مدیرعامل خانه هنرمندان ایران گفت: هنرمندان به رسمیت شناخته نمیشوند و با هنرمندان، قراردادهای کارگری بسته میشود. اقتصاد سالمِ هنر، یکی از ارکانی است که میتواند معیشت هنرمند را فراهم کند و موجب شود هنرمند با آسودگی فکر، با آرامش و به دور از مشکلات جاری، به کارش بپردازد.
به گزارش تندیس و به نقل از خبرگزاری ایسنا، مجید سرسنگی – مدیرعامل خانه هنرمندان ایران – که در همایش یکروزه «اقتصاد هنر» در تالار استاد شهناز خانه هنرمندن ایران سخن میگفت، با اشاره به فرصتها و چالشهای پیش روی هنرمندان در دوران معاصر، ادامه داد: همایش اقتصاد هنر مجموعهای از ایدههای مختلف دربارهی چگونگی «مفصلبندیِ اقتصاد و هنر» را در شرایط معاصر دربرمیگیرد. اقتصاد هنر عرصهای نوین است که ابعاد آن در سرزمین ما بهدرستی کاویده نشده و ورود به این عرصه همواره با چالش روبهرو بوده است. نیفتادن در دام نفی مطلق یا تأیید کامل وجوهات مادی و اقتصادی هنر، امری دشوار است و در این میان، تکیه و تاأید بر بحثهای علمی با پشتوانهی نظری میتواند راهگشای برخی معضلات و مشکلات فعلی جامعهی هنری ایران باشد.
مشاور شهردار تهران در امور هنری همچنین آثار هنری را دارای ابعاد معنوی و مادی دانست و اظهار کرد: هنرمندان باید بتوانند زندگی خود را از راه هنر بگذرانند. ما در بسیاری اوقات، نسبت این دو ساحت را بهدرستی رعایت نمیکنیم. متأسفانه این روزها هنرمندان به رسمیت شناخته نمیشوند، مثلا چرا هنر بهعنوان یک شغل در نظام اداری و وزارت کار به رسمیت شناخته نمیشود؟ هنرمند را در ادارهی کار با عنوان «کارگر» میشناسند برای همین هم قرارداد کارگری با او میبندند.
وی با تأکید بر لزوم استقلال و آزاداندیشی هنرمندان، گفت: یکی از کارکردهای مهم هنرمندان و هنر در طول تاریخ، نقادی بوده است. در حالی که هنرمند اگر وابسته باشد، فرصت نقادی را از دست میدهد و اینجاست که بحث اقتصاد هنر اهمیت پیدا میکند، چراکه تبیین صحیح رابطهی هنر و اقتصاد موجب میشود هنرمندان بتوانند روی پای خود بایستند و آزادانه وظیفهشان را که نقادی است، انجام دهند. در عین حال نباید توجه به اقتصاد هنر به «هنر اقتصادی» یعنی به هنری که تنها هدفش مسائل اقتصادی است و هنرمند را از آزاداندیشی و نقادی دور میکند، منجر شود.
مدیرعامل خانهی هنرمندان ایران بیان کرد: دربارهی اقتصاد دولتی شاهد هستیم که دولت به یک کارفرمای بزرگ هنری مبدل شده است. از دیدگاه ما، در عین حمایت دولت از هنر، توسعهی هنر گلخانهای و ارتباط بندنافی میان هنرمندان و وزارت ارشاد باید از بین برود. اقتصاد، هدایت سرمایه به مقصد درست، در زمان و شرایط مساعد است. راهبری درست سرمایه در هنر، تعالی آفرینشگری و خلاقیت هنرمندان را موجب خواهد شد. اگر پیوند اقتصاد و هنر، از جنس زندگی باشد، زایش و بداعت بیپایان حادث خواهد شد.
عوامل موثر در چرخه اقتصاد هنر
امین تفرشی – مدیر بخش سرمایهگذاری هنری بانک پاسارگاد – هم هنر را بهمثابه بازاری مانند بازارهای دیگر دانست که تحت تأثیر کنشها و واکنشهای اقتصادی قرار میگیرد و گفت: آثار هنری صرفا ابعاد معنوی و فرازمانی ندارند، بلکه دارای جنبههای مادی نیز هستند و منشأ سود و تعاملات بازیگران عرصهی هنر هستند. اگرچه برخی هنرمندان قادر بودهاند خود را از دغدغههای مادی رها کنند، اما باز هم شاهد این هستیم که هنرمندان فاخر بهتدریج وارد بازار هنر و عرضهی آثار هنری شدهاند. این پرسش مطرح است که وقتی افرادی بهجز هنرمندان از این آثار منفعت مالی میبرند، چرا خود خالقان این آثار در این میان بیبهره بمانند؟
وی با اشاره به اینکه اثر هنری از لحظهی تولد، از ساز و کارهای حاکم بر اقتصاد تبعیت میکند، دربارهی عوامل موثر در چرخهی اقتصاد هنر اظهار کرد: نقش نخست را خود هنرمند ایفا میکند که هرچه آفرینش خلاقانهتری داشته باشد، بیشتر هم مورد توجه قرار میگیرد. دیگر عوامل موثر در این میان، رسانهها، مجموعهدارها و سرمایهگذاران، مردم بهعنوان مخاطبان آثار هنری، سازمانهای مردمنهاد بخصوص شهرداریها، دولت و … هستند.
با آوردن اسم اقتصاد، به هنر توهین میکنیم؟
در ادامه، محمد سریر – رییس شورای عالی خانه هنرمندان ایران – نیز بیان کرد: در حال حاضر وضعیت بهگونهای است که وقتی از هنر سخن میگوییم و اسم اقتصاد هم به میان میآید، گویی به هنر توهین و بخش معنوی آن را کمرنگ کردهایم. این اتفاق به این دلیل میافتد که تعریفی علمی از اقتصاد نداریم. در سرزمین ما، کار هنری بهعنوان یک شغل در نظر گرفته نمیشود و اقتصاد نیز مساوی کاسبی و رسیدن به پول به هر طریقی دانسته میشود.
این آهنگساز ایرانی نگریستن به مقولهی اقتصاد هنر از منظر اقتصاد ملی را ناکافی دانست و گفت: لازم است در این زمینه، نگرشی جهانی داشته باشیم، چون در عصر رسانهها و ارتباطات در تمام دنیا و در میان بخشهای گوناگون هنری شاهد همگرایی و نزدیک شدن ملل مختلف به همدیگر هستیم. اگر طبیعت، کار، سرمایه و مدیریت را بهعنوان عناصر تشکیلدهندهی تولید مد نظر داشته باشیم و افق نگاه خود را بازارهای جهانی قرار دهیم، لزوم پرداختن به اقتصاد هنر در ابعاد ماکرو و فراتر از اقتصاد ملی روشن میشود. آثار هنری ارزشمند علاوه بر منفعت مادی، منزلت فرهنگی ما در عرصهی بینالمللی را بالا میبرند و بر قدرت چانهزنی ایران میافزایند.
وی با انتقاد از پایمال شدن حقوق معنوی پدیدآورندگان آثار هنری، افزود: هنرمندان باید بتوانند با تکیه بر سرمایههای معنوی خود، عمری را به رفاه بگذرانند، چراکه عمر خود را سرمایهی خلق آثار قرار میدهند. سرزمین ما ظرفیت این را دارد که نقشی پررنگ در صادرات آثار هنری بازی کند.
در بخش دیگری از این نشست، حمیدرضا ششجوانی – پژوهشگر – به ارائهی مقالهی خود با عنوان «آثار و نتایج پرداخت یارانههای دولتی به هنر» پرداخت و گفت: بررسی در بانکهای اطلاعات علمی نشان میدهد، وضعیت، نحوهی تخصیص و پرداخت یارانه به بخش فرهنگ و هنر در کشور روشن نیست و سازوکار مشخصی هم برای تعامل میان دولت و هنرمند وجود ندارد تا هنرمند از یارانههای تخصیصی بهرهمند شود. با این حال، بودجهای که در مالیهی عمومی به بخش فرهنگ و هنر تخصیص مییابد، بسیار بالاست.
محمدرضا مریدی – پژوهشگر – نیز به ارائهی مقالهی خود با عنوان «کپی برابر اصل: اقتصاد نسخههای کپی آثار هنری در ایران» پرداخت و بیان کرد: نسخههای کپی آثار هنری، آثار جعلی و تقلبی نیستند، بلکه آثاری هستند که با وفاداری به اصل اثر، نسخهی دیگری از آن را ارائه میدهند. این آثار هیچگاه ادعای اصل بودن ندارند و جایگزین آثار اصلی محسوب نمیشوند. وقتی از اقتصاد هنر صحبت میشود، مشخصا اقتصاد نسخههای اصل مورد نظر است، در حالی که اقتصاد نسخههای کپی نیز گسترده و فراگیر است.
همچنین محمدرضا آزادهفر – پژوهشگر – نیز مقالهای با عنوان «نقش بازدارندگی رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان داخلی و خارجی در توسعه اقتصاد هنرهای اجرایی در ایران» ارائه کرد.
او اضافه کرد: در زنجیرهی تولید تا مصرف آثار هنری، هریک از عوامل تولید، انتقال و مصرف، نقش ویژه و متفاوتی ایفا میکنند. بسترسازی آموزش هنری و توسعهی ابزار تولید هنری، به افزایش کارایی هنرمند در مرحلهی تولید منجر میشود. فراهمآوری زمینههای فرهنگی و ارتقای ذائقهی هنری افراد تشکیلدهندهی جامعه نیز به اختصاص بخشی از سبد هزینههای خانوار به محصولات هنری منجر میشود. برای تکمیل این زنجیره، حلقهای وجود دارد که بهواسطهی آن، کالای هنری بهشکل بهینه در سبد مصرف قرار میگیرد. این حلقه با علم اقتصاد هنر طراحی میشود.
ناصر فکوهی – پژوهشگر انسانشناسی – نیز مقالهی خود را با عنوان «انسانشناسی و سیاست موزهداری شهری: در نقد منطق مجموعهداری» ارائه کرد و گفت: پرسش اصلی این مقاله در تأثیری است که این فرآیند با تمام سازوکارهایش میتواند بر سیاست هنر در شهر داشته باشد. در واقع، بحث اساسی در حوزهی مجموعهداری، چه زمانی که با رویکرد موزهنگارانه مواجه هستیم و چه بویژه هنگامی که با مجموعهداری خصوصی سروکار داریم، خارج شدن شئی موسوم به هنری از نظام روابط اجتماعی و گسست رابطه آن بهمثابه یک هنر موثر بر ساختن نظام کنش است.