دربارهی نمایشگاه طراحی و چاپ دستی مرجان سیدین در نگارخانهی شیرین
جایی که هماکنون در آن ایستادهایم
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
به نظر میرسد آنچه مرجان سیدین میکند و آثاری که نمایش میدهد ارتباطی با روزگار و زمانهی ما ندارد؛ این تأثیر نه فقط حاصل تکنیک و شیوهی کاریاش که نتیجهی موضوع کارهایش هم میشود که ما را نه به این ایام و روزگاران که به اعصار پیشین تاریخ بشری پیوند میزند. نمایشگاه اخیر مرجان سیدین در نگارخانهی شیرین بدون هیچ توضیح و نوشتهای برپا شده است، در نتیجه هنگام ورود به فضای نمایشگاه بیننده فقط میتواند تماشا کند، بیآنکه واسطهای نظیر نوشته یا هر چیز دیگر بخواهد آثار را توضیح داده یا جهت فکری هنرمند را توضیح دهد.
به واقع آنچه سیدین در این نمایشگاه در معرض تماشا گذاشته از یک منظر مکالمهای با ادوار گوناگون تاریخ هنر محسوب میشود. مجموعهی «گله»، انگار ما را به نیاکان هنرمندمان در غارها پیوند میزند و مجموعهی حیوانات به ما یادآوری میکند که طراحی کردن از حیوانات و به خصوص پرندگان به عنوان یک سنت بصری در تاریخ هنر تا چه اندازه قدمت و سبقه دارد. همین سبقهی تاریخی است که باعث میشود ذهن بیننده در مواجه با آثار او به گذشتهی تاریخی نقب زند و مجموعهای از تصاویر تاریخی در خاطرهی ما زنده شود.
اما علاوه بر اینها تکنیک هنرمند هم در شکلگیری این ارتباط ذهنی مؤثر است. مرجان سیدین در خلق این آثار به سراغ چاپ دستی و طراحی با ذغال رفته است که هر دو کم و بیش تکنیکهایی محجور محسوب میشوند؛ محجور از دو جهت، هم از جهت عدم محبوبیتشان در بازار تبادلات آثار هنری و هم از جهت نوع مواجههی عمومی با این شیوهها که باعث میشود هر دو تکنیک به نوعی خارج از محدودهی حرفهای تولید هنری قرار بگیرند. با اینحال مرجان سیدین از هر دو شیوه برای تدارک دیدن یک نمایشگاه استفاده کرده است و به این ترتیب او بعد از مدتها هر دو تکنیک را وارد مناسبات حرفهای کرده است.
با اینحال او اولین نفری نیست که از این دو تکنیک استفاده کرده تا یک نمایشگاه حرفهای را تدارک ببیند، ولی آنچه کارش را جالب میکند، بازگشتش به موضوعات قدیمی تاریخ هنر، طراحی از حیوانات، است. این رجوع باعث میشود که تکنیک او در کنار موضوع به یک پیوند مطلوب و متعادل برسد و به این ترتیب این ارجاع به او امکان میدهد که علاوه بر مکالمهای با تاریخ هنر، توانایی تکنیکی خود را نیز به رخ بکشد.
در مجموعهی طراحی با زغال، هنرمند سه اثر را به نمایش گذاشته. هر سه اثر واجد یک مضمون هستند؛ تصاویری از آسمان ابری، کم و بیش پرکار و به نسبت یک طراحی بزرگ. همین سه اثر بیش از دیگر آثار نمایشگاه پیوند آثار با تاریخ هنر را مؤکد میکنند. آنچه ما در این مجموعه شاهدیم، مناظری است که پیشتر در آثار نقاشان متعددی دیدهایم. با رجوع به سنت نقاشی رمانتیک آلمانی در سدهی ۱۹ آلمان بارها با این ابرهای گرفته مواجه میشویم که برای نقاشان آن روزگار یادآور شکوه و جلال طبیعت بود.
همین تکینک به شکلی دیگر بعدها قدم به آثار ترنر، نقاش انگلیسی گذاشت که کم و بیش با همین رویکرد مناظر دریایی خود را نقاشی میکرد و به واسطهی همین رویکرد سنگ بنای امپرسیونیسم شد. در آثار سیدین البته به واسطهی نوع کار آن نگاه شکوهمند به طبیعت دیگر چندان به چشم نمیآید، بیش از هر چیز به این خاطر که هنرمند تمامی پسزمینه را حذف کرده و تنها ابرهای درهم پیچیده را تصویر کرده، ولی آنچه او کشیده بیش از هر چیز یادآور همان نگاه رمانتیک به رویدادهای طبیعی است. این نگاه از این منظر اهمیت دارد که در خود را به اشکال دیگر در دیگر آثار هنرمند هم نمایش میدهد.
باقی آثار هنرمند هر چند فاقد این نگاه و ارجاع به سنت رمانتیک هستند، ولی همچنان پیوندشان با طبیعت را حفظ میکنند. در مجموعهی پرندگان و مجموعهی ماهیها بیننده با یک سنت بصری دیگر مواجه میشود که به کاربرد طراحی و چاپ دستی در کتب علمی مربوط میشود. در حالی که سالها پیش و با همهگیر شدن امکانات عکاسی، الان این عکاسان هستند که وظیفهی تأمین تصاویر کتب علمی را بر عهده گرفتهاند، در قرون قبلتر این نقاشان و طراحان بودند که این وظیفه را بر عهده داشتند.
با این حال اهمیت این تصاویر از دو جنبه واجد اهمیت فراوان است؛ از یک طرف نوع نگاه به طبیعت همراه با رمز و راز بود و هنوز شیوههای علمی در پی کشف راز طبیعت و بر ملا کردن حقایق حیات نبود و از طرف دیگر تخیل هنرمندانی که کار مصورسازی این کتب را بر عهده داشتند در روند کار دخالت میکرد و آثاری خلق میشد که علاوه بر پیوند با طبیعت واجد کیفیتی میشد که حاصل تخیل هنرمند بود. به این ترتیب تصاویر علاوه بر اینکه نمایشگر واقعیت بصری بودند، در عینحال داشتند تخیل هنرمند را که ریشه در باور عمومی از طبیعت داشت را هم نمایش میدادند.
سیدین هم کم و بیش در پی همین نگاه است. آنچه او نمایش میدهد، تصاویری از حیوانات است که به همان ادوار تعلق دارد، یعنی ادواری که بشر برای تفسیر طبیعت به تلفیقی از واقعیت عینی و تخیل پناه میبرد. به این ترتیب هنرمند هم میکوشد ما را به همان روزگار و همان رویکرد ارجاع دهد، جایی که پرندگان علاوه بر موجودات زنده واجد کیفیات حسی هم هستند و این کیفیات حسی را میتوان در نوع اجرا، حرکات بدنی و حتی حالات چهرههایشان تشخیص داد. این اتفاق به شکلی عیانتر در ماهیها رخ میدهد که حرکات و حالات چهره به شکلی است که بیننده تصوری از حالات روحی آنها پیدا میکند.
در مجموعهی «گله»، اما بیننده با دو چیز مواجه است؛ از یک طرف گلهی حیوانات از نخستین موضوعاتی است که انسان بر دیوارهی غارها تصویر کرده، اما از طرف دیگر نوع اجرای هنرمند مضمون کلی هنرمند را مؤکد میکند. یعنی جایی که ما از تخیل عبور میکنیم و به تصویر عینی مبتنی بر واقعیت میرسیم. به این ترتیب حیوانات در پیشزمینه واضح هستند و هر چه به عقبتر نگاه کنیم، تنها خطوط کنارهنما یا نشانههایی از حیوانات را مشاهده میکنیم.
به یک معنی میتوان مضمون دیگر آثار نمایشگاه را در این آثار مشاهده کرد. جایی که طراحی از حیوانات از تخیل هنرمند عبور کرده و قدم به وادی عینیت میگذارد. به این ترتیب این مجموعه کم و بیش مروری کوتاه بر تاریخ تصویرگری بشر از طبیعت هم هست. عبور از غبار رمز و راز و ورود به عرصهی عینیت و سپس اعتماد مجدد به سلیقه و تخیل هنرمند، جایی که هماکنون در آن ایستادهایم.
عکس: محدثه شادمهر
نقدهای قبلی حافظ روحانی را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- درباره آثار مهرداد دریکوند (رهام) خلاقیت از آنسوی آبها تا خاک لرستان