به بهانهی چشمانت،
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
[صندلی همان است، چه به آن نگاه کنیم و چه نکنیم.]
وینکنشتاین
حقیقت این است که دنیای مجسمهسازی دارای شیئیت و تأثیرگذاری وسیعتری بر حسهای ادراکی انسان است، زمانی که با مجسمهای مواجه میشویم، حجم و نور شوقی وافر را در ما برمیانگیزد. گویا خلق دیگری، آنچنان که خودمان هستیم را سپاس میگوییم، درک احساس حجم، هم حس بینایی را اقنا میکند و هم لامسه را.
علی کورهچیان معمار و مجسمهسازی است که از سالهای دههی هفتاد شمسی، با آثارش آشنا هستیم. مجموعههایی مانند فهرست ، تنهایی و یا طراحیهای مبلمان او.
آثار کورهچیان مشخصاً به والایی خود اهمیت میدهند. متریالهای فلزی در غالب دستساختههایش دارای محوریت میباشند که از آهن شروع کرده و امروز در برنز آبکاری شده متجلی گردیده است.
این روزها مجسمههای فلزی برنزی بیشک اتهام مشتری پسند بودن را حمل میکنند، اما باید پذیرفت که این لحن هنرمندان مدرن است. چه بخواهیم و چه نخواهیم سلیقهی غالب مخاطبان امروز متمایل به این جنس از کار است.
به «بهانهی چشمانت» عنوان نمایشگاه اخیر کورهچیان در گالری ثالث است که با همکاری و هنرگردانی مسعود نادر برگزار میشود.
شایسته است در اینجا به دو نکته اشاره کنم، ابتدا به ارزش ارتباط یک هنربان یا کیوریتور (زبان فرنگی) با هنرمند و سپس به بررسی آثار نمایشگاه بپردازیم .
هنرمند در مسیر تولید آثارش، نیازمند همیاری و بازبینی مجدد است. معنای هنربان به واقع از آنجا نشأت میگیرد که هر اتفاق هنری میبایست به مثابه یک اثر هنری شکل بگیرد. آثار و اشیا تولیدی هنرمند مادهکار هنربان برای تولید اثر بزرگتری است، آنچنان که کارماده مجسمهساز فلز میباشد.
مقایسهی نمایشگاه تنهایی از علی کورهچیان در سال ۹۴، با این کارنما، بیانگر انسجام نظری، نحوهی پختهتر ارائه بیانیهها و بروشور نمایشگاه است، گرچه حجم نوشتهها و توضیحات مصداق زیرنویس فیلم را برای آثار پیدا کرده است و مخاطب را بیشتر درگیر مطالب ذکر شده هنرمند میگرداند تا آثار ارائه شده. در هر حال حضور نمایشگاهگردان و یا کیوریتوری با سابقه و حرفهای تأثیری دو چندان در ارائه کار هنرمند مجسمهساز داشته است.
مجموعهی ارائه شده شامل پانزده ماسک فلزی است که با تکنیک ریختهگری روی پایههای سنگی در ساکله ماسکهای بالماسکهای نصب شده است.
هنرمند در بیانیهای غرا در تلاش است فلسفه و مفهوم ماسک را در حوزهی شعر ایرانی بررسی نماید. ارجاعات بینامتنی به مسئلهی حجاب تن و هستیشناسی تجلی و اشراق در زاویهی شرقی بیانیه این آثار را در برمیگیرد. در تأملی تاریخی و نگاهی کلی، خلاقیت کورهچیان از بازخوانی و بازنمایی ایده خط طغری در قرون پنج هجری قمری فراتر نرفته است، گرچه توجه به ابعاد حرکت و تنوع خطوط و ارزشگذاری دقیق فرمالیستی همراه با ساخت بدیع و فنی آثاری درخور و زیبا ارائه داده است، باید متذکر شوم که بخشهایی از آثار برگرفته از پاکتهای کاغذی و تبدیل آنها به ماسک است که در خاطرات کودکانهی ما حضور دارند و لحنی متفاوت را از دیگر آثار متجلی میکنند.
کورهچیان به زیبایی شناسی دو گانه ای درگیرشده است به این معنا که وی در فرم تابع قواعد مدرنیسم است و در نظریه پیرو امر مفهومی و از پیش تعیین شده. آنچنان که خود در بیانیه میگوید، تحقیقات پیرامون کالیگرافی فارسی را از سال ۲۰۱۴، آغاز کرده است.
فارغ از تحلیل و تفسیر تجربه زیباییشناسانه، کورهچیان در رؤیایی با مفهوم ماسک، آن را با استعاره همراه میکند و در قالب چهار نمونهی موضوعی منتج شده از چهار دیدگاه از منظر محلی و جهانی، به خلق چهار گروه حجم برنزی میپردازد.
وی موضوع اول را ماسک شعر فارسی مینامد و بر این باور است که کلمات حجاب معانیاند. او با دستاویز به این مفهوم به خلق شش اثر
قرینه پرداختهاست که اجزای آن با خط نستعلیق متجلی شدهاند. این شش نگاه و نقاب بیشتر از آنکه در پی نزدیکی به ظرافت شعر پارسی باشد، در عین زیبایی و والایی، صورتی مهیب و حیوانگونه از آن میآفریند.
شاید لطیفترین تعبیر در بین این مجموعهها متعلق به مجموعهی ماسک زندگی باشد.
هر مجسمه با شعری بدرقه شده است و در اینجا شعر سهراب است که میگوید به سراغ من اگر میآیید … چکیده مفهوم بیانیه هنرمند در اینجا بر افول تعداد ماسکهای انسان در طی گذر عمراست. او با سه اثر این مجموعه را سامان بخشیده. حجم پاکتهای برنزی که با حروفی چاپی تزیین گردیدهاند و تک نقابی که از دو چشم با شکل ه و چ تشکیل شده، آخرین نقاب زمانی است که انسان پیر و تنها میشود.
او معتقد است انسان در هر مرحله از زندگی ماسکهای بسیار برمیگزیند تا برای خود امنیت به وجود آورد و شاید الگوهای رفتاری ما را همین ماسکها ساختهاند.
در انتها نقطه تمایز این نمایشگاه با دیگر مجموعههای کورهچیان شیئیت آثار نمیباشد، بلکه وجود همکاری عناصر سامان دهنده کارنمایی هنری است که آن را متمایز میکند.
وجود نمایشگاهگردان و گالریست، و حتی متفکر و ادیب، همراه با هنرمند مجموعهای آفریده است که در عین متفاوت بودن به لحاظ دستهبندی و تناقض سبکی دارای نظم و سیاقی قابل تأمل و جذاب است. [/one_half_last]
نقد بسیار جذابی بود البته با توجه به تصاویر متاسفانه در روز نمایشگاه حاضر نشدم