نقد نمایشگاه خیابان ولیعصر گردآوری مهدی وثوق‌نیا

ثبت جهان زیسته
سایت تندیس یه قلم مریم روشن فکر 
خیابان ولیعصر برای کسانی‌که در تهران زیسته‌اند یا به آن رفت و آمد دارند، به معنی محور شهر و اتصال دهنده بالا و پایین و شرق و غرب آن به یکدیگر است، در هر جای تهران که گم بشوی، بالاخره راهی به این خیابان پیدا می کنی و از آنجا با بالا و پایین رفتن در امتداد آن بالاخره مقصدت را خواهی یافت. این خیابان قدیمی که از ابتدای ساختش تا کنون کانون جنب و جوش و فعالیت بوده است، روزگاران بسیاری را به خود دیده است و از بالا تا پایین آن کتاب نا نوشته تاریخ اجتماعی تهران است.


در نمایشگاهی که اینک در گالری راه ابریشم برپاست، نُه تن از عکاسان جوان به سرپرستی و انتخاب مهدی وثوق‌نیا گرد هم آمده‌اند و هریک پروژه‌ای منسجم از زاویه دید شخصی خود نسبت به خیابان ولیعصر ارائه داده‌اند.

همین ثبت و همین جمع‌آوری لحظات زیسته فردی، در مجموعه آثار جملگی  عکاسان این نمایشگاه به چشم می‌آید. البته در مجموع می‌توان آثار نمایشگاه را به دو بخش آدم‌ها و مکان‌ها طبقه‌بندی کرد.

مهدی وثوق‌نیا
رابعه آرین فر

در بخش آدم‌ها، آثار رابعه آرین‌فر، در هماهنگی با بیانیه نمایشگاه، نقش پر رنگ آدم‌ها مورد نظر قرار گرفته‌است و تصویری که از خیابان ولیعصر در ذهن او شکل گرفته با آدم‌هایی است که دوستانه یا مشکوک لحظه‌ای دربرابر دوربین او درنگ کرده‌اند و روح خیابان را شکل داده‌اند. استفاده از تصویر سیاه و سفید و غنای خاکستری به آثار او کمک کرده‌است، رابطه این آدم‌ها با موضوع و خیابان را که بعضا در پس چهره‌ها از وضوح خارج شده‌است را بهتر برقرار سازد، در مجموعه آثار او کمتر اثری از قضاوت دیده می‌شود و نفس حضور بر چگونگی آن رجحان دارد. و این نشان‌دهنده رابطه صادقانه عکاس با خیابان ولیعصر و روح آن است.

مهدی وثوق‌نیا
رابعه آرین فر

در برابر او آثار امیر علیمی قرار دارد، که با تکنیک و فرم شسته و رفته‌ای مجموعه‌ای تیپ‌نگاری را ارائه کرده‌است که در آن محوریت زیاد افراد محیط پیرامون را از صدا انداخته و به ندرت و تنها در یکی از آثار سوژه و مکان بر یکدیگر منطبق شده‌اند و هرچند از میمیک صورتک سوژه‌ها می‌توان فهمید که با رضایت دربرابر دوربین قرار گرفته‌اند، اما تلاشی که عکاس برای زدودن احساسات فردی خود در مواجهه با سوژه انجام داده‌است، که از طریق یکسانی و مرکزیت قرارگرفتن سوژه‌ها و کم‌رنگ کردن پس‌زمینه اتفاق افتاده‌است، باعث از دست رفتن رابطه سوژه و محیط پیرامون خود که موضوع نمایشگاه است گشته.

مهدی وثوق‌نیا
امیر علیمی

از طرف دیگر پگاه فراحی شاندیز، با پرهیز از مواجهه مستقیم با سوژه، به شکار لحظه‌های رهگذران خیابان ولیعصر پرداخته‌است که در آن میان تصاویر درخشانی نیز مثلن از یک روسری فروش دیده می‌شود که در حالتی بین استیصال و درد در پس میله‌های سیاه‌رنگ پناه گرفته است. آثار فراحی بدون پیرایه و مستقیم البته اندکی ترسان و لرزان هستند که بعضا به عدم توجه به ترکیب بندی منجر گشته‌است، اما مهم‌ترین ویژگی آن این است که خیابان در آن زنده و متحرک است و نبض زندگی در این رفت و آمد احساس می‌شود. آثار او تا حد بسیار زیادی آینه احساس واقعی و بسیار ملموس عکاس است که دوربین و فن عکاسی مانع بروز آن نشده و او را بی‌پرده روایت کرده‌است.

مهدی وثوق‌نیا
پگاه فراحی

اما در بخش مکان‌ها ، آثار مژده فخری با عنوان امتداد خاکستری، به اتوبوس‌های تندرو و مکان‌هایی که این غول‌های طویل از کنارشان می‌گذرند نگاه کرده‌است و در تصاویری با زاویه دید باز نگاهی به ابهت از دست رفته این بناها داشته که اتوبوس‌ها بی‌وقفه از آن عبور می‌کنند و مجالی برای دیدن باقی‌ نمی‌گذارند و او همان‌طور که خود نیزدر بیانیه اشاره کرده‌است، درگیر حذف انسان و بررسی رابطه از دست رفته او با بناهایی‌است که در آن زندگی یا کار می‌کند. در تصویری که از یک ایستگاه اتوبوس گرفته شده که در پس آن ساختمان برج‌های اسکان دیده می‌شوند، او این حرکت بی‌وقفه را به وسیله سقف مواج ایستگاه دربرابر ایستایی و ابهت مسلط و تحمیل شده برج‌ها نشان‌داده‌است.

مهدی وثوق‌نیا
مژده فخری
مهدی وثوق‌نیا
آیدا نخلبند

همچنین آیدا نخلبند با انتخاب تنها یک مکان (میدان ولیعصر) و ساختمان ضلع شمال غربی میدان، موضوع مکان و تبلیغات شهری و تاثیرات آن‌دو بر هم را مد نظر قرار داده‌است. او با استفاده بهینه از جرثقیلی که در مرکز میدان قرار گرفته‌است، آن را مانند دست خدا برای اشاره به آن‌چه قرار است مهم تلقی شود بکار برده‌است.همچنین با حذف رهگذران، رابطه گسسته و سست بنیاد بین این تبلیغات و آدم‌های موجود در آن مکان را مورد تاکید قرار می‌دهد. این رابطه متناقش و شکل نگرفته همچنین در آثار سروش نعیمی ذاکر نیز دیده می‌شود، او که تبلیغات بدنه اتوبوس‌های تندرو را در برابر تصویر آدم‌های درون آن قرار می‌دهد و گاهی نیز دربرابر فضاهای خالی اتوبوس‌هایی که مانند پیک‌فرشتگان بالا و پایین این خیابان را به یکدیگر متصل کرده‌اند. فضاهایی که باز این فاصله بین شعارها، تبلیغات و رهگذران خسته و مبهوت را بیشر نمایان می‌سازند.

مهدی وثوق‌نیا
فرزانه پژوهش

اما در آثار فرزانه پژوهش که باز در جایی حوالی مکان و رابطه رهگذران با تبلیغات قرار دارد، این تابلو‌ها، بیلبوردها حضورشان پر رنگ و محسوس است هر چند زندگی بی‌توجه از کنار آن در گذر است. مانند زوجی که بدون توجه به نگاه نافذ هنرپیشه‌ای در تابلو کنار خیابان به راه خود می‌روند. و مجسمه دوچرخه سواری که برجسته و مسلط در پلان اول تصویر قرار گرفته و رو به سوی افقی دور دست دارد.

مهدی وثوق‌نیا
ساجده عرفانی

آثار ساجده عرفانی نیز با اندکی پراکندگی نسبت به باقی آثار در موضوع مورد نظر خود که رد عبور آدم‌ها بر بدنه این خیابان است، جستجویی را شکل داده که کم‌رنگ و پررنگ می‌شود و قوام لازم را به‌دست نمی‌آورد.

مهدی وثوق‌نیا
گلناز زیبنده

اما آثار گلناز زیبنده خو به عنوان آخرین مجموعه مورد بحث در این نمایشگاه، منظری دیگر از خیابان ولیعصر است از پس پشت شیشه‌های دوده‌گرفته و از میان پنجره‌های شکسته رو به این خیابان که از روزنه‌ای کوچک یا گرفته به عبور زندگی و مکان‌های مجاور نگریسته است.مهدی وثوق‌نیا

در مجموع می‌توان گفت نمایشگاهی که آقای مهدی وثوق‌نیا جمع آوری کرده است، نمایان‌گر ثبت جهان زیسته عکاسانی است که آن را از نظرگاه خود به تصویر رسانده‌اند و در این مسیر تجربه شخصی، نگاه فردی و درجه کیفی تخصصشان در امر عکاسی و همچنین زاویه اجتماعیشان در آثار که به صورت مجموعه ارائه شده‌اند دیده می‌شود و این تفاوت نگاه و این تلاش برای تصویری نمودن آن‌چه این افراد در این خیابان می بینند، خیابانی با همه معانی و اشارات ضمنی و بینامتنی و نشانه‌ای که آن را به مثابه خیابانی مهم در قلب این کشور احاطه کرده‌اند، گوشه‌ای از جهانی است که آنان و خود ما در آن زندگی می‌کنیم.

 

 

[/one_half_last]