نقدی بر نمایشگاه شب روز شب پری یوش ‌گنجی در گالری ایرانشهر

نقدی بر نمایشگاه «شب روز شب» پری یوش ‌گنجی در گالری ایرانشهر
شور زندگی

سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی

اگر در کوچه‌های هزار پیچ تاریخ که از ادب، حکمت و عرفان نشانی را جست‌وجو کنیم، دریافتن جلوه‌های زیبایی و جزءنگری عوالم درونی انسان در خاور زمین و گنجینه‌ی شناخت و شهود آن همیشه پربارتر و پرورده‌تر بوده است.

اندیشه در تمدن هند، ایران و چین٬ کوله‌باری گران‌سنگ و بی‌همتا از گنجینه معنوی خود اندوخته است.


تمدن ژاپن کمتر از یک قرن و نیم قبل و مقارن با اوج مدرنیته در غرب، در پی یافتن مسیری نوین در فرهنگ و هنر خود، قدم‌های بزرگی به سمت فضایی نوین برداشت . آنان در تلاش برای ادغام سرچشمه‌های ادب و معرفت خود در چین، هند و ایران با جهان فکری و هنر غربی پا به گستره‌ی تحقیق و شناخت گذاردند.

پری یوش ‌گنجی

در سال‌های ۱۸۸۹، زمانی‌که مدرسه‌ی هنر توکیو تأسیس شد مفهوم جدیدی از هنر در همخوانی با آنچه در غرب هنر می‌نامیدند شکل گرفت. این مدرسه بیشتر بر ایده‌آلیسم درک و دریافت خود متمرکز بود تا طبیعت‌گرایی محصولات هنری، در نتیجه این جریان تأکیدی بود بر انتزاعی بودن نقاشی‌های قدیم ژاپنی و برتری آن‌ها نسبت به نقاشی‌های رنگ و روغن رئالیستی اروپایی.پری یوش ‌گنجی

از منظر هنر شرقی، انسان در ظاهر و نمای بیرونی‌اش اهمیتی بیش از دیگر نمادهای بیرونی طبیعت مانند درختان، صخره‌ها و آب‌ها ندارد، از این رو است که نقش سایه‌های طبیعی در قامت بازنمایی روی بوم هنرمندان شرقی رخ می‌نماید، و آنچه تجلی می‌یابد بیانیه‌ای است درباره‌ی طبیعت.

این هفته شاهد نمایشگاه آب مرکب‌های پری یوش ‌گنجی در گالری ایرانشهر هستیم.

پری یوش ‌گنجینقاشی که بسیار از هنر شرق و به‌خصوص هنر ژاپن تأثیر پذیرفته و در مداومت ارتباط و پژوهش در وادی این اقلیم به دریافتی متفاوت از معنویت شرقی دست یافته است.

خانم پری یوش ‌گنجی از پیش‌کسوتان و هنرمندان تأثیرگذار است که در سال ۲۰۱۶ موفق به دریافت نشان ویژه‌ی کشور ژاپن،  نشان افتخار «خورشید تابان، انوار زرین همراه با روبان گردنی» را که به زبان ژاپنی  Kyokujitsu Chujyusho  خوانده می‌شود، با امضای امپراطور گردیده است.

این نشان برای قدردانی و موفقیت در ادغام و ماندگار کردن دو فرهنگ ایرانی و ژاپنی به ایشان تقدیم شده است.

پری یوش ‌گنجی

پری یوش ‌گنجی متولد ۱۳۲۴ در شهر تبریز است؛ وی در دانشگاه‌های معتبری مانند کالج سنت مارتین لندن و بوزار فرانسه تحصیل کرده و مطالعات وسیعی روی هنر ایرانی به‌خصوص نقوش ساسانی و ارتباط آن با هنر ژاپنی داشته است.

در نگاهی اجمالی به کارنمای فعلی خانم گنجی، ما با بیست و دو اثر آب مرکب که اغلب روی بوم‌های بزرگ شکل گرفته‌اند مواجه می‌شویم.پری یوش ‌گنجی

مشخصاً این  نوع نقاشی که صرفاً به طبیعت و جلوه‌های انتزاعی آن می‌پردازد تحت تأثیر مستقیم سبک سومئ در نقاشی سنتی ژاپن است و آثار هنرمند در طی پنجاه سال فعالیت هنری خود دارای لحنی ساده و درون‌گرایی وافری است.پری یوش ‌گنجی

این نگاه و تأثیرپذیری از شرق دور در هنرمندان مدرنیست ایرانی نسل اول همچون ناصر عصار، سهراب سپهری و همچنین نسل‌های بعدی ابراهیم جعفری و زنده یاد عباس کیارستمی دیده شده است.

پری یوش ‌گنجیاز منظر پری یوش ‌گنجی همه‌نماهای بیرونی طبیعت صورتکی است که از حیث دیداری نمودار نیروهایی از طبیعت است که در قالب‌های خود، جوشش شور زندگی را نشان می‌دهند، جریان سیالِ نیروی حیات نماینده‌ی حقیقت والاتری از هستی است که هنرمند سعی در ارائه آن دارد.

طرز تلقی نقاش از طبیعت براساس الگوهای تصویری شکل نمی‌گیرد، تصاویر او منتج شده از خاطره و خیال است؛ و از آن رو است که جزییات و ظرایف واقع‌گرایی در این آثار حذف شده و هنرمند سعی در ارائه رساله‌ای شهودی از هستی دارد.پری یوش ‌گنجی

آنچه نکته تمایز آثار گنجی با هنر ژاپنی است، ابعاد و اندازه‌ی آثار است.

سیر هنرمند به لحاظ اندازه وسعت گرفته و در نهایت، مخاطب این نمایشگاه با تک اثری پنج لته‌ به عرض ۷متر مواجه می‌گردد. تضاد سیاه و سفید همراه با خاکستری‌های حساس حکایت از تهی‌های هستی‌بخش مکتب ذن دارند.

پری یوش ‌گنجی

تمرکز نور در سیاهی تابلوها و حضور شاخ و برگ درختان در حاشیه حکایت سادگی و معنای شاعرانگی هنر شرق را بازتولید کرده است.

جادوی هستی و زندگی در استحاله‌ی ذهن مراقبه‌گر هنرمند فضایی آفریده است که تقدم آن برخورد با مخاطب است تا تولید شیء هنری.

یأس مخاطب در برخورد نخست با توجه به آثار گذشته‌ی نقاش در مقام هنرمندی توانا در تولید ترکیب‌بندی‌ها و هارمونی‌های رنگی آبستره قابل پیش‌بینی است، اما در نگاهی دقیق‌تر باید پذیرفت که نقاش نسبت به مسیر زیبایی‌شناسی خود با تعهد و صرافت تمام گام برداشته و جسارت خلق مناظری را داشته که نیاز انسان معاصر ایرانی را پدیدار کرده است.پری یوش ‌گنجی

نقد قبلی از جاوید رمضانی در سایت هنرهای تجسمی تندیس را اینجا بخوانید:

[/one_half_last]