نقدی بر نمایشگاه هوای راکد، کارنمای نیلوفر رهنما
گالری اثر
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
اینکه چگونه به عادت و تکرار اعمال عادت وار بیاندیشیم خود مسئله ای قابل تأمل است. عادتها را میتوان همچون سلسله رفتارهای پشت سر هم در واحد زمان ثبت نمود. این ثبتکردن میتواند به صورت نگارش متن ادبی و یا نقوش نقاشی باشد. سوال مطرح شده چنین است، آیا عمل ثبت کردن نزد کاتب و یا نقاش خود عادت شدهاست ؟ و یا واجد انکشافِ پرسش و پاسخی معطوف بهآگاهی میباشد؟
عمل نقاشی تا چه حد به عادتواره تبدیل میشود و تا چه حد هنر، امکان آنرا فراهم میکند. بدیهی است که زیبایی در مقام حظ و لذت عقلی امریست عادت گریز.
این هفته شاهد نمایشگاه نقاشیهای نیلوفر رهنما هستیم که با درک عمیق خود از این امکان عادتگریزی هنر، جست و جویی ذهنی را در برابر سکون ناشی از عادتهای فکری و رفتاری در آثارش به نمایش گذاشته است.آنچنان که خود هنرمند در بیانیه نمایشگاه نگاشته است، این آثار” دربارهی یک جاماندگی است، که با قرارگرفتن تودههای درهم تنیده، اشیا و خاطرات صیقل خورده و زمینه ای کمرنگ با زبانی غیر روایتگر تصویر شده است”
انتخاب سوژه و فاعلیت هنرمند در مبارزه با این انبوه عادات فکری و رفتاری کار ماده اثر هنری اوست، که حاکی از پختگی سالهای گذر از جوانی است.
مسئلهی رهنما چیزی از حوزهی هنر نیست بلکه مفهومی است که در این مقطع از زندگی، هستیشناسی او را رقم زده است، مانند رابطهی مادر و کودک و مادربزرگ. هنرمند، تکرار بیپایان زندگی را با نگاهی معرفتجو بررسی کرده است.نیلوفر رهنما متولد سال ۱۳۵۴است. در سالهای دهه هشتاد تحصیلات خود را تا سطح فوق لیسانس در دانشگاه آزاد اسلامی به پایان رسانده، دهه هشتاد سالهایی است که موج علاقهمندی به هنر اوج گرفت و تعداد بیشماری از جوانان این مسیر را پیمودند ولی تنها تعداد معدودی ازین دانش آموختگان از پوسته و شاکله هنر خود را به عمق و تعالی زیست فکری هنرمندانه رساندند.
کارنامهی رهنما دارای فعالیتهای نمایشگاهی بسیار است که در عین سخت کوشی، حاکی از دیدگاه او نسبت به هنر حرفه ای بوده است بیشک این نمایشگاه که پس از شش سال بر روی دیوارهای گالری رفته است مقطع تحول کمی و کیفی اورا نشان میدهد. خلاقیت و نوسانات اندیشهی هنرمند در این کارنما فصلی جدید از جذابیتهای یک اندیشه میباشد.
در بدو ورود به نمایشگاه مخاطب با یازده اثر رنگ روغن به روی بوم مواجه میشود، در توصیف اولیه لایههای بصری آثار میتوان حضور دو متن را تشخیص داد، دور و نزدیک، متن نخست در پیشزمینه، دارای فضاسازیهای پخته همراه با رنگهای خاکستری است که توان سامانبخشی هنرمند برای ارائه فضاهای مکانی داخلی را به نمایش گذارده و به روی این لایه متن پیش زمینهها مملو از اشیا و ویژگی هایی است که با ازدحام و دقت تصویر سازانه درهم و همراه با تنوع جاگیری در فضای تابلو به چشم میآید. این دو لایه بیننده را با تضادی از سادگی فشردگی مواجه میکند که عادت به این فهم تصویر واقع گرایانه و از پیش انگاشته شده این مناظر را به چالش میکشد.
به طور دقیقتر رهنما مسئله ی عادت را در دیدن و در زیستن و به عبارتی در فرم ودر مفهوم، مطرح میکند. نه مسئلهی تجسمی مطرح شده توسط نقاش و نه تجربهی زیستهاش که سعی در خرق عادت دارند تقویم پیشینی را مفهوم نمیکند.
آثار گذشتهی رهنما کنکاشهای فرمالیستی در جهانهای کوچک بودند که وجه زیبایی شناسانه او را فاقد رابطه با زیستن و تفکر مفهومی مینمودند .غیاب انسان در کارهای گذشته او دلیل دیگری بر این مدعاست.
هنر امروز رهنما، درونایستا و سیال است. مجموعهی هوای راکد چینش مرزهایی است که از یک سو متوجه جسمیت هنر و حل معمای فرم و رنگ و فضاست و از سویی مرزهای ذهن انسان را در پاسخ به چیستی زندگی درمی نوردد و به عبارتی به چیستی احساس ملال از خاطرات و اشیا وتکرارتقدیرزیستن.
انگارههای ذهنی نقاش از اشیا گویی در خلأ در حال پروازند ، سیال و تکرار شونده، مخاطب درتناقض نقوش واقعگرایانه و دقیق این تابلو با لحنی تصویرسازانه و تهی از روایت همراه با سطوح ساده و وسیع قرار میگیرید.احساس ناب از حضوردر مقابل دشتی وسیع و بی انتها را تجربه میکند موقعیتی که امکان تجربه زیبایی را فراهم آوردهاست و غیاب و حضور انسان در مقابل حقیقت را مطرح میکند.
ارائه امروز هنر در گرایش و گریز از نیست انگاری وجه دیگری است که در آثار رهنما مشهود است. هنرمند نقاش بر سکوتی ملایم خاطرات فرد را از شخصیت کودکی و جوانی خود رقم میزند بدون زمان و مکان آنچه امروز از حافظه برمیخیزد تلقی است که قضاوت برنمیتابد و تنها حاکی از فشردگی مالامال شدن تکرارهایش است که در هر ارجاع بر مسندی جدید مینشیند گویا اوراق دفترچه خاطرات هربار با چینش جدیدی مواجه میگردد.
لحنی قالب نقاش ظرافتی است که کودکانه و تصویر سازانه است هراه با فانتزی روحی که رجعت آگاهی هنرمند را به سوی ذات زندگی نشان میدهد و این نکته مهمترین و محوریترین کار مادهی رهنما را شکل داده است.
او توانسته است در تقابل بین احساسات و نقش خود به عنوان سوژه انکشاف زیبایی، نوساناتی را سامان دهد که مخاطب را در فضایی سیال و عمیق به لذت دیدن و اندیشیدن دعوت میکند.
با تشکر از خانم نیلوفر رهنما چون به این زیبایی اگر درست متوجه شده باشم اینچنین عادت ها و تکرارهای روزمره ی زندگی ما انسانها را با دقت هر چه تمامتر و با نگاهی هنرمندانه بر روی بوم نقاشی برای ما علاقمندان و مشتاقان هنر به تصویر کشیده اند امیدوارم شما بانوی محترم هنرمند همیشه موفق و پاینده باشید.