نقدی بر نمایشگاه طراحی سعید درخشان زنگنه | گالری هفت ثمر
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
پرندهای اثیری
طراحی چیست؟ آیا اولین دریافتهای هنرمند برای خلق اثری تصویری و یا ساخت شیء کاربردی، و یا عادتی کهنکه در انسان امروز دیده میشود؟
بحث ادراک معاصر از طراحی قطعاً به آموزش دوران مدرن هنر باز میگردد، مرزهای مخدوشی که امروزه پیچیدهتر گردیده است. به واقع طراحی را میتوان رفتاری ساده با ابزاری ساده برای تأثیرگذاری از درون به بیرون انسان معنا نمود.
در تعریف مدرنیسم، طراحی دارای استقلال بیانی است که این معنا در مقابل تعریف رنسانسی از طراحی قرار میگیرد. طراحی رنسانسی مقدمهی نقاشی است و پس از خلق آن دیگر چیزی از طراحی باقی نمیماند. اما امروزه این مفهوم بهگونهای ادراک میگردد که طراحی دارای استقلال است و خود رسانهای مستقل.
این هفته در گالری هفت ثمر با آثار طراحی یک مجسمهساز و طراح گرافیک روبرو هستیم. سعید درخشان زنگنه هنرمند جوانی متولد ۱۳۶۴ است؛ که تحصیلات کارشناسیاش را در رشتهی گرافیک در دانشگاه آزاد به پایان برده و دغدغهی هنر زیبایی شناسانه را حمل میکند. وینمایشگاه انفرادی خود را در گالری هفت ثمر ارائه داده است، که شامل ۶۰ اثر طراحی در چهار اندازهی ۳۰ در ۳۰ سانتیمتر، ۱۰۰ در ۷۰ ، ۵۰ در ۵۰ و ۲۷ در ۵۰ است. طراح برای خلق این آثار از خودکار و روان نویس مدد جسته است. او مجسمهسازی است که طراحی را بهعنوان وسیلهای برای بیان احساسات خود برگزیده است.
آثار گذشتهی او در قالب مجسمههای فلزی درهم تنیدهی حیوانات و موقعیتهای حجمی بود که اسمبل شده بودند. مجموعه آثار امروز وی در کنکاشی خاص با غریزهی هنری و عشق به روایتگری تعریف میشوند؛ تصاویر انسان، پرنده و گیاه. در بدو ورود به نمایشگاه، حجم آثار قابل توجهی را در ابعاد ۳۰ در ۳۰ سانتیمتر مشاهده میکنیم که بلا انقطاع چیده شدهاند و بر بیننده تأثیر میگذارند و او را درگیر فهم و واگشایی رمز و راز خطوط واقع نمای تصاویر میگردانند.
حضور عنصر اصیل ایرانی یعنی روایت، چالشی قابل بحث در روند خلق و زایش هنرمند است. در اغلب آثار ارائه شده لحنی بیانگرا با لطافتی خاص حاکی از تعلق خاطر زنگنه به تصویرسازی گرافیکی مشهود است، تصویر انسانی جاری در آثار، گویای پرترههای شخصی است که رمز و راز زیستن و اتفاقات روزمره را در خود حمل میکنند. رویکرد خالق آثار به طراحی، نه مفهموم پیش طرح رنسانسی را حمل میکند و نه در غالب رسانهای تجسمی بیانگر دغدغهی سامان دادن فضا و تصویر است.
حجم انبوه آثار، انرژی جریان سیال ذهن هنرمند را نشان میدهد، جریانی که گاهاً به کیفیت نمایش آثار صدمه زده است. در سالن شمارهی دو گالری، ما با آثاری بزرگتر در ابعاد ۱۰۰ در ۷۰ مواجه هستیم. در یکی از آثار، فرمهای سیال پرترهی مردی را شاهدیم که پرندهای را بر شانهی خود حمل میکند که چون دارکوب بر سرش میکوبد و نگاه حیران مرد او را دنبال میکند. ترکیببندیهای درخود فرو روندهی این مجموعه حاکی از دغدغههای حجمی و گرایش مجسمهسازانه زنگنه است. سفیدی فضای این آثار، قدرت بیننده را برای تأمل بیشتر روی اثر تقویت میکند.
در اثری دیگر، مخاطب با احساسی فراواقعگرایانه مواجه است. پرندهای در کلاه مرد محبوس گردیده و جفت او نظارهگر این زندان عجیب است. این آثار در تمایزی قابل بحث با آثار کوچک هنرمند روندی مفهومی را پدیدار میکنند که جریان ادراکی و تجربهی زیبایی شناسانه مخاطب را غنا میبخشند. رمزگشایی و تعلیق احساس، طراح را وارد حیطهی بسیط و مستحکمی کرده است که گذر از رویکردهای فرمالیستی مجموعهی نخست را نوید میدهد. تابلوهای عمودی دیوار روبروی بین دو سالن گالری، دوران دیگری از خلق طراحانهی هنرمند را نشان میدهند.
تصاویر گیاهان و پرندگان، و پرترههای محصور شده در این ابژهها، رویکردی فرمالیستی را ارائه میدهند. رقص عاشقانهی فرمهای گیاهی و جانوری حسی شاعرانه را برمیانگیزند. زیبایی کادرهای عمودی با لطافت و طنازیِ فرمها ادغام شده تا آثاری رمانتیک را به نمایش بگذارند.
آثار زنگنه تصاویر اسطورههای ترکیبی است که انسان در تماس با پرندگان به کمک تخیل خود خلق نموده است. موجوداتی که در ناخودآگاه حسی ما دارای سابقهی عمیقی هستند. روایتها و قصههایی مانند مرزباننامه و کلیلهودمنه خبر از سنت جادویی قدرت بیانگری حیوانات در هنر ایرانی میدهند؛ روایتهایی تعلیمی و اخلاقی که به صورت غیرمستقیم، در بستر فرهنگ بومی ما سرمنشأ بازخوانی و گسترش فرهنگ تصویری و اجتماعی گردیدهاند.
در آسیبشناسی نمایشگاه سعید زنگنه، باید به نکات چندی اشاره کرد. در وحلهی نخست، تعدد لحن و دسته بندی آثار حاکی از طولانی بودن زمان خلق طراحیهای به نمایش درآمده است و فشردگی چینش و تعداد قابل توجه آنها باعث کاهش حساسیت بیننده در برخورد با مجموعهی پیشرو شده است. سبک و سیاق بیانگرا و اکسپرسیو هنرمند دارای تعلیق شورانگیز و هیجانی نبوده و صرفاً جریان لطیفی از احساسات و دقایق زیستی و اتفاقات زندگی هنرمند است.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
نقد قبلی را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقدی بر نمایشگاه محسن جمالی نیک | گالری ایرانشهر
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
[/one_half_last]