نقد نمایشگاه «هیچ‌کجا»، آثار پویان شادپور

یادداشتی بر نمایشگاه «هیچ‌کجا»، آثار پویان شادپور در نگارخانه‌ی شماره ۶
جایی که عکس آغاز می‌شود
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی


پویان شادپور برای ثبت مجموعه‌ی «هیچ‌کجا» از یک تکنیک ویژه، تحت عنوان لانگ اکسپوژر استفاده کرده است. به این معنی که برای گرفتن هر عکس شاتر دوربین او بین ۴ تا ۱۲ دقیقه به روی سوژه باز بوده است. در نتیجه‌ی جلوه‌ای که در عکس‌های او حاصل آمده به واسطه‌ی به کار گیری این روش است. نتیجه‌ی باز بودن شاتر برای مدت طولانی این است که جزئیات در سطوح وسیع و روشن کم و بیش دیده نمی‌شوند؛ شما نه می‌توانید موج‌های آب را ببینید و نه ابرها را، آن‌چه به چشم شما می‌آید صرفاً یک سطح است که شما بر اساس دانش پیشینی‌تان می‌دانید دریا و آسمان هستند و به همین دلیل عکس‌ها کیفیتی غیرواقعی به خود می‌گیرند.

پویان شادپور
اما مضمون در عکس‌های پویان شادپور بسیار به این تکنیک وابسته هستند، به واقع آن‌چه او ثبت کرده ارتباطی بلاواسطه و مستقیم به این تکنیک دارد، ارتباطی که در عنوان نمایشگاه، «هیچ‌کجا» هم مورد تأکید قرار گرفته است. او در نوشته‌ی نمایشگاه آورده: «داستان انسان امروز، داستان تنهایی ست. تنهایی و انتظار.
آن‌قدر انتظار که دیگر این‌جا، آن جای قبل نیست. دیگر هیچ کجا نیست. انتظار در میان این «هیچ کج»
داستان همیشه همین خواهد ماند، خودمان در انتظار آن چیز دیگر ». بر اساس نوشته‌ی او هنرمند مضمون نمایشگاه‌اش را بر مبنای تصور ما از مکان خلق کرده است. یعنی نخستین گام برای دست یافتن به مضمون و مفهوم مورد نظر هنرمند که تنهایی است، عکاس باید به جلوه‌ای غیرواقعی از طبیعت می‌رسیده تا بر اساس آن مضمون خود را معنی کند. کوشش هنرمند برای خلق یک «هیچ‌کجا» از این جنبه بوده که به اصرار و خواست هنرمند، مفهوم تنهایی یک مفهوم جهان‌شمول است که ارتباطی به پدیده‌های جدید و به اصطلاح زندگی مدرن ندارد. اتفاقاً با انتخاب هنرمند مضمون او بسط پیدا می‌کند و با قرار گرفتن در بستر طبیعت به مفهومی در نهاد انسان و وابسته به طبیعت و ذات او تبدیل می‌شود. بر مبنای این خواست است که مضمون مورد نظر هنرمند به شکل تام به تکنیک او وابسته می‌شود. اگر شما به عنوان بیننده مکان عکس‌ها را می‌شناختید مضمون مورد نظر هنرمند دیگر مفهوم جهان‌شمول و عمومی خود را پیدا نمی‌کرد، بلکه به یک موقعیت ساده محدود می‌شد.

پویان شادپور
pooyan-shadpoor
اما هنرمند مضمون‌اش را یک مفهوم بی‌پایان هم تصویر می‌کند؛ او مفهوم «تنهایی» را «انتظار» همراه می‌کند و آن‌ها را با هم تعریف می‌کند. به بیان هنرمند ما با وجود ادراک تنهایی در انتظاریم، در انتظار آن لحظه‌ای که تنهایی‌مان به پایان برسد. به همین دلیل است که آدم‌های عکس‌های او بر روی صخره‌ای ایستاده‌اند و رو به افقی نامشخص دارند. در واقع ما شاهد انسانی هستیم که در انتظار و رو به این افق ناپیدا ایستاده است و منتظر است. این انتظار به طور مشخص از طریق قرار گرفتن نگاه انسان به روی افق تصویر شده است.
پویان شادپور
pooyan-shadpoor
پویان شادپور
michael kenna

پویان شادپور در گفتگویی از علاقه‌اش به عکس‌های مایکل کِنا، عکاس انگلیسی سخن گفته بود. به واقع شیوه‌ی کار او از نظر تکنیکی بسیار به شیوه‌ی کاری این عکاس ۶۳ ساله نزدیک است. کنا در استفاده از لانگ اکسپوژر در روزگار ما به نوعی پیشگام محسوب می‌شود، چنان‌چه در هنگام ثبت برخی از عکس‌های‌اش شاتر دوربین‌اش حتی برای مدت ۱۰ ساعت به روی سوژه باز است. تکنیک او باعث به وجود آمدن مناظری بسیار خیال‌انگیز می‌شود و بیننده گاه فراموش می‌کند که آن‌چه او ثبت کرده یک منظره‌ی واقعی است بی‌آن‌که عکاس دخل و تصرفی در منظره‌ی پیش‌رو بکند. به این ترتیب کنا موفق می‌شود با تبدیل یک منظره‌ی طبیعی به یک موقعیت خیال‌انگیز به چیزی که می‌بینیم دست یابد.

پویان شادپور
michael kenna

به واقع آن‌چه که کنا به ما می‌آموزد این است که عکاسی چگونه می‌تواند تصویری خیال‌انگیز از جهان را مقابل چشمان‌مان قرار دهد.عکس‌های پویان شادپور هم به واسطه‌ی همین تکنیک تا حد زیادی واجد خیال‌انگیزی عکس‌های مایکل کنا هستند. به واقع به یک معنی او دو خصیصه‌ی کارهای او را در کار خود استفاده کرده؛ تکنیک و اصرار کنا به کار در طبیعت را. چون تصور کنید که او همین تکنیک را در فضایی دیگر مورد استفاده قرار می‌داد، آیا به نتایج جدیدی می‌رسید؟ بی‌تردید بله. با این‌حال هنرمند کوشیده در مجموعه‌ی «هیچ‌کجا» بیش‌تر به قواعد آشنای عکاس محبوبش وفادار بماند و شیوه‌ی او را بیازماید. نتیجه این است که این نمایشگاه کوششی است برای تکرار شیوه‌ی آشناس استاد با تغییرات بسیار جزئی و تلاش برای تلفیق شیوه‌ی او با مضمون و دیدگاه شخصی‌اش.

پویان شادپور
michael kenna

در این موارد و مثل همه‌ی نمونه‌های مشابه هنرمند متهم به تکرار می‌شود. آثار او را بی‌تردید نمی‌توان تکرار صرف آثار مایکل کنا دانست؛ او کوشش کرده تا با افزودن مضمونی شخصی‌تر به این عکس‌ها شیوه‌ی خود را از شیوه‌ی عکاس مورد علاقه‌اش منفک کند. ولی ایرادی بر او وارد است، این‌که پویان شادپور در مجموعه‌ی «هیچ‌کجا» هنوز حاضر به امتحان کردن امکانات دیگر تکنیک نشده است. او می‌دانسته که استفاده از تکنیک لانگ‌اکسپوژر در طبیعت چه نتیجه‌ای خواهد داشت و در نتیجه بر اساس دانسته‌های‌اش کار کرده. با این‌حال یک هنرمند زمانی به زبان و بیان شخصی می‌رسد که امکانات نامکشوف تکینک و ابزارش را بکاود و بکوشد تا از آن‌چه می‌داند فراتر رود. پویان شادپور در مجموعه‌ی «هیچ‌کجا» هنوز دست به این عمل نزده و تصمیم گرفته تا هم‌چنان دست به کاری بزند که بلد بوده یا از نتایج‌اش مطمئن بوده.
با این‌حال وقتی یک عکاس تا این حد به خیال‌انگیزی عکس علاقه‌مند است می‌توان با امیدواری به کارش نگاه کرد. به واقع هنرمند نخستین گام را برداشته و به خیال‌انگیزی در عکس‌های‌اش دست یافته و موفق شده تخیل ما را هم برانگیزد، آیا می‌تواند این خیال‌انگیزی را در عکس‌های دیگرش هم بسط دهد؟ باید به انتظار نشست و دید.
و در نهایت مجموعه‌ی «هیچ‌کجا» به ما نشان می‌دهد که عکاسی تا چه حد می‌تواند رسانه‌ی توانایی باشد و صحنه‌های غریبی را مقابل دیدگان ما بسازد. همین که یک عکاس به سراغ کشف این امکانات رفته و کوشیده تا به نتایجی فراتر از ثبت صرف تصاویر دست بزند، می‌تواند سرآغاز راه او به عنوان یک هنرمند باشد و این تازه نقطه‌ی شروع است.[/one_half_last]