خلاصه کتاب هنر معاصر |بخش ششم(قسمت دوم)

خلاصه کتاب هنر معاصر نوشته جولیان استلابراس – بخش ششم- قسمت دوم ( پایان کتاب)

تلخیص: محدثه شادمهر

 

 


با این حال دیدیم که نیازهای خاص دولت و عالم تجارت در حال خدشه وارد کردن بر بی‌کاربردی هنر‌ــ یعنی کاربرد اصلی آن‌ــ است. در همین راستا، تلاش برای گسترش دامنه‌ی جاذبه‌ی هنر نخبه‌گرایی آن را به چالش کشیده است: عالم تجارت هنر را به سبب انحصاری بودنش ارج می‌نهد، حال آن‌که دولت‌ها معمولاً عکس این را طالب‌اند و می‌خواهند دامنه‌ی هنر را گسترش دهند.

این تنش‌ها فرصت‌هایی برای بهره‌برداری فراهم می‌آورند. برای این کار چهار شگرد اصلی وجود دارد. نخست، شمایل‌شکنی. تخریب هنر، یا حتی تلاش برای انجام این کار، ابتداعی‌ترین اعتراض بر ضد این مفهوم نهفته در هنر معاصر است که با همه‌ی نشانه‌ها می‌توان بازی کرد.

شگردهای دوم وسوم عبارت‌اند از فعالیت سیاسی در هنر و بهره‌برداری از ابزارهای فناورانه برای دور زدن نظام عالم هنر.
از میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰، با پیدایش مرورگر وب، غیرمادی شدن اثر هنری‌ــ بخصوص توزیع شناورگونه‌ی آن در شبکه‌های دیجیتالی ــ نظام محصور هنر را با تهدید مواجه کرده است. بازار چه می‌تواند بکند با اثری که عیناً تکثیر شدنی است، ممکن است همزمان بر روی هزاران سِروِر و میلیون‌ها رایانه قرار داشته باشد، و کاربران می‌توانند در آن دخل و تصرف کنند.

هنر معاصر

این نوع هنر حاکی از تحول چشمگیرِ فراگیرتری است: برآمدن یک جنبش مخالف منسجم، در فضای سیاسی تک موضوعی و پاره پاره، از دل گونه‌ای از نوجان گرفته و مهلک از سرمایه‌داری، در زمان پیروزی ظاهری آن.
چهارمین شگرد برای بهره‌برداری از تنش‌های موجود در هنر معاصر عبارت است از به چالش کشیدن توهم بی‌کاربردی هنر از طریق خلق آثاری با کاربرد آشکار. ترکیب فناوری‌های تولید و تکثیر در عالم دیجیتال دو جنازه را که تصور می‌شد تا ابد در خاک خفته‌اند از گور بیرون کشید: هنر پیشتاز و استفاده‌ی سیاسی از هنر.
هنر اینترنتی موضوعاتی مانند گفت‌وگو و دموکراسی راــ‌کارآمدتر از هنر مانده در فضای گالری‌ــ مطرح می‌سازد. در این‌جا دموکراسی از بازار جداست، گفت‌وگو سریع است، وام‌گیری رایج است، گشادگی رسم است، و مرز میان آفریننده و بیننده محو و کمرنگ است. این‌ها سرآغازهای فداشدن خودمختاری هنرمند و انفراد بیننده به نفع مشارکت جمعی و بازخورد معنادار و مؤثرــ این واجب‌ترین و دست‌نیافتنی‌ترین خصیصه‌ی هنر‌ــ است.

 

هنر معاصر

شگردهای دوم وسوم عبارت‌اند از فعالیت سیاسی در هنر و بهره‌برداری از ابزارهای فناورانه برای دور زدن نظام عالم هنر.[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

قسمتهای قبلی را  اینجا بخوانید.

هنر معاصر

از میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰، با پیدایش مرورگر وب، غیرمادی شدن اثر هنری‌ــ بخصوص توزیع شناورگونه‌ی آن در شبکه‌های دیجیتالی ــ نظام محصور هنر را با تهدید مواجه کرده است. بازار چه می‌تواند بکند با اثری که عیناً تکثیر شدنی است، ممکن است همزمان بر روی هزاران سِروِر و میلیون‌ها رایانه قرار داشته باشد، و کاربران می‌توانند در آن دخل و تصرف کنند.
این نوع هنر حاکی از تحول چشمگیرِ فراگیرتری است: برآمدن یک جنبش مخالف منسجم، در فضای سیاسی تک موضوعی و پاره پاره، از دل گونه‌ای از نوجان گرفته و مهلک از سرمایه‌داری، در زمان پیروزی ظاهری آن.
چهارمین شگرد برای بهره‌برداری از تنش‌های موجود در هنر معاصر عبارت است از به چالش کشیدن توهم بی‌کاربردی هنر از طریق خلق آثاری با کاربرد آشکار. ترکیب فناوری‌های تولید و تکثیر در عالم دیجیتال دو جنازه را که تصور می‌شد تا ابد در خاک خفته‌اند از گور بیرون کشید: هنر پیشتاز و استفاده‌ی سیاسی از هنر.
هنر اینترنتی موضوعاتی مانند گفت‌وگو و دموکراسی راــ‌کارآمدتر از هنر مانده در فضای گالری‌ــ مطرح می‌سازد. در این‌جا دموکراسی از بازار جداست، گفت‌وگو سریع است، وام‌گیری رایج است، گشادگی رسم است، و مرز میان آفریننده و بیننده محو و کمرنگ است. این‌ها سرآغازهای فداشدن خودمختاری هنرمند و انفراد بیننده به نفع مشارکت جمعی و بازخورد معنادار و مؤثرــ این واجب‌ترین و دست‌نیافتنی‌ترین خصیصه‌ی هنر‌ــ است.

هنر معاصر

آلن سکولا، در مجموعه‌ای چشمگیر، عکس و نوشته را درهم تنیده و در قالب پروژه‌هایی بلندپروازانه و بلند مدت به سوژه‌هایی بزرگ پرداخته‌؛ برای مثال تجارت دریایی، در کتاب خودارجاع و موشکافانه‌ی داستان باورنکردنی. او به تازگی با دخل و تصرف در شماری از عکس‌های این مجموعه آن‌ها را در ابعاد کوچک‌تر و به صورت اسلایدهای متوالی در گالری‌ها به نمایش درآورد. نوشته‌ها را هم در کتابی با عنوان پنج روزی که دنیا را تکان داد پی گرفت.
می‌خواستم حالت آدم‌ها را توصیف کنم، آدم‌هایی غیرمسلح که بعضی‌هاشان در آن سرمای سوزان زمستان عمداً
لباسشان را از تن کنده بودند و در انتظار گاز اشک‌آور و گلوله‌های پلاستیکی و نارنجک‌های صوتی بودند.
یک لحظه رفتاری رسمی و متمدنانه داشتند، لحظه‌ای دیگر اضطراب خاص شهرنشینان در چهره‌شان دیده می‌شد، و
لحظه‌ای بعد انگار در کارناوال شرکت کرده باشند.

طبیعتاً بحث کاربرد هنر ما را به موضوع آزادی هنر برمی‌گرداند. این نکته که دغدغه‌های هنر ــ‌خلاقیت، روشنگری‌، جنبه‌ی انتقادی داشتن، خودانتقادی ــ خود همچون آنچه پنهان می‌کنند‌ــ تجارت، نگاه تبعیض‌آمیز دولت، و جنگ‌ــ مبنای ابزاری دارند نکته‌ای است که باید مخفی بماند و مخفی هم می‌ماند.
امروزه می‌توان مشاهده کرد که آزادی دیگر در عالم هنر فراهم نیست: هنرمندان بر دامان بازار لمیده‌اند، آثار برای جلب نظر مردم خلق می‌شود، استقلال هنر در آن حدی که به هنر بودن هنر لطمه نخورد حفظ شده، اما از جهات دیگر در اکثر سبک‌ها و موضوعات افراط می‌شود و موفقیت، عموماً، یا خیلی سریع به دست می‌آید یا اصلاً حاصل نمی‌شود.
عدول از استقلال هنر آزاد یکی از نقاب‌های تجارت آزاد را از چهره برمی‌گیرد. یا، چنانچه از آن سو بنگریم، اگر بنا باشد از تجارت آزاد در مقام الگویی برای توسعه‌ی جهانی صرف نظر کنیم، از هم‌پیمان آن، هنر آزاد، نیز باید چشم بپوشیم.

[/one_half_last]