمی که به دلیل تحولات منطقه عقب مانده بودند، را مورد توجه قرار دهد. کار روزنتال اغلب بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه تغییر شرایط اجتماعی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. در این مجموعه او ساکنین برانکس جنوبی را، با توجه به پیشینهی منطقه که به حال خود رها شده، در حالی به تصویر میکشد که برای بقا میجنگند. این مجموعه، مدرک تصویری انسانیت در منطقهای است که به نماد ملی فروپاشی شهری تبدیل شده است. کار او نه تنها مستند تکان دهندهای در مورد تابآوری مردمی است که در موقعیتهای دشوار زندگی میکنند، بلکه همچنین نقد یک فعال اجتماعی نسبت به سیاستهای دولت است که کل جامعه را از حیز انتفاع ساقط میکند. مل روزنتال دکتری ادبیات انگلیسی و مطالعات امریکا را از دانشگاه کانکتیکات دریافت کرده است. او طی سفر به افریقا بویژه دارالسلام تانزانیا با فعالیت در زمینهی عکاسی پزشکی بر مهارت خود افزود. تجربیات روزنتال در تانزانیا او را برای بازگشت به منطقهی رو به زوالی که در آن پرورش یافته بود آماده کرد. روزنتال سابقهی تدریس در دانشگاه و سردبیری بخش عکاسی مجلات را هم در کارنامه دارد.
www.mcny.org