نمایشگاه گروهی هنرجویان سارا جعفری در گالری هفت ثمر
آموزشگاه هنرهای تجسمی حجم سبز
گزارش تصویری نمایشگاه
عنوان: و من دیدم…
هنرمندان: سارا رضایت، مریم سیدی، نگار مالکاشتر، پرستو ضرابیه، نیلوفر ایزدی، حانیه چاوشی، حدیث رضایی، امیر چاوشی
با اجرای پرفورمنس توسط اقای عباس سعیدی (جلجتا ) در روز اختتامیه
سارا رضایت:
متولد ١٣٧۴. دیپلم گرافیک، دانشجوی دانشگاه هنر رشته صنایع دستی.
در کویر تن
رویای آزادی ترک میخورد
میشکند
و با صدای شکستن
باور میکند صدای سراب را
تجمل زرد، فراخوان زنجیرها و قلادهها
میشود قفسی از رنگ طلا …۱۰
گریزی نیست،
خیانت،
مهر عقدنامهی تو را
از تاریخ بیرون میکشد
هیچگاه رنگ زرد کهربایی را
در قاموس خیال و آرزو
آرام مخواه
و سفر از تو آغاز میشود
قلمو را به رنگ رفتن آغشته کن
دل را به دریا بسپار
تا ماهی، وسعتی برای شنا تا ساحل رؤیا بیابد.
مریم سیدی:
کارشناسی و کارشناسی ارشد معماری.
تنهایى گاه ویران کننده است
گاه دستى دارد که میگذارد روى گلویت و فشار میدهد
به آینه نگاه میکنم
دخترى با چشمانى نگاهم میکند
تنهایى ویران کننده نیست
با چشمانش
با چشمانم
ویران نمیشوم
نگار مالک اشتر:
متولد ۱۳۷۱ فارغ تحصیل رشتهی طراحی پارچه از دانشگاه هنر تهران.
غم شادی ترس رنج …..
همه در حال گذر است
و تو در چرخشی بیپایان به آن مینگری
حقیقت….
آن کهنه ردپایی ست
که فراتر از تصویری ساده از واقعیت میرود
و رخنه در وجود آدمی را
بر دیدگان تو به تصویر میکشد
خطوطی نقش بسته بر دیدگانت
همچون مسیری
تو را به لحظههای پرشتاب زندگی میکشاند
و چشمان تو…
گویی حجم عظیم زندگی را در خود میگنجاند
پرستو ضرابیه:
متولد ۱۳۶۸، دیپلم گرافیک، لیسانس کارشناسى فرش دانشگاه هنر تهران.
دیوها بد نیستند
شاید فقط آدمهایى هستند که یک روزى، یک جایى دهانشان را گم کردهاند
آنها دیو شدند
سکوت کردند
اما دیوها بد نیستند
نیلوفر ایزدی:
دانشجوی کارشناسی صنایع دستی.
بیا, از دید من ببین،
شاید دلیل ترسهایم را بفهمی،
زمانی که موهایم رنگشان را از دست دادند
و تسخیر بیدرنگ ترس را دیدم…
خواستم بگویم،
اما چشمانم را بستم،
و رنگ زدم،
به موهایم،
به ترس هایم.
حدیث رضایی:
دیپلم گرافیک از هنرستان هنرهای تجسمی دختران، لیسانس مرمت و احیاء بناهای تاریخی از دانشگاه آزاد همدان.
«نا گفته ها»
زمان میگذرد
و من تا دورها و دورها
در گذشته ماندهام
خاطرهها اینطور میخواهند
حرفهایی که مانند گچ در دلم رسوب کردهاند
سالها آن مغز منجمد شده
تکامل روحم را در دالانهای تاریک و هراس انگیز
آرام آرام محو میکرد
و چیزی نماند
جز، جسم زخمیام از ضربههای کوبنده
زخمهای کهنه
و دردهای کشنده
چشمهای تنگ و آدمهای خالی از انسانیت
که جسدهایشان در مرداب گندیده ست
و این را نمیدانند که مردهاند
زمان میگذرد
و من تا دورها و دورها در گذشته ماندهام
حانیه چاوشی:
دیپلم گرافیک، دانشجوی دانشگاه هنر تهران، رشته صنایع دستی.
تکنیک :مونو پرینت و مدادرنگی
رفتم…
رفتم…
تا انتهای دوست داشتن…
تجربه بی پرده عشق در اعماق اقیانوس…
صدای جیغ ممتد در سرتاسر روز …
رفتم…
رفتم…
آنگاه،
مبهوت دیدم …
امیر چاوشی:
متولد ١٣٧٠. دانشجوی دانشگاهی فناوری اطلاعات it. جواهر و سنگ شناس.
ویدئو آرت
گزارش تصویری قبل را اینجا ببینید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- از دونالد ترامپ تا پالت اکسپرسیو در نقاشیهای بهروز پاکنهاد