نقدی بر آثار حجمی فرید جعفری سمرقندی

جهان کوچک اوروبوروس
نقدی بر آثار حجمی فرید جعفری سمرقندی
نمایش نگارخانه اُ – تیر ۹۵
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
در فضای رخوت‌آلود گالری‌های پایتخت در این روزها، گالری اُ، میزبان یک پروژه هنری با عنوان سه در سه است که در هر دوره آن سه هنرمند جوان، در سه طبقه مختلف گالری، آثار خود را به نمایش در می‌آورند.آثار فرید جعفری سمرقندی، نوک تیز تصاویر تخیل شده‌ای هستند که از بستر کتاب‌های اسطوره‌ای بیرون زده‌اند. و دسته جمعی در یک مراسم آئینی شرکت کرده‌اند.


فرید جعفری متولد ۱۳۵۹ و دانش‌آموخته رشته نقاشی از دانشگاه سوره تهران است، او زمان زیادیست که تولید هنر را دنبال می‌کند و در این مسیر همواره در حال تجربه کردن مدیوم‌های تازه است. تجربه او در زمینه ویدئوآرت مفصل است و در زمینه هنرهای دیجیتال و تعاملی[۱] نیز آثاری آفریده است و چندگاهیست که آثار حجمی او بیشتر دیده می‌شوند. آثاری که ادامه آن در همین نمایشگاه ارائه شده است.

فرید جعفری

مجسمه های کوچک جعفری که در چیدمانی رمزگرا در میان دایره‌های گچی در گالری اُ چیده شده‌اند، چیدمانی با عنوان «اوروبوروس» ماری که دم خود را می‌بلعد، نمادی باستانی که معنای آن اغلب به چرخه زندگی و مرگ و دایره بی‌انتهای زمان اشاره دارد.اما اوروبوروس جعفری ماریست که در میانه یک دایره گچی نشسته و اتفاقا خودش از دایره اوروبوروسی خود بیرون آمده و دم خود را نمی بلعد، در حالتی که گویا یا کار خود را انجام داده و تمام شده است و یا دارد می‌رود که شروع کند.

فرید جعفری

علت این که حالت او این‌گونه تفسیر می‌شود این است که چیدمان معبد اروبروس( که همان طبقه همکف گالریست) به گونه‌ای است که در ورودی آن ابتدا لاک‌پشتی محصور درون دایره گچی به استقبال مخاطب می‌آید، مانند یک دربان و با ورود به صحن اصلی (سالن گالری) صحنه‌ای در حال اجراست که دو موجود چهارپا، دو گریفین بالدار مانند دو محافظ دربرابر دایره پشت سرشان ایستاده از شرکت کنندگان در مراسم محافظت می‌کنند. شرکت کنندگانی که در حالاتی مانند یک رقص در درون دایره ای ایستاده اند که دور دایره کوچک‌تری را گرفته که در مرکز آن اوروبوروس در حال آغاز یا انجام رقص آئینی خود است.

فرید جعفری

این مجسمه‌های کوچک و جالب و تخیل برانگیز، گونه‌ی جهش یافته حیواناتی هستند که خود آن‌ها را می‌شناسیم و احیانا در بستر اساطیری برایشان تعریفی نمادین قائل هستیم، اما موجودات جعفری در اثر موتاسیون به چیز دیگری تبدیل شده‌اند، خصایص دیگری را در خود پذیرفته‌اند و در عین داشتن رابطه‌ای دور با خصوصیت حیوانی که غالب آنان است، شخصیت نوینی را شکل داده‌اند.

فرید جعفری

احجام داخل گالری که فاقد رنگ هستند و به همان خاکستری متریالی که با آن ساخته شده‌اند ( خمیر کاغذ)، باقی‌مانده‌اند، در هماهنگی با فضای گالری (دیوارهای سفید و کف خاکستری)، فضای آئینی و رمزآلود خود را تشدید می‌کنند. اما چیدمان جعفری تا حیاط گالری نیز ادامه پیدا کرده‌است و در آن‌جا به واسطه مکان قرارگیری خود، رنگ نیز به آن وارد گشته است.

فرید جعفری

فرید جعفری

جهانی که جعفری خلق کرده‌است، در عین آشنایی بسیار شخصیست، موجودات او برخاسته از جهان ذهنی خودش هستند، جهان اسطوره‌آلود و فانتزی که به بازی‌های کامپیوتری شباهت بسیار دارد. حتی عدم ارائه متن و پرهیز از نام‌گذاری موجودات و کوتاه کردن وجه قصه‌پردازانه و دراماتیک اثر نمایشگاه او را مانند جهان یک بازی کامپیوتری سامان می‌دهد: در ابتدا با قصه بازی مواجه می‌شویم مراسمی آئینی و اوروبروس که محور آن است و موجوداتی که اطراف او هستند، که احتمالا (به زعم من) زاده خودش هستند. سپس به محیط بازی وارد می‌شویم، جایی که در حیاط گالری همان موجودات داستان، همراهان اوربوروس در دایره‌های گچی رنگی مانند اهداف و یا گزینه‌های موجود در بازی قرار گرفته‌اند و برخی دیگردر گوشه و کنار که شاید در وهله اول نیز دیده نشوند. و این‌بار رنگی. او با تغییر مکان و تغییر رنگ و بافت آن‌ها، نیز این حس تغییر فضا را تقویت می‌کند. چیدمان او دنیای یک بازی کامپیوتری را سه بعدی کرده و شما را به آن وارد می‌کند.

فرید جعفری

جعفری در این اثر توانسته رابطه جزء و کل را در یک دور هرمنوتیکی و در یک هماهنگی دایره‌ای معنا ببخشد. اما جزء و کل او برخلاف پتانسیل ارزشمندشان برای اتصال به اسطوره و معنا، اسطوره خود را نمی‌آفرینند و روایتشان خُرد باقی‌می ماند، همانند کوچکی جثه احجام او. او دنیای بازی خود را کامل نمی‌کند و برای مخاطب حرفی از ارتباط فکری خود با این بازی و این موجودات و حتی چرخه بی‌پایان اوربوروس نمی‌زند.

فرید جعفری

نه این‌که جای توضیح بیشتر برای این مجموعه خالی باشد، بلکه جای عمیق‌تر شدن و بیشتر فرو رفتن در آن برای مخاطب خالیست، جایی که هنرمند باید در آن با قدرت زیاد حضور پیدا کند و با جریان فکری خود به آن‌چه خلق کرده روح بدمد.

فرید جعفری

در نهایت می‌توان تلاش هر‌ آن‌چه او خلق کرده را جذاب و دیدنی شمرد، اما نمی‌توان از آن انتظار برانگیختن تفکر عمیق انتقادی، یا انتقال تجربه عینی یک مفهوم را داشت. فکر نمی‌کنم  مخاطب روزی در مواجهه با یک اتفاق عادی در زندگی ناگهان و بی‌اختیار به یاد اروبوروس جعفری و دوستان او بیافتد و گوشه‌ای از آن‎‌چه را که در آن نهفته است در جای دیگری تجربه کند، کاری که اسطوره‌ها و داستان‌های ماندگار انجام می‌دهند.اثر جعفری مخاطب را به اشتراک در یک  رویای فانتزی فرا می‌خواند و پس از بیداری همراه او نمی‌شود.

فرید جعفری

[۱] Interactive art

[/one_half_last]