نگاهی به نامرئی و نامعین نمایشگاه انفرادی ناصر بخشی در گالری پروژه های آران
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
ابهام در وضعیت شئی هنری به سالها قبل از سبکهای مفهومی معاصر برمی گردد. در اواسط دهه ۵۰ آثاری مانند «تخت خواب» رابرت راشنبرگ. علاوه بر راشنبرگ جسپر جونز و لوچیو فونتانا و جوزف بریز کریستوو آرمان آثاری آفریدند که نه نقاشی بودند و نه مجسمه به واقع باید این تمایل را در بدعت گذاری های مارسل دوشان که اشیا حاضر و آماده را ارائه داده بود جست و جو کرد اما دلیل این کار چه بود؟ آیا آمیختن نقاشی با اشیا سه بعدی و در واقع حجمی کردن اثر هنری باعث طرد ایده توهم نقاشانه و ساخت یک دنیای فرمال و شخصی گردید؟ بازگشت به ماهیت فیزیکی آثار هنری و بست فضای عینی و غیر تخیلی و طبعاً غیر آرمانی میتوانست راهکار مناسبی برای دنیای صنعتی و تجاری باشد .
نقاشی فردگرای مدرنیستی به سوی هنری جزمی و سوداگرایانه تمایل داشت و آنچه می توانست بیانگر فرهنگ شهری و انگاره های اجتماعی مستتر در زیبایی شناسی هنر گردد شکست مدیا در سطوح دو بعدی نقاشی بود.
این هفته گالری آران پروژه پذیرای آثار هنری ناصر بخشیسست.
ناصر بخشی هنرمندیست که در پرتره سازی و تکنیک نقاشی بازنمایانه دستی توانا دارد .
او پدیده ایست که از سال گذشته در گالری آران خوش درخشیده است .
آثار او در نمایشگاه گذشته و امسال همگی مشتمل بر چیدمان چند قطعه است.
یک جعبه و یک نقاشی و یا دوجعبه و یک نقاشی و البته این جعبه ها چیزی بیش از یک جعبه، چیدمان، جعبه ی نامشخص و یا کاربردی می باشند.
بخشی تبریزی است و گذشته از پیچیدگی ها و چند لایگی آثارش باید سنت محکم نقاشی تبریز را در رگه های تصویر شده بر روی حجم هایش مشاهده کرد او علاقه ای وافر به مکاشفه در جزئی ترین زوایای آثارش دارد به خصوص حجم های خود ساخته ی او که حاصل مجموعه ای غنی از خرت و پرت هایی است که بار نوستالژیک گسترده ای را حمل میکنند.
اسمبلاژهای حجمی هنرمند در بیشتر اوقات همراه با تصویری است که از میان این قطعات برخاسته اند و در دیدار نخست رخداد سطح دو بعدی نقاشی با حجمی قابل حمل در کنار خود بیننده را متحیر میکند.
گویی درون هنرمند وسیع میگردد، جعبه ها همگی حاوی سطوحی هستند که مکاشفه ای در فضا و مکان را برای بیننده محیا میکند .
تصاویر کار شده بر روی قطعات جعبه ها از دریچه ی نگاه آزمند و شاعرانه هنرمند در پی به چالش کشیدن جهت گیری های تاریخی سیاسی و حتی هنر سنتی است که با رویارویی و همنشینی خود لایه های معنایی وسیعی را شکل میدهند که مشکل بتوان ذهنیت خالق اثر را به طور منسجم درک کرد.
روایت های بخشی در هر اثر رویکردی پروستی دارد امروز را به خاطر بسپار – عبور از تعلیق –بیداری منجمد – زندگی در پیله ی فراموشی – خاطرات ابدی و یا زمان در سکون ثابت.
مفاهیم اجتماعی و تاریخی و سیاسی که در جعبه ی انبوه شکل گرفته ی آثار زمان را به بازی گرفته اند و امکان خوانش بینامتنی وسیعی را در اثر «زمان باقیمانده » ما شاهد ساختمانی هستیم نیمه ویران از جنگی کهنه که همراه با یک جعبه و یک تخت سفری ارائه گردیده است. داخل جعبه مملوء از تصاویری است که خاطرات کهنه را در خود جای داده است از یک بمباران و یا حادثه ای شیمیایی و یا اتمی .
تصاویر نقاشی شده با رئالیسم وسیع خود گزارشی از بازماندگان حادثه ارائه میدهند.
در اثر دیگری به نام «خاطرات ابدی» تصویر پرتره ی معکوس از یک دختر خاوردور را مشاهده میکنیم که با چشمانی بسته و حالتی غیر واضح گویی در خاطرات خود غرق است و در کنار نقاشی جعبه ای است که حاوی تصاویر سازه ای صنعتی ویران شده همراه با عکس هایی جدا شده از متن روزنامه ها و رسانه هاست که نقاشی شده اند .
یکی از عناصر مشخص اضافه شده به چیدمان های هنرمند از نمایشگاه قبلی خود آیینه هایی است که گاها زیر جعبهها رخدادی تصویری برای مخاطب به وجود می آورند و او را در متن گستره هنری قرار میدهند.
آنچه کارنمای بخشی را به چالش می کشد عدم وضوح و تمایل هنرمند در شناخت الگو های جهان مستقل از انسان است.
نحوه ی نامگذاری آثار با گرایش گسترده به مسئله ی کارکرد ذهن و زمان و خاطره بحثی فلسفی را در زیبایی شناسی ارائه میدهد که با پیش شرط نقاشی های رئالیستی او در تقابل است.
این پیش شرط همان ارزش دنیای مستقل از حضور انسان در هنر رئالیستی است. مبنای رئالیسم حقیقت و زیبایی هستی و یا طبیعت است که در متن آثار بخشی بخوبی هویدا است ولی در محتوا او درگیر ایده و کوششی بی وقفه برای اعمال تاثیر های پسامدرنیستی است.
دقت در ترسیم جزئیات حتی در اسمبل کردن جعبه ها گواهی است بر رنج هنرمندی که کار دستی صبورانه اش را در این کارنما بی آلایش به نمایش درآورده است آثار ناصر بخشی دارای قطعات و کارماده های رئالیستی افراطی است که طبیعتی پر طمطراق همراه با آشفتگی های مجلل را ظاهر نمودهاند در این میان مهارت هنرمند از سوژه ی اثر با اهمیت تر به نظر میرسد این راهکاری است که در همهمه نبرد هستی شناسی هنرمندان امروز منطق بازار و مخاطبان را امتناع میکند و باید اذعان کرد تلاش بخشی در راه گشایی فضایی وسیع تر از دنیای مدرن ناکام ایرانی قابل تقدیر است.
[/one_half_last]