طرحی نو با نادیده های فرامرز پیلارام بعد از ۴۵ سال
نمایش نادیدههایی از زندهیاد فرامرز پیلارام در گالری فردا
گشایش: ۲۰ مرداد
خاتمه: ۲۵ مرداد
ساعت بازدید: ۱۶ تا ۲۰
نشانی گالری فردا: خیابان کریمخان زند، زیر پل کریمخان، خیابان حسینی، کوچه اعرابی ۶، پلاک ۲ واحد ۲
تلفن: ۸۶۰۷۲۶۰۲
پیلارام، طرحی نو
همیشه نام برخی از هنرمندان بر تارک آسمان هنر تابنده خواهد ماند. هنرمندانی که دیر یا زود از میان ما میروند ولی هنرشان زنده و پویا مانده است. از میان این خیل اندک هنرمندان واقعی پیلارام هم خودش و هم آثارش رنگ و بویی دیگر داشت. هنرمندی که با کاربرد خط در نقاشی، به خطاطی شکل نوینی بخشید و آن را از چارچوبهای سنّتی خارج ساخت ولی به هنری که ایرانی بودنش غیرقابل انکار است هم کمک بسزایی کرد.
او با تنی چند از همفکرانش در سالهایی که هنرهای اصیل ایرانی در مقابل موج نوگرایی قرار گرفته بود قدعلم کردند و مکتبی را پایه نهادند که بعدها سقاخانهای لقب گرفت و تا اکنون نیز آبشخورگاه هنرمندان بعد از خود بوده است. آثار پیلارام تابلوهای با ساختاری محکم است که خط در آنها با تکیه بر هنرهای سنّتی حرکاتی آهنگین دارد. آهنگ خطوط در کارهای او با تکرار یک حرف به وجود می آید و حس حرکتِ بصری را به بیننده القا می کند. ادغام خطوط سیاه و ضخیم و سفید و نازک و ترکیب آنها با عنصر خط در آثار او نوعی وحدت به وجود می آورد.
و اما آثار حاضر در این نمایشگاه به بعد دیگر شخصیت هنری این بزرگمرد هنر ایران پرداخته و نشان داده است که این هنرمند آنقدر در طراحی تبحر داشته که زمینه ساز خلق آثارش در مکتب سقاخانه ای بوده است. او به قطع یقین مثالی کامل برای این جریان است که تا طراحی درست نباشد نمیتوان اثری خلق کرد که ارزش هنری داشته باشد.
درباره فرامرز پیلارام:
فرامرز پیلارام (۱۳۱۶ – ۱۳۶۲ شمسی) نقاش و خوشنویس معاصر ایرانی بود. وی از پیشگامان مکتب سقاخانه و خط نقاشی در ایران است.
استعداد وی در نقاشی و تمایلش به ادامه آن باعث شد که پس از پایان دوران دبستان، به هنرستان هنرهای زیبای پسران راه یابد.
در این هنرستان تحت نظر استادانی چون محسن وزیری، شکوه ریاضی و اصغر محمدی، نقاشی میآموخت. در زمینه مینیاتور محمود فرشچیان، عباس معیّری و مقیمی آموزشگری میکردند.
پیلارام همواره در پی به تصویر کشیدن نمادهای اصیل ایرانی بود. در کارهای اولیه اش مُهرهایی را که در قدیم به جای امضا از آن استفاده میکردند، بزرگ نمایی کرد و زمینهای کتیبه گونه به وجود آورد و در آن نمادهای مذهبی، مانند عَلَم و پنجه، را با اشکال هندسی درآمیخت. او با علاقه و توجه به هنرهای سنّتی ایرانی، نظیر کاشیکاری و در مسیر یافتن راههای نو برای «ترکیب بندی» های جدید، و دریافت این مطلب که خط فارسی، بویژه نستعلیق، در تلفیق با نقاشی ویژگی ممتازی به تابلوها می بخشد، به آموختن خطاطی در انجمن خوشنویسان پرداخت و سپس مدتی در آنجا تدریس کرد. از آن پس، خط دستمایه اصلی آثار او شد. ازاینرو می توان او را از پیشگامان نقاشیخط در ایران دانست .
در سال ۱۳۴۱ پیلارام و تنی چند از هنرمندان دیگر مکتب سقاخانه را – که شیوه ای اصیل و بر پایه اعتقادات و نمادهای مذهبی و ایرانی بود – در نقاشی و مجسمه سازی بنیان نهادند. او در سومین و چهارمین دو سالانه تهران ( ۱۳۴۳ ش ، ۱۳۴۵ ش ) شرکت کرد و برنده مدال شد. پس از آن کارهای او و دیگر هنرمندان مکتب سقّاخانه به دوسالانه ونیز فرستاده شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت . موزه هنرهای مدرن نیویورک هم یکی از آثار او و آثار چند تن دیگر از هنرمندان این مکتب را خریداری کرد.
پیلارام در نمایشگاه های متعدد دیگری نیز شرکت کرد. از جمله دو نمایشگاه مستقل در تالار فرهنگ (۱۳۴۲ ش )، نمایشگاه هنر معاصر ایران در موناکو (۱۳۴۳ ش ) و نمایشگاه هنر معاصر ایران در امریکا (۱۳۴۷ ش ) و چندین مدال و جایزه گرفت.
پیلارام در ۱۳۵۳سال با هنرمندانی چون مرتضی ممیز، مارکو گریگوریان و چند تن دیگر، «گروه آزاد» را تشکیل داد. این گروه چهار سال فعالیت داشت و چندین نمایشگاه از آثار نقاشان ایرانی در شهرهای مختلف دنیا برپا کرد.
پیلارام به تدریس نیز علاقه مند بود، از این رو از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۹ با سمت استادیار در دانشکده معماری دانشگاه علم و صنعت به تدریس طراحی پرداخت.
دو سال پس از انقلاب به بهانه پاکسازی عناصر طاغوت از دانشگاه، او را اخراج میکنند و نقش او را خط میزنند. آنها میگویند که او هنرمندی است که دو دهه برای حکومت رو به انحلال پهلوی در عرصه هنر جهانی افتخار آورده بود. بیکار شد! جز زیبایی و هنر، خداوند هیچ به فرامرز پیلارام نداده بود و جنگ با نخستین شلیک، این دو را از انسان میگرفت. بیکاری، اَنگ اخراج و تنهایی او را به کام مرگ فرستاد. شهریور سال ۱۳۶۲ در محمودآباد شمال، در خودرویی از بستگان، این بزرگمرد هنر ایران دار فانی را وداع گفت.