در ستایش تاریکی، نقدی بر نمایشگاه باغ ژاپنی مهرداد نراقی ، گالری AG
تندیس: به قلم مریم روشن فکر
در اندیشه سهروردی تاریکی نیز مانند نور دارای طبقهبندی است و یا قائم به خود است و یا قائم به غیر، به این معنی که یا خود دارای موجودیتی است که ، این موجودیت نیستی است و یا تاریکی بازتابیده از منبعی دیگر است که انرا غسق و تاریکی باز تابیده را هییت گویند. در آثار مهرداد نراقی اما تاریکی برخاسته از بیرون است و همه عناصر را در خود فرو بردهاست. تاریکی در آثار او نه تنها واجد نیستی، نیست بلکه هستی آن چنان وسیع و عمیق میشود که جهان تصاویر را به طور کلی دربر میگیرد. تاریکی در این آثار ظلمت اهریمنی نیست، بلکه سکوت و خلاء برانگیزاننده تعمق است، جایی که تاریکی لایههای مختلف خود را میگستراند.
مهرداد نراقی متولد ۱۳۵۷ تهران است. او دانشآموخته رشته مهندسی متالوژی از دانشگاه شریف است و سالهاست که عکاسی را به عنوان حرفه خود دنبال میکند. نراقی تا کنون چند مجموعه مختلف را با گرایش به همین نوع زیباییشناسی تصویری تولید کردهاست و مجموعه پیش رو با عنوان باغ ژاپنی از پانزده تابلو تشکیل شده است که با تکنیک عکاسی دیجیتال عکاسی شده و به صورت چاپ اینکجت روی کاغذ با کیفیت چاپ هنری شکل گرفته است.
آثار نراقی گوشه و کنار یک باغ ژاپنی را کمی قبل از طلوع آفتاب نشان میدهد که آرایش به خصوص گیاهان، چیدمان سنگها و گلهای رنگارنگی که ویزه این طبیعت بخصوص است به آرامی در پس پردهی تاریکی پیدا و پنهان میکند.
فتوگرافی یا عکاسی در لغت به معنی نگارش با نور است که در آثار نراقی به سختی بر نفی آن تاکید شده و نگارش با تاریکی جای آنرا گرفتهاست. اما اینکه چرا، عکاس تاریکی را به جای نور میگذارد را میتوان از دو زاویه پیگیری کرد، اول، رویکردی نقاشانه است. نراقی از علاقه خود به پیر سولاژ نقاش فرانسوی که با کارهای تماما سیاه خود معروف است، صحبت میکند، نقاشی که لایههای مختلف رنگ سیاه را با جسمیتی خاص روی هم میگذارد و این رنگ، بیرنگ در بازی نور جلوهای منحصر به فرد از خود بروز میدهد، که به گفته نظامی شبیه میگردد که رنگی از سیاهی بالاتر نیست. اما نراقی با این تاکید ویژه بر تاریکی، گونهای از هویت رنگی را برای آثار خود به وجود میآورد که مبین تلاش او برای بخشیدن شخصیت نقاشانه به آثارش است. او همانند نقاشان برای خود پالتی مخصوص ایجاد میکند که به گفته خودش پس از عمل عکاسی و بیشتر در مرحله چاپ بدست میآید. و دو دیگر تلاش او برای ایجاد رازآلودگی و پیچیدن تصویر در تاریکی خیال است که او هر دو این موارد را برای منظور خود محفوظ میدارد. او در مجموعههای قبلی خود به خصوص مجموعه سرزمین پریان نیز از هر دو این وجوه برای ایجاد معنا در اثر خود سود میبرد.
با توجه به گرایش نراقی برای نزدیک شدن به نقاشی، شاید هنرمند میتوانست با مبذول داشتن توجه بیشتر به گستره خاکستریها، در تیرگیهای تصاویرش جزئیات بیشتری را به وجود آورد که همانند نقاشی که با دقت لایههای رنگ را با غلظت متفاوت بر روی هم قرار میدهد و به این وسیله در تصویری به شدت آبستره فضا میآفریند، عکاس نیز میتواند با بیرون کشیدن درجات خاکستری از ۸۰ تا ۱۰۰ در صد در سیاهی جزئیاتی را بهدست آورد که در تصویر ایجاد فضا کرده و به پلانبندی عمق میبخشند و این عمق در جهت تعمیق خیالانگیزی و رازآلودگی نقشمایهها عمل میکند. نراقی به عمد یا به سهو ازاین تکنیک فاصله گرفتهاست. تلاش او برای مسطح کردن و عمقزدایی از تصاویر نیز در جهت انتزاعی شدن تصویر پیش نمیرود و در نتیجه مخاطب را بین این دو حس دیداری سرگردان میگذارد. او تاریکی و تسلط نوعی خاکستری خفه را بر تصویر اعمال میکند تا حس رویاگونگی و ناواضح بودن مناظر را ایجاد کند، اما این رویکرد در قطع نسبتا کوچک آثار دست و پای مخاطب را برای ترسیم سفری تصویری در اثر میبندد و با سوق دادن نگاه او به سمت تقلا برای دیدن او را از مسیر درگیر شدن با راز و رمز باغهای ژاپنی باز میدارد.
[/one_half_last]