نقدی بر نمایشگاه منظره‌ها به گردآوری فرشید آذرنگ

در چیستی منظره

نمایشگاهی به گردآوری فرشید آذرنگ

سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر

درون منظره‌ی وهم تست بیش از عقل… (ناصر خسرو)
منظره‌ها نمایشگاهی است که فرشید آذرنگ در نگارخانه مریم فصیحی هرندی گرد آورده تا از این طریق چهار به علاوه یک نگاه را در باب چیستی منظره به تماشا بگذارد.


منظره به معنای اسم مفعول منظَریعنی آن‌چه به آن نگاه می‌شود و در لغت فارسی مراد از منظره بیشتر «چشم‌انداز» است یعنی گستره‌ای از فضا که تصویر آن در چشم می‌افتد و در نمایشگاه منظره‌ها، چهار عکاس مختلف هر یک راوی بازتاب دیدگان خود شده‌اند و گردآورنده نمایشگاه نیز با کنار هم قراردادن این تصاویر برآیند مفهوم منظره را از دیدگاه خود به نمایش گذاشته است.فرشید آذرنگ

حمید درودیان، محسن شاهمردی، سماء صالح‌زاده و مهران مقیمی، عکاسانی هستند که آثار خود را در این نمایشگاه ارائه داده‌اند. هر کدام از این هنرمندان مجموعه‌ای از عکس‌های خود را به صورت منسجم و پیرامون موضوع منظره شکل داده‌اند. موضوعی که برای هر یک از این هنرمندان معنا و مفهومی ویژه داشته است و همین هم‌کناری نگاه‌هاست که کلیت این نمایشگاه را تعریف و به مانند بیانیه‌ای درباره منظره عمل می‌کند. اما خوانش این بیانیه در فقدان متن نوشتاری از انسجام کلی آن می‌کاهد.

فرشید آذرنگ

به هر روی آن‌چه از آثار این هنرمندان بر می‌آید این است که هیچ‌یک از آنان در مواجهه با موضوع منظره رویکردی فرمی را دنبال نکرده‌اند بلکه اغلب به تمامی سویه مفهومی را در پیش گرفته‌اند. که این البته به معنای کنار نهادن اصول فرم و مبانی بصری نیست، اما نگاه مفهومی است که تصاویر این نمایشگاه را باعث شده‌است.فرشید آذرنگ
نگاه مفهومی در آثار این هنرمندان جدال آنان با موضوع چیستی منظره است، به نحوی که برخی آن را با نگریستن و زمان پیوند داده‌اند و برخی با موضوع نگریسته شده، که طبیعت، کوه، جاده، جنگل، گیاه یا درخت است. به عنوان مثال حمید درودیان با انتخاب کادر مربع و تصاویر مناظر طبیعی و فضاهای سبز، با ایجاد ته‌مایه رنگی کم کنتراست و گرم، مناظر طبیعی را بر رویکردی شاعرانه و بی توضیح ترسیم کرده که در آن غلبه با عنصر فضا و مکان است و عناصر دیگر مانند درختان یا ابرها در خدمت غنا بخشیدن به عمق تصویر و فضاسازی هستند. آثار او دارای سکون و سکوتی هستند که می‌تواند ماورائی و فرا زمینی باشد. قطع آثار او کوچک و تعداد آن زیاد است و این تعدد که باعث پرش چشم از یک فضا به دیگری می‌شود رویکرد لحظه‌نگاری دارد، اما سکون موجود در تصاویر که آن را از لحظه عکاسی شدن خود جدا و منجمد کرده‌است گذاران این لحظه‌ها را محدود می‌کند. فرشید آذرنگ
همچنین سماء صالح‌زاده نیز با دستمایه قرار دادن درختان و گیاهانی که نورهای رنگی بر آنان تابانده شده، نوعی دیگر از منظره را به ما نشان می‌دهد. تصویر گیاهان با رنگ‌هایی تند که از دل زمینه سیاه بیرون آمده‌اند ما را با فضایی فراواقعی و انتزاعی از فرم‌های طبیعی مواجه می‌کند که در آن این برگ‌ها و شاخه‌ها به اشیائی مصنوعی تبدیل می‌شوند. او رابطه بشر و طبیعت را در راستای نا متجانس و ناهمگونی ترسیم می‌کند که در آن بشر موجودیت طبیعت را تغییر داده‌است.فرشید آذرنگ

فرشید آذرنگآثار محسن شاهمردی، اما یک قدم بزرگ به سمت معنا برداشته‌است، در این مجموعه آثار شاهمردی چهره‌های موجودات حیوانی و انسانی مختلفی را نشان داده که روی خود را برگردانده‌اند. و فضایی که در آن قرار دارند نیز چیزی جز گستره‌ای خاکستری یکنواخت نمی‌باشد. تصاویر شاهمردی بر سنت هنرمندان خاصی مانند گرهارد ریختر تکیه می‌کند و سادگی لحن او را با موضوع به ظاهر ساده اما سهمگین تمایل برای انکار در هم ادغام می‌کند و مجموعه موفق با استفاده از ساده‌ترین لحن فرمی درباره منظره می‌آفریند که در آن هم نظاره کردن انکار شده‌است و هم آن‌چه مورد نظاره قرار می‌گیرد. شاهمردی هم با واژه و هم با معنای آن در آن واحد بازی می‌کند و هم با عدم نمایش دادن تصویری که هم در معنای عام و هم در اصطلاح هنری« منظره» قلمداد می‌شود، مخاطب را به سوی چالشی پیرامون موضوع می‌کشاند و از او می‌خواهد از محدوده امن خود بیرون آمده و با سایر معانی متبادر از یک واژه رودر رو شود.فرشید آذرنگ
مهران مقیمی نیز با دنبال کردن یک « پدیده» موضوع بودن او در موقعیت عکاسی شدن را مورد بررسی قرار داده و « آن‌چه بوده‌است» مفهومی که رولان بارت آن را به عنوان جوهره عکاسی قلمداد می‌کند را با تغییر برش‌ها در یک قاب عکاسی شده و نمایش سه نتیجه متفاوت حاصل از آن یا دوربین ثابت رو به آسمان همان‌گونه که هست نشان داده. او سوژه عکاسی را به مثابه یک پدیده در نظر گرفته و تلاش خود را کرده‌است تا اندکی پیرامون چیستی آن به مطالعه بپردازد. فرشید آذرنگ
اما جدا از تمام این نگاه‌ها که جزئیات و اجزاء این نمایشگاه را تشکیل می‌دهند، نگاه کلی‌تری نیز درباره این نمایشگاه وجود دارد و آن نگاه گردآورنده آثار یعنی فرشید آذرنگ است. آذرنگ منظره‌ را از طریق منشوری چهاربعدی بازتاب می‌دهد که هریک از این بازتاب‌ها یکی از وجوه موضوع منظره و نظاره کرده را نشان می‌دهند که ابتدا با منظره به معنای مصطلح آن، طبیعت و چشم‌انداز آغاز می‌کند، سپس با تنگ‌تر کردن حلقه معنا به بررسی پدیداری عناصر موجود در منظره و خود آن می‌پردازد، سپس این عناصر را از بستر خود یعنی چشم‌انداز طبیعی جدا کرده و آن را از موجودیت گیاهی خود تجرید نموده و منتزع می‌کند و سپس موضوع را به طور کامل از گیاه و طبیعت جدا کرده و به نگریستن و نگریسته شدن باز می‌گردد.فرشید آذرنگ

و آذرنگ این‌گونه بیانیه خود درباره منظره را از سطح به عمق حرکت می‌دهد و. تبیین می‌کند. و این یکدستی و ترتیب که کلیت این نمایشگاه را قابل تامل می‌کند، وقتی در مقیاس جزء دیده شود برای هرکدام از هنرمندان به تنهایی متزلزل گشته و ناکافی می‌گردد و می‌توان گفت هرچند آثار برخی از این هنرمندان به تنهایی نیز مجموعه‌ای استوار و مستقل هستند که می‌تواند ادامه یافته و گسترده شود، اما آثار برخی دیگر نیز تنها در قرارگیری در یک چنین چهارچوبی می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد و به تنهایی سست و لرزان خواهد بود.فرشید آذرنگ

 

[/one_half_last]