مکتب نوین رشت نقد نمایشگاه امیر سقراطی در گالری زیرزمین دستان
نمایشگاه نقاشی بسامد سکوت
به قلم جاوید رمضانی
مکتب نوین رشت
از مطالبی که درباره مونه نقاش پیشگام دریافت گری نوشته شده، میتوان فهمید که او با طراحی کاریکاتور شروع کرده است. این خود برای کسی که بعدها از طراحی فیگور انسان رویگردان میشود جای تامل دارد. آیا روحیه ایده آلیستی او را به سمت نقاشی برد، طنز و تلخی کاریکاتور، کجا با نقاشی نور در ارتباط بود.
آیا او تنها سنت دومیه را اجرا میکرد ، سوالات بسیاری است که پاسخ آن قابل بحث است.
امیر سقراطی طراحی است که از کاریکاتور آغاز کرده و امروز حضور نقشمایههای طراحانه و پرتحرکش گواه گشتی است که از بازتاب زیستن سخت و پرفشار خود تجربه میکند. از پلههای گالری زیرزمین دستان پایین میروم، فضایی کوچک و سالن نمایش به غایت اندازه دارد. دست راست نقوش گیاهی و درهم پیچان سیاهرنگی با اکرلیک و قلممو روی دیوار نقش بسته. سقراطی میگوید این نقشها را از کتابهای چاپ سنگی به عاریت گرفته و آنان را با حسی ناخودآگاه گسترش و تحرک میبخشد. نقطهی اوج این استوانههای گیاهان حارهای با زوایایی تیز و رنگ سیاه، پرترههای انسانی است که بدن او را این عناصر ارگانیک گیاهی تشکیل دادهاند. در امتداد دیوار سه تابلو با اکرلیک سیاه روی مقوا در ابعاد ۵۰ در ۷۰ سانتیمتر دیده میشوند؛ بر دیوار روبهرو چهار اثر با همین ابعاد و در سمت دیگر شش تابلو کوچکتر که همگی با همان تکنیک کار شدهاند نمایشگاه را تشکیل میدهند. رابطهی فیگورها یا بهتر بگویم پرترهها و لکهها از تقابل تسلیمگونهای در عذابند. جنس لکهها و خطوط سقراطی معمولاً رفتاری انرژیک دارند، گاهی چندتایی در نظم حرکت میکنند و گاهی نامنظم و در اشکال نقطه مانند پدیدار میشوند.
طراح فارغ از اندیشیدن به غنای جنس و تنوع المانهای تصویری طراحانه و نازکی و کلفتی خطوط تنها به حس و فرکانس درونی خود توجه دارد، گویا نقاشی الکتروکاردیوگرافی است برای بیان آنچه او را میآزارد. رفتار بیانگرای سقراطی وابسته به اقلیم و جایگاه تولدش است، آنچنان که همشهری دیگر او اردشیر محصص در این میانه ماندن بین کاریکاتور و طنز تلخ داستان قدرت مداران، با او هم داستان است. تمایز سقراطی و محصص در بیزمان بودن آثار هنرمند معاصر است هیچ علامتی از شخصیتهای معاصر و یا تاریخی و نشانه های شمایلی در اثار سقراطی دیده نمی شود. و شاید احتیاطی که شرط عقل و زیستن در زمانهی قلدرمآب است.چه کسی فکر میکرد که شاگردان حبیب محمدی بعد از دههی سی در رشت از بزرگترین و مشهورترین نقاشان معاصر ایران در جهان گردند، افرادی چون بهمن محصص، آیدین آغداشلو، قاسم حاجیزاده، حسین محبوبی و… آنانی که به باور من مکتب نوین رشت را تشکیل میدهند.
آثار محمدی به غایت تحت تأثیر طبیعت سبز گیلان سیاق امپرسیونیستی داشت که بیشتر مانه را به خاطر میآورد، گرچه شاگردانش در سبک و شیوه شباهتی به او ندارند، اما میتوان نگاهی آغشته به مفاهیم اجتماعی که شاید میراث آموزش «رئالیسم سوسیالیسم» استالینی محور محمدی است را در نگاه بعضی از آنان پیگیری کرد.
سقراطی نقاش دیگری از گیلان است که سلسلهی پیوسته نقاشان این خطه را تداوم میبخشد. فعالیت در عرصههای پژوهشی و نوشتاری از او چهرهای با دغدغههای اجتماعی و انسانی به نمایش میگذارد. روند غنای آثار سقراطی در طی سه نمایشگاه گذشته او را به سمت جریانی فارغ از چون و چرای تکنیکی و بازارپسند سوق میدهد. پرکاری و جریان سیال ناخودآگاه آثار این کارنما آغازی است که نگاه مخاطب را نسبت به تحولات آتی هنرمند حساستر میکند.
مکتب نوین رشت نقدی بر نمایشگاه امیر سقراطی در گالری زیرزمین دستان با عنوان بسامد سکوت
نقد نمایشگاه قبل به قلم جاوید رمضانی را اینحا بخوانید: