پرونده هنر فردا معرفی اى آراکاوا Ei Arakawa
سایت تندیس ترجمه مژده اتراک
درک هنر معاصر نیازمند مطالعهای وسیع است، کسب دانش تاریخی و شناختی دقیق از جهان امروز. کتاب هنر فردا از جمله کتاب هایی است که در کنار نمونه هایی از آثار هنرمندان نوظهور متونی راهگشا برای رمزگشایی و درک آثار آنها و جریانهای هنریشان ارائه میدهد و در نهایت دورنمایی از آینده هنر جهان به دست میدهد. در این پرونده متون این کتاب را به همراه آثار هنرمندان آن ترجمه و در اختیار شما قرار خواهم داد. امیدوارم که این مختصر دریچهای باشد برای کنجکاوی بیشتر و شناخت بهتر جهان هنر معاصر.
The Art of Tomorrow
Editors:Laura Hoptman, Yilmaz Dziewior, Uta Grosenick
قسمت های قبل را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پرونده هنر فردا | Alexandra Bircken الکساندرا بیرکن
ای آراکاوا متولد ۱۹۷۷ در ژاپن است و در حال حاضر در نیویورک زندگی میکند.
اى آراکاوا پیشزمینه حرفهای متنوعی دارد. او در ابتدا قصد داشت نورپردازى صحنه بخواند اما به گفته خودش بیاستعدادی در علم ریاضى مانع تحصیل او در این رشته شد. بنابراین در مدرسه هنرهاى تجسمى نیویورک ثبتنام کرد. او قبل ازآنکه به رشته هنرهاى زیبا تغییر رشته دهد در کلاسهاى طراحى(دیزاین) و تصویرسازى شرکت میکرد. بعدها در دانشکده بارد در رشته فیلم و ویدئو تحصیل کرد. این زندگینامه مختصر پیشاپیش ویژگی کارش را نشان میدهد، او آثارش را به صورت مراسمی خیرهکننده صحنهسازی میکند. علاقه اصلى آراکاوا به تئاتر در پرفورمنسهاى چیدمانشده او مشهود است، پرفورمنسها ترکیبى است از هنرهای کاربردی و تکنولوژىهاى چندرسانهای.
آثار آراکاوا در نگاه اول درباره مکانیسم تولید، دریافت و توزیع اثر هنریاند. در سال ٢٠٠٧ او و معلمش اِمى سیلمانِ نقاش براى پرفورمنسی کارت دعوت پخش کردند و روى کارتها این عنوان نوشته شده بود BYOF یعنی گلهاى خودتان را بیاورید. بعضی از شرکتکنندگان عنوان کارتدعوت را تقاضا برداشت کردند و دستهگلهایى همراه خود آوردند که هنرمندان فوراً آنها را جمعآورى کردند و به عنوان متریال نقاشى مورد استفاده قرار دادند. به این ترتیب حضار خود را در میان برنامهای یافتند که نقاشىهاى بخصوصى روى سازه تختهای که بلند شده بود و به اطراف حمل میشد و همزمان صداى سخنرانى شنیده میشد و موزیک پخش میشد و نوشیدنى سرو میشد. در نهایت آن سازه معماریگون دوباره پایین کشیده شد. از حضاری که شاهد این وقایع بودند دعوت به همکارى شد، تعداد زیادى دوربین عکاسى و فیلم بردارى هم این صحنههاى رنگارنگ را ثبت کردند. به جز متون و تصاویرى از پرفورمنس که در انتها بین حضار توزیع شد چیز دیگرى باقى نماند، جز تجربه حاضرین در صحنه که قادر به تماشا، خلق، امتحان کردن، ثبت کردن و مداخله در اثر بودند.
با اینحال هنر آراکاوا محدود به آشکار شدن چگونگى عملکرد دنیاى هنر نیست. هدف اصلى اغلب پرفورمنس هاى او مسایل اجتماعى-سیاسى ورویدادهایى مانند مهاجرت و یا پذیرفته شدن همجنسگرایان در جامعه است، مثل رویداد Riot the bar ٢٠٠۵ که در هشت روز اجرا شد. البته بسیارى ارجاعات او، همچنان از دیگاه تازهآشنایان و دوستانش غیرمعقول و عجیب است. علاقه و منظور اصلى آراکاوا این است که چگونه دانش و هویت سوبژکتیو افراد میتواند به فیزیکالیته و جریان اجتماعى ترجمه شود و بنابراین آثارش به طور مجازی شرایط را در [عالم] هنر به صورت رقص در مىآورد به همان شکلی که در زندگى [این رقص جریان دارد].[/one_half_last]