برگزاری نمایشگاه لورنزو کویین در لندن
لندن، انگلیس: از چهار اکتبر هنرمند معاصر، لورنزو کویین، آثار جدیدش را در گالری هالسیِن لندن به نمایش گذاشته است. او در سطح بینالمللی یکی از محبوبترین مجسمهسازان دوران ما شناخته میشود. این نمایشگاه پیشرفت هنری کویین و تجربیاتش با مدیومها و سوژههای جدیدی را نشان میدهد که هدف آنها انتقال دادن اشتیاقش به ارزشهای ازلی و احساسات اصیل است. هنرمند میگوید: «من هر روز، هر چند مختصر، تحت تاثیر زندگی، کتابها، اشعار، برخوردم با مردم و تجربیاتم هستم؛ مجسمهسازی بخشی از کسی است که هستم، و همیشه اینطور بوده است. از همکاری با گالری هالسین و داشتن این فرصت تا مجموعهای از کارهایم را گرد هم بیاورم تا با جهان به اشتراک بگذارمشان، خرسندم.» کویین که کیفیت اجرایی و تکنیک دقیق اساتید گذشته را تکرار میکند، اغلب از آیکونها و نمادهای قدیمی در کارش بهره میگیرد که آنها را با به خدمت گرفتن فرایند باستانی«موم از بین رفته»(lost-wax) در کارگاه ریختهگریش در کاتالان اجرا میکند.
کارهای او که به مضامین دگردیسی، توازن و تکامل اشاره دارند، نمونهی خوبی از هنر هارمونی، تعادل و تناسب ارائه میدهند. بازآفرینی اکسپرسیو دستان انسان، ویژگیها و ایدهآلهای جهانشمول عشق و روابط عاطفی، همیشه بخشی از مجموعهی کار کویین هستند. وی میگوید: «میخواهم چیزی را بسازم که سختترین و از نظر تکنیکی، چالش برانگیزترین بخش اندام انسان دانسته میشود. دستان قدرت زیادی دارند_ قدرت عشق ورزیدن، متنفر بودن، خلق کردن و نابود ساختن.» با این حال نمایشگاه حرکت هنرمند از نمایش وابستگی متقابل در کارش را نشان میدهد، و در همین راستا امکان تمرکز بر فردیت را فراهم میکند. نمایشگاه این فرصت را بوجود میآورد تا برخی از قدرتمندترین کارهای کویین را ببینیم؛ هنرمندی که سفارشهای مهمی در سراسر جهان را به انجام رسانده است؛ «ترقی از طریق آموزش» در دوحهی قطر، «ایمان آوردن» در سنت پیترزبورگ روسیه، و «دست خدا» در بمبئی هند، در کنار تعدادی چیدمان در اماکن عمومی در بریتانیا، از جمله «درخت زندگی» در کلیسای سنت مارتین در برمینگام، «نیروی طبیعت» در میدان برکلی لندن، و «اگه بیفتم منو میگیری؟» در پارک لین لندن. کارهای بیتکلف کویین ابزاری هستند که او با آنها پیامهای جهانیاش را با مخاطبان در میان میگذارد. این نمایشگاه که از نظر سبکی کاملا پخته، و نمایانگر همدلی غریزی و دستاوردهای تکنیکی است، جنبههای متفاوتی از شخصیت کویین به عنوان یک مجسمهساز فیگوراتیو پیشرو، و اوج میراث او را نشان میدهد و همچنین به مسیر آیندهی وی هم اشاره دارد. برای کویین، مجسمهسازی در درجهی اول، هنر برقراری ارتباط است؛ مدیومی که وی بواسطهی آن میخواهد تحمل، فهم و هارمونی را به ارمغان بیاورد؛ «من کارهای هنری را برای خودم و کسانی خلق میکنم که دوست دارند بیایند و گردشی در رویاهای من داشته باشند. اینکه چگونه زندگی میکنیم بیشترین اهمیت را دارد، و کار من با ارزشها و احساسات در ارتباط است.»
لورنزو کویین که حاصل ازدواج هنرپیشهی مشهور مکزیکی_امریکایی، انتونی کویین، با همسر دومش، لولاندا ادولوری، است، در رم متولد شد و دوران کودکیش را میان ایتالیا و امریکا سپری نمود. پدرش تاثیر عمیقی روی او داشت؛ هم از لحاظ زندگی کردن در سایهی محبوبیت در دنیای فیلمسازی، و هم از این جنبه که خود انتونی کویین هم تجربیاتی در زمینههای نقاشی و معماری داشت. لورنزو با تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای نیویورک قصد داشت یک نقاش سوررئالیست شود. با این وجود، در ۲۱ سالگی تصمیم گرفت به مجسمهسازی بپردازد که فکر میکرد با انرژی و اصالت کاری مورد نظرش سازگارتر است. در همین سالها بازیگری را نیز آزمود؛ از جمله در کنار پدرش در فیلم استرادیواری(۱۹۸۹) بازی کرد و مشهورترین حضورش هم بازی در نقش سالوادور دالی بود.
در میان هنرمندانی که کویین را تحت تاثیر قرار دادهاند میتوان به میکلانژ، برنینی و رودن اشاره نمود. در ۱۹۸۹ کویین حس کرد که اولین کار اصیل خود را ساخته است: «نیمتنهای بر اساس طراحی میکلانژ از حضرت آدم ساخته بودم… ایدهای داشتم و شروع به تراشیدن کردم و حوا از بدن آدم بیرون آمد… این کار به عنوان یک تمرین کاملا آکادمیک آغاز شد، اما با اینحال به یک اثر هنری تبدیل شده بود.» کویین معمولا ایدهی هر کار را در نوشتههایش پرورش میدهد و همین متنهای شاعرانه در نهایت در کنار مجسمه، به عنوان بخش مهمی از کار و نه تنها یک توضیح ساده، به نمایش در میآید. ایدههای خلاقانهی لورنزو به سرعت رنگ واقعیت به خود میگیرند؛ «ایدهی الهامبخش کار در هزارم ثانیه بوجود میآید.» اما با اینحال یک پروژه برای تکمیل ماهها به زمان نیاز دارد و باید معنای روشنی را منتقل کند. کارهای کویین در مجموعههای خصوصی در سراسر جهان نگهداری میشوند و به صورت بینالمللی طی ۲۰ سال گذشته به نمایش درآمدهاند. در ۲۰۱۱ از لورنزو برای شرکت در اولین دوسالانهی مجسمهسازی رم دعوت بعمل آمد و در همان سال برای نمایش کارش در غرفهی ایتالیا در پنجاه و چهارمین دورهی بیینال ونیز انتخاب شد.
www.halcyongallery.com
برگزاری نمایشگاهی از نقاشیهای نایجل کوک
لندن، انگلیس: گالری پیس لندن نمایشگاهی از نقاشیهای جدید نایجل کوک، با عنوان «درخت بید رومی» برگزار نموده است. این نمایشگاه با انتشار کتابی در مورد کوک از سوی نشر Phaidon همزمان است که فعالیت کاری او را در قالب مقالاتی از تونی گادفری و مری داریِسِک، مصاحبهای میان کوک و داریان لیدر، و نوشتههایی از خود هنرمند، مورد بررسی قرار میدهد. پیس همچنین کاتالوگ جدیدی را همراه با نمایشگاه به چاپ رسانده است. در این اولین نمایشگاه کوک در لندن از ۲۰۱۳، وی تغییر مسیر زیادی را نسبت به کارهای اولیهاش نشان میدهد. نقاشیهای جدید او از آن دست از تصاویر و نقوش نهیلیستی، که به تدریج به وجه مشخصهی کارش تبدیل شده بودند، تهی شده، و حساسیت بیشتر شاعرانهای را دنبال میکند که بر پایهی کیفیات حسی و امپرسیونیستی بنا شده است. کوک از مکانها و محیط پیرامونش، نظیر کوردوبا، جزیرهی فورمنترا، رم، و رشته کوههای آلپ در ایتالیا الهام میگیرد. او این صحنهها را نه آنگونه که به نظر میرسند، بلکه به شکلی که خود به یاد میآورد، نقاشی میکند؛ او روشی به شدت شهودی را به کار میگیرد تا خاطرهاش از بافت و حس یک مکان را به گروهی از نشانهها تبدیل کند، که به صورت تصویری خاطره برانگیز در میآیند. ویژگی اصلی این نقاشیهای جدید، وجود پیکرههای روح مانند_ بیشتر زنان و بچهها_ در میان مناظری حسی است. در این آثار کندههای درخت در حال سوختن، علفهای سوخته و حلقههای دود، حسی ملموس از صدا، بو و دما ایجاد میکنند. این تصاویر، تاثیرگذاریشان را بیشتر، از به کارگیری غریزی و به شدت فیزیکی رنگ از سوی کوک میگیرند، که کیفیتی عنان گسیخته و نیرومند به آنها میبخشد. این کیفیت رنگ، عمقی احساسی به عناصر طبیعی حاضر در نقاشیها میدهد، خصوصا به آتشی که درختان قطع شده را در بیشتر نقاشیهای این مجموعه مشتعل کرده است. نایجل کوک(متولد ۱۹۷۳، منچستر) فوق لیسانسش را از رویال کالج و دکتری را از دانشگاه گلداسمیتز اخذ کرده است. کارهای او در موزههایی نظیر گوگنهایم و تیت نگهداری میشود. کوک در کانتربری زندگی و کار میکند.
www.pacegallery.com
رکود بازار هنر معاصر در پی تغییر ذائقهی خریداران چینی
پاریس، فرانسه: براساس گزارش منتشر شده از سوی آرت پرایس، فروش هنر معاصر جهانی در سال جاری میلادی تا ماه جولای، در پی کاهش تقاضای مشتریان چینی، یک چهارم کاهش پیدا کرده است. حجم معاملات امسال، ۱٫۵ میلیارد دلار در مقایسه با ۲٫۱ میلیارد دلار سال گذشته است. بنیانگذار آرت پرایس و مدیر اجرایی آن در گزارش منتشر شده میگوید: «بازار، دورهی نسبتا طولانی از تعدیل را تجربه کرده است، که همانقدر ضروری بود که قابل پیش بینی مینمود.» اما طبق گزارش علیرغم این رکود، هنر معاصر همچنان یک سرمایهگذاری طولانی مدت، با سود مناسب است. این بخش، رشدی معادل ۱٫۳۷۰ درصد را از سال ۲۰۰۰ تجربه کرده و سالانه بازده سرمایهای معادل پنج درصد را در زمان مشابه، در بازاری داشته که در آن تعداد کارهای هنری چهار برابر شده است. بازگشت سرمایهی آثاری که قیمت خریدشان بالای ۲۰ هزار دلار بوده هم به نُه درصد میرسد. اما کلکسیونرهای چینی، که در سالهای اخیر دنیای هنر معاصر را پیش بردهاند، به هنر مدرن پشت کرده و به کارهای کلاسیک روی آوردهاند. خریداران چینی کارهایی از مونه، یک اثر از ونگوگ و آثاری از مودیلیانی را به ترتیب به قیمتهای ۲۱۴، ۶۶ و ۱۷۰ میلیون دلار خریدهاند. در نتیجهی تغییر اولویت خریداران چینی، چین در ردهبندی بازار هنر معاصر جهانی به رده سوم، پس از امریکا و بریتانیا، نزول کرده است؛ یا به کلام دقیقتر، بعد از نیویورک و لندن، که بیشترین خریدهای بزرگ در آنها صورت میگیرد. خریدها در امریکا و بریتانیا ۶۵ درصد فروش جهانی را تشکیل میدهد. ایالات متحده ۵۲۸ میلیون دلار فروش هنر معاصر در یک سال را تجربه کرده است؛ اگرچه این رقم کاهشی ۲۴ درصدی را نشان میدهد، اما هنوز هم به تنهایی ۳۸ درصد بازار است. فروشها در بریتانیا هم ۱۰ درصد نزول داشته و به ۳۹۹ میلیون دلار رسیده است. در ماه می، یک کار بدون عنوان از ژان میشل باسکیا، در کریستیز نیویورک به مبلغ ۵۷٫۲ میلیون دلار فروخته شد و رکورد جدیدی برای این هنرمند فقید باقی گذاشت. دو ستارهی دیگر بازار هنر معاصر، جف کونز و کریستوفر وول هم هنوز هر کدام بیش از ۱۰ میلیون دلار کار فروختهاند.
www.artdaily.org
عکاسی بدون دوربین، در نمایشگاه مرکز هنر دیتن
دیتِن، امریکا: مرکز هنرهای بصری دیتن نمایشگاهی از آثار سه عکاس معاصر برپا نموده است که از شیوههایی جایگزین برای خلق تصویر، بدون استفاده از دوربین، بهره میگیرند. سه هنرمند حاضر در این نمایشگاه با عنوان «جهتیابی: چشماندازهای شخصی و جغرافیایی» دنی ایگلسن گرینبرگ، تریسی لانگلی کوک، و جان سوزا هستند. دنی ایگلسن یک کشاورز محصولات ارگانیک است. او عکسهایی را با استفاده از موادی که در مزرعهاش میباید، خلق میکند. وی از فرآیندی با عنوان چاپ لومن استفاده میکند، که شامل گذاشتن گیاهانی روی کاغذهای عکاسی قدیمی، و قرار دادن آنها در معرض نور مستقیم خورشید در زمانی نسبتا طولانی، میشود. هنرمند میگوید: «گیاهان تصویرشان را بواسطهی فعل و انفعالات میان ویژگیهای بیولوژیک خودشان و ترکیبات شیمیایی کاغذ عکاسی، ترسیم میکنند.» تریسی لانگلی کوک هم میگوید علائق او به شدت ملهم از مضامینی مربوط به مکان، دگرگونی، و ادراک است. با استفاده از تکنیکهای تجربی و سنتی، او روشهای کاری متنوعی را در عکاسی و چاپ کارهایش در هم میآمیزد. در این مجموعه، لانگلی اجزایی از بدن خود و شیمی عکاسی را به کار گرفته تا نقوشی را مستقیما روی فیلم ایجاد کند. این تصاویر، عکسهای مناظر هوایی را تقلید میکنند، جایی که عناصری نظیر پوست، مو و مایعات بدن به صورت انتزاعی درآمدهاند تا تصاویری خلق کنند که نظم و آرایش زمین و آب را شبیهسازی میکنند. لانگلی کوک میگوید: «بدن ما آنچه از تجربیاتمان به جا مانده را هویدا میکند. پوست مهمترین جلوهگاه یک فرد است چرا که سن، هویت فرهنگی و نژاد، تندرستی، و هویت را نشان میدهد.» تمرکز طولانی مدت جان سوزا هم، عکاسی و زبان بوده است. در این مجموعه او تصاویر عکاسانهی ترکیب شده در کامپیوتر را ارائه میدهد که با جوهر ماورای بنفش روی یک سطح آلومینیومی بافت دار شده با رنگ و کلاژ، چاپ شده است. سوزا می گوید: «در کنار دغدغههای ساختاری که نسبت به رنگ و عکاسی دارم، من در حال آزمایش مفهوم pareidolia هستم؛ پدیدهای که در آن فرد در محرکی انتزاعی معنایی مییابد_ برای مثال دیدن تصاویری در آسمان ابری. این جوهر طبیعت ماست که دنبال معنا باشیم. کار من در پی تصویر کردن جهان نیست، بلکه دریافت ما از جهان را مد نظر دارد.»
www.dayton0visualarts.org