نقدی بر نمایشگاه محسن جمالی نیک، در گالری ایرانشهر
بَرین بی ما
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
فرانسیس بیکن نقاش مؤلف و تأثیرگذار انگلیسی میگوید تصاویر من روی سیستم عصبی تأثیر میگذارند و نه مغز انسان. به نوعی باید نوهیجانگرایی را استوار بر تأثیرات مستقیم روی سیستم عصبی انسان دانست و این تأثیرات به لحاظ نظری، استوار بر نوعی هیچ انگاری و اعتراض به زیست بیمعنی جهان مدرن بود.
نوهیجانگرایی جنبشی هنری است که در زمینهی نقاشی و هنرهای تجسمی از سالهای دههی ۸۰ میلادی تا ۱۹۹۰ در اروپا و امریکا پدید آمد. این جریان واکنشی به انتزاع قالب در نقاشی سالهای ۱۹۷۰ بود؛ بازگشتی به هنر فیگوراتیو یعنی تصویر کردن بدن انسان و اشیا قابل تشخیص. فرانسیس بیکن نقاش مؤلف و تأثیرگذار انگلیسی میگوید تصاویر من روی سیستم عصبی تأثیر میگذارند و نه مغز انسان.
به نوعی باید نوهیجانگرایی را استوار بر تأثیرات مستقیم روی سیستم عصبی انسان دانست و این تأثیرات به لحاظ نظری، استوار بر نوعی هیچ انگاری و اعتراض به زیست بیمعنی جهان مدرن بود. هیچ انگاری را فروکاست ارزشهای والا و بیاعتباری آنها دانستهاند و نقاشان در جستوجوی حقیقت زیست معاصر، از مفاهیم اجتماعی تأثیر پذیرفتهاند. بیانگرایی و هیجانگرایی در ابتدای جنگ جهانی اول، در واکنش به مهابت جنگ و انهدام ارزشهای والای انسان شکل گرفتند.
این هفته گالری ایرانشهر پذیرای آثار محسن جمالی نیک است. جمالی نیک نقاشی است که در آثار خود توجه بسیاری به مسایل اجتماعی دارد. وی از سالهای ۱۳۸۴ شمسی، نمایشگاههای متعددی در داخل و خارج از کشور سامان داده است. جمالی نیک متولد ۱۳۵۸ است و تحصیلات دانشگاهی نقاشی دارد. او مانند تمام نقاشان معاصر ایرانی، لحن نقاشی و هنر سالهای دههی ۸۰ میلادی را بهخوبی درک کرده و نگاه انتقادی خود را بیپروا بر مفاهیم و درگیریهای انسان ایرانی با روند تجدد متمرکز نموده است.
شاخصهی اصلی نقاشیهای وی درهم آمیزی درونمایههای کلان و روایتهای ایرانی با بیانگرایی معاصر هنر غربی است. لحن وی در نمایشگاههای قبلی او مانند فخرآباد و فاجعهی هزاره یا نوشآفرین و دم شیر در تقابل با سنت و رفتار کنایه آمیز با عناصر نگارگری ایرانی بود. در کارنمای پیش روی هنرمند در گالری ایرانشهر، شاهد گشتی مشخص از فضای اکسپرسیو و عاری از طبیعتگرایی به بررسی رابطهی انسان و طبیعت هستیم.
آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه شامل ۱۲ تابلو با ابعاد متغیر ۴ در ۲ متر تا ۵۰ در ۷۰ سانتیمتر با تکنیک اکرلیک روی بوم هستند. فضای وسیع و سقف بلند گالری، امکان شکلگیری نمایشگاه چشمنوازی را فراهم آورده که نقاش به بهترین وجه از آن استفاده کرده است.
جمالی نیک در نگاهی ستایشگر به تابلوهای برکهی نیلوفر آبی کلود مونه، مؤسس سبک دریافتگری، قدرت فهم و تکنیک خاص خود را از نقاشی نشان داده است. رنگهایی فام همراه با بافتی خشن و پرقدرت که شکوفهها و درختان را به نمایش گذاشتهاند. در بزرگترین تابلوی نمایشگاه، مخاطب بیکرانگی آبی زمینهی پیچش درختی را با شکوفههای صورتی، میان طبیعت مورد نظر نقاش مشاهده میکند؛ آنچنان که خود در بیانیه عنوان میکند، طبیعت خالی از انسان و در حال تهی شدن است، گویی میدان درک و شهود از طبیعت به عنوان منبع الهام هنرمند به اتمام رسیده و والایی و زیبایی جهان در معرض تاراج اندیشهی سوژه محور انسانی است.
جمالی نیک در چرخش خود، دید انتقادی را متوجه مضمون کارها کرده و فرم را از اشارات سمبولیک رها میکند. درونمایههایی که در آثار گذشتهی او شاهدش بودیم؛ آیینههایی محو و خالی عشاقی متشنج و لکههایی از تباهی نگاه گذشته بودند. بیننده در برابر این مجموعه، شاهد زیبایی مناظری است که نقاش آنان را شکوفههای بیما نامیده. استفاده از کادرهای متفاوت همراه با بافتی خشن و زمینههای تخت، عصبیت نقاش را از زیستن امروز پنهان میکند.
در تابلوهای دیگر با کادر عمودی، درختی در نیمهی سنگین پایینی کادر قرار گرفته است. گویی درخت انعکاسی از وجود حقیقی خود اوست. ماهیت پرخاشگر رنگها و فشار فضای منفی بالای کادر، تیغهی دولبهای را طراحی کرده تا مخاطب هوشیار را صید کند. از سویی زیبایی ذات نقاشی و طبیعت، کشش سادهلوحانهی مخاطب عام را جذب میکند و از سویی بافت، ترکیببندی و هارمونی اثر، نگاه متفاوتی را رقم زدهاند.
در برخورد با هویت نقاشانهی جمالی نیک باید پذیرفت که او فرهنگ عامهپسند را طرح میکند و در طرحهای او حسرت و انزوای شرقی به جسارتی پنهان و معترض تبدیل شده است. او همان اندازه که بیانگراست، ردپای انتزاع زمخت و خشن را پدیدار کرده و در تمامی مراحل کار خود در حال آمیختن سبکها و سنتهای نقاشی حال و گذشته است. وی صحنههایی آفریده است تهی از حضور انسان که تن به جبر زیبایی ظاهر پسندان داده است.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
نقد قبلی را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقدی بر نمایشگاه نقاشی مارال کوچک | گالری دلگشا
[/one_half_last]