نگاهی به نمایشگاه «کتاب خانه است» در نگارخانه پروژههای آران
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
تصاویر از سارا بافتی زاده
کتاب هنرمند، مدیومیست که در تازهترین نمایشگاه نگارخانه پروژههای آران به نمایش گذاشته شدهاست. نمایشگاهی که هم متفاوت است و هم تامل برانگیز و هم لذتبخش. البته این همه، کاستیهای چیدمانی و فراهم نکردن وسائل به نتیجه رساندن این لذت و تامل را نمیپوشاند.
نمایشگاهی گروهی که دودسته از هنرمندان را در کنار هم قرار دادهاست. گروه اول، هنرمندان پیشکسوتی، مانند مهدی حسینی، ساعد مشکی و سعید روانبخش و گروه دوم جوانترها. با گسترهای متنوع از آثاری در مدیوم کتاب، و هر یک با رویکردی مختص خود. رویکردهایی که در برخی به تولید « کتاب» همانگونه که میشناسیم منتهی شده و در برخی به حاصلی از جوهر کتاب تبدیل گشتهاست، با پوشهای مملو از خاطرات پراکنده کاغذی، یا میزی با محفظههای مجزای چوبی( احتمالن چوب گردو) که حامل قطعات پراکنده یک زندگی هستند.
همانطور که در بیانیه نمایشگاه آمده، کتاب هنرمندان، قرار نیست که خوانده شود. این کتاب مختص هنرمندانی است که ذهنشان به سختی در یک کاسه میگنجد. کتاب هنرمند، رسانهای چند رسانهایست، هم دارای امکانات تصویری و هم ادبیات است و هم بستری تکرار شونده و ادامه دار فراهم میکند که به واسطه داشتن توالی منظم میتواند زمانمند و روایت پذیر باشد و البته دارای شیئیت و مجسمهوارگی نیز هست. این نوع از هنر به دلیل فرم ویژهاش یه یکباره ادراک نمیشود و به همین دلیل میتواند سطوح مختلف و لایههای متعددی را برای معنا و فرم فراهم کند و به نوعی پیچیدگی عقلانی دست یابد. بروز امکان ارائه پروژههای مطالعاتی و آرشیوها در بستر کتاب هنرمند نیز آن را برای قشر خاصی از هنرمندان بسیار جذاب نموده است. کسانیکه به عناصر پراکنده دریافتی ما از جهان و پروسهای که در روند ادراک همان عناصر طی میشود و رابطه آن با واقعیت، خیال، گذارههای پیشین و پسینی و اندیشگی ما علاقهمند هستند.
در بدو ورود به این نمایشگاه، اثر ویدئو و کتاب سینا سیفی به نمایش در آمده است. اثری پیرامون زبان، خطابه، عطار، گم شدن، جنگلهای آمازون و همه اینها در بستر چند مدیای متفاوت است. اثری که به اندازه فرم سادهاش که شامل دو عدد کتابچه پرینت شده ساده، چند فرم نارنجی رنگ و یک ویدئو است، پیچیده است. مانند یک هزارتوی شیشهای که با وجود اینکه در آن گمشدهاید( و این اتفاق قطعا افتاده است، زیرا هیچ راهی هرگز به مسیری نمیانجامد که شما را به بیرون هدایت کند) و در عین حال شما، جایی را که در آن هستید و جایی را که میخواهید بروید شفاف و روشن میبینید. اثر سیفی البته داغ لذت بردن تمام کمال را بر دل بیننده خواهد گذاشت، زیرا این اثر برای این نمایشگاه بیش از حد فشرده شده و بخش زیادی از کارایی خود را از دست داده است.
در مقابل اثر فواد فراهانی ، که در سمت گردآورنده نمایشگاه ظاهر شدهاست، رابطه محتوی، فرم و مخاطب را کوتاهتر کرده و با دشوار کردن راه مخاطب برای دیدن تصاویر داخل کتاب که تصاویر آسمان هستند، به واسطه صحافی، تنها اجازه داده است تا او بتواند یک نگاه کم عمق به درون کتابها بیاندازد، کتابهایی که در سه وزن تهیه شدهاند و به همان نسبت، پشت و رو کردن و دستیابی به آسمان آبی و ابرهای شناور در آن مشکل تر شدهاست، وضعیتی که به گفته خودش، رابطه ما را با آنچه میدانیم و آنچه میبینیم بازنگری کرده است.
هما دلواری نیز با قطعهای شعر و مقدار متنابهی از هشتگها، بیانیه خود را سرو سامانی همچون اثر داده است، سرشار از ارتباطات بیمعنی جملات پراکنده، مفاهیمی که زندگی و جهان ما را احاطه کردهاند و نه راحتمان میگذارند و نه قطعیتی را برایمان متصور میشوند تا در سایه آن یک لحظه بیاساییم، اثر او کتابیست با جنسی پارچه مانند که انباشته شده از اشکالی به مانند صفحات مدارهای الکتریکی، یا نقشههای فاضلاب شهری، با دو رنگ سرخ و سبز، که مانند بیانیهاش همچون هشتگی تصویری ذهن را به انبوهی از مفاهیم مربوط و نامربوط متصل میکنند.
اثر المیرا میرمیران، اما شاعرانهترین اثر این مجموعهاست، کشوهایی که مفهوم ماتی و شفافی را در برهم گذاریشان، مانند صفحات کتاب لایه لایه و یک به یک تعریف میکند. مانند لحظات مواجهه با مفاهیم احساسی، که در آن لایههای مات و شفاف احساسات متناقض به سرعت و بی وقفه جایشان را با یکدیگر عوض میکنند.
میلاد پروَز تنها کسی است از این مجموعه که کتابی برای خواندن ساخته است، کتابی که دارای توضیحات و تفصیلات مرتبط با تصاویر است، در واقع او برای پروژه تصویری خود، بستر کتاب را مناسب دیدهاست. این اثر هرچند مستقیم و بدون شبهه است، اما رویکردش به استفاده از امکانات مدیوم بسته است.
بهزاد متبحری و مریم فرشاد نیز با اثر وصیتنامه کیهانی ، آثاری را در قالب کتاب به تماشا گذاشته است، که به خودی خود میتوانند در رسانههای دیگری نیز حضور یابند، هرچند در قالب کتاب نیز جا افتاده و قابل تامل هستند. زیرا تداوم و امکان انتخابی که کتاب برای عقب و جلو بردن آگاهانه به مخاطب میدهد، برای این آثار خصیصهای مثبت محسوب میشوند.
اثر ساعد مشکی با عنوان خاطرهها، که پوشهایست از قطعات متعدد گذشته، که گاهی با کاغذ نیمه شفاف پوشانده شده و گاهی بیمحابا رها شدهاند، تکههای ذهن یک هنرمند که با خاطراتی که هرچند هستند، اما انسجام و ترتیبشان تنها به یک جلد مقوایی وابستهاند که میتوان آنها را به هم ریخت، ترتیبشان را تغییر داد، یا یادداشت، خرد روی آن را کند و به دور انداخت.
همچون اثر سعید روانبخش که میزی ساخته با یک محفظه، برای ایران، اروپا و امریکا و روایت خود را از خودش و رابطه خودش با مکانها به دقت از هم جدا کرده، مرتب و دستهبندی نموده و در محفظهها قرار دادهاست، مفاهیمی از رفتن، ماندن و مهاجرت. باید درون محفظهها بگردی و این اشارههای به شدت شخصی را که لیبل خورده و در قسمت ایران یا اروپا قرا گرفتهاند، نگاه کنی، مثلا درخواست خرید نهال گردوی چندلر، که به سرما مقاوم بوده و دیر گل است، در محفظه ایران، که معلوم نمیکند بر سر آن ۳۴ نهال مهاجر اصالتا امریکایی چه آمده است.
مهدی حسینی با کتابی پارچهای که تصاویر و نوشتههایی از داستان شاهنامه بر آن دوخته شدهاند، بیش از باقی آثار نمایشگاه به کتاب بودن آن وفادار بوده است و در نقطه مقابل او حسین والامنش با اثری تحت عنوان «کتاب ایده ها» شیئی را به نمایش گذاشته که به سختی میتوان جز بدنه آن که یک کتاب یا دفترچه است، ربط دیگری را با کتاب هنرمند در آن دید.
به طور کلی نمایشگاه « کتاب خانه است» نمایشگاهیست که جسارت این را دارد که مدیومی چنین تازه( البته برای فضای هنری ما) را به این شکل گروهی و با این تنوع ارائه دهد و البته سابقه طولانی که پشت این گروه وجود دارد، در به موفقیت رساندن این نمایشگاه بیتاثیر نمیباشد.
[/one_half_last]