شاید زبان بازیافته
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
اشیا در طبیعت ظاهر میشوند و بخش اعظم این ظهور در زبان رخ میدهد.
زبان نه مفهومی جامد است که شامل حروف، دستورزبان و نشانههای نوشتاری میگردد، بلکه به جرئت میتوان گفت که تصویر یک کلمه، آغاز شکلگیری یک زبان است. حروف و کلمات از کارکرد بازنمودی و تقلیدی انسان از طبیعت شکل گرفتهاند.
در ابتدا زبان، تصویری بوده است مانند هیروگلیف و یا زبان تصویری سومریان که در طی سالها سادهسازیِ تصاویر حروف و کلمات، امروز شکل گرفته است.
حال اگر تفکر درون زبان قرار بگیرد، جهان مفاهیم در اشارات، صنایع و تمثیلات پدید میآید و امکانات ارتباطی ظهور مییابند که باعث گستردگی در عرصهی فرهنگ میشوند.
براساس آنچه تاریخ هنر گفته است، دغدغهی نقاشان آبستره یافتن فرمی ناب و فراتر از واقعیت بازنمودی خارج از ذهن است. این پروسه نزدیک است به آنچه که ما تاریخ شکل گیری تصاویر کلمات و زبان میگوییم
این هفته گالری ساربان پذیرای آثار نقاشی رضا افسری نقاش و مدرس دانشگاه در رشتهی نقاشی است.
افسری متولد ۱۳۴۷ شمسی و دانشآموختهی کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. او نقاشی را از همان سالهای دههی هشتاد با شرکت در پنجمین دوسالانهی نقاشی تهران آغاز نمود و موفق شده است در جریان مدرنیسم تکثرگرای ایرانی که در دههی پنجاه شمسی آغاز شد، جایی درخور بیابد و لحنی شخصی ارائه دهد. آثار شرکت داده شده در این نمایشگاه، شامل ۲۴ تابلوی اکرلیک روی بوم است که عمدتاً در ابعادی متوسط است.
از منظر عمومی و کلی، آثار افسری در مقایسه با نمایشگاه سال گذشتهی وی در گالری سیحون، تمایز چندانی ندارند، اما با شناخت عمیق از لحن بصری نقاشی از نظر نگارنده، خواستگاه و کارمادهی ذهنی و معرفتی افسری زبان و ادبیات کلاسیک ایرانی است. و در اینجا میتوان تمایزات و حرکت وی را با نمایشگاه گذشته احساس نمود.
او در نگاهی غریزی به فضا، عناصر و سطوح را از زاویهی روبرو و بالا ترسیم میکند و از فرم نوشتار بهخصوص در مقام بافت، شاکلهی تصویری ظریفی را پایهریزی میکند. در جهان خیالپردازانهی وی، عناصر تصویری و شمایلینمایی متقابل دارند و عناصر نشانهای مانند زبان از بالا دیده میشوند و در جایی، نقشمایههای طبیعی سعی در ورود به حوزهی نشانهای زبانی دارند. این امر گویای روایتی پنهان از خواستگاههای روانی و زیستی هنرمند است.
در بیانیه نمایشگاه، استادِ نقاش، رضوان صادقزاده، انگیزهی هنرمند را طبیعت قلمداد کرده است، و در عین حال انتزاع را نشانهی دلبستگی به ذات رویش و جوهر طبیعت دانسته که بازنمودی غیرشکلگرایانه دارد.
در تداوم این سخن باید افزود که مفهوم غیاب و حضور در ادبیات کهن ایرانی مانند آنچه ما در ایهام و صنایع ادبی داریم بهشدت با رویکرد سایشی سطوح سفید تابلوهای افسری و حضور محکم عناصر طبیعی در آثارش همسانی دارند.
سطوح سفیدی که با جلا و درخشش در نقاطی دچار سایش شدهاند و بافت رنگ سیاه که از پس آنها هویدا گشته، اشارتی به روال تصویری زبان در طبیعت است، آنچنان که زمستان کمکم عبور میکند و بر پهنهی بیاض اندیشهی انسان، سواد معرفت و از سویی دیگر درد ادراک عیان میشود. هنگامی که در مربع سیاهی مملو از حروف و نوشتهها رویش سرو قرمزی را باعث میشود، مشقی که از معرفت و شناخت هستی آغاز گردیده و اگرچه در پهنای بوم به طور نامنظم و بدون تعلق به نظام هندسی ترکیب بندی نقاشی واقعگرایانه و خطی آبستره غربی جای گرفتهاند، هنرمند در تلاش است تا زمان از دست رفتهی خود را در تجربه زندگی و تاریخ هنر ایرانی بازیابد.
در نگاهی به نحلهی هنرمندان آبسترهکار ایرانی، بدون شک حسین کاظمی جایگاهی والا را از آن خود کرده است. در آثار اولیهی کاظمی دو گرایش قابل تعریف است، نخست آثار واقعگرایانه امپرسیونیستی که با پرترههایی از صادق هدایت و دیگر مشاهیر از جمله خودش قابل پیگیری است. و دیگری نوعی تصویرسازی شاعرانه متأثر از مکتب اصفهان است که در نهایت به آثار آبستره او منجر گردیدهاند.
افسری در پی تداوم این مسیر با تکیه بر بینش و معرفت شرقی، به سمت جهان مدرنیسم گام برداشته است و در تلاش است با شاعرانگی تصویری و تکیه بر قدرت فنی خود در ساخت فرمهای لطیف و بدیع سپهر تصویری خود را تداوم بخشد. او موفق شده است تا از نظام روابط درهم تنیدهی عقلانی فرم و شکل هنرمندان آبستره عدول کرده و بر پهنهی سفیدی آثارش، نوعی هماهنگی متعادل مبنای
سکون شکلها گردد کههمراه با در نظر گرفتن مفاهیم معنایی پدیداری زبان و اشکال با درک حسی از ادبیات خلق نموده است.
درجمع بندی، دغدغهی نقاش هویت بومی تصویری است، و از این زاویه نقد اجتماعی وی نحیف گردیده و جهان معاصر را از پسِ لایههای مبهم ارائه میدهد، چالشی که با مفهوم هویت همراه است.
[/one_half_last]