آسمان اورعی و اشیایی که موجودیت می‌یابند

آسمان اورعی و اشیایی که موجودیت می‌یابند
نگاهی بر تازه‌ترین مجموعه آثار آسمان اورعی با عنوان «موجودیت» در گالری ثالث

سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر

« تشخیص»


آسمان اورعی

در ادبیات جان بخشی به اشیاء را «تشخیص» می‌گویند. اشیائی که زنده می‌شوند، جان می‌گیرند «موجودیت» می‌یابند و داستان خود را آغاز می‌کنند.
پس از سکوتی طولانی آسمان اورعی، موجودات ساخته‌شده‌اش را به صحنه آورده و روایتش را آغاز کرده‌است. روایت او حاصل مادرانگی، خانواده و خانه است. جایی که در آن همه چیز نرم می‌شود و آرام می‌گیرد و از حرکت باز می‌ایستد و چرخه‌های روزانه با تکرار مداومشان این دایره بسته را محافظت می‌کنند. زنان، مولد، مادر و قلب این چرخه هستند، آنان حیات را در خانه‌ها شکل می‌دهند و حفاظت می‌کنند. با قلبی ساکت، صبور و سرشار از ناگفته‌ها.آسمان اورعی
صنعت تشخیص در ادبیات ایران جایگاه رفیعی دارد و این جان‌بخشی به اشیاء در قرون و اعصار دستاویزی بوده‌است تا ادیبان سخنان دل خود را با آن واگویه کنند و چیزهایی را که نمی‌توان مستقیما بیان کرد در این آرایه ادبی بپیچند. اورعی نیز سال‌های سکوت خود را در گوشه و کنار یک خانه جمع کرده و ذره ذره به اشیاء پیرامونش جان بخشیده و آنان را به عنوان سفیران سکوت خود برگزیده و به تماشا گذاشته است.
کتاب‌ها، خواندن و ادبیات با همه احساساتی که در درون خود بر می‌انگیزد. قابلمه‌ها، چنگال‌ها و قاشق‌ها، جاروبرقی و غیره همگی مسئولیت رساندن پیام او را به عهده گرفته‌اند. پیامی که حاصل صبر و تلاش او برای در جریان نگاه داشتن چرخه خانواده‌اش است. اما تردیدی در آن وجود دارد. تردیدی که بعضا به بی‌قراری و شاید یاس رسیده‌است.
آثار اورعی در مسیر تکامل خود به دو بخش اصلی تقسیم می‌شوند که می‌توان گفت، واقعیت و رویای او هستند.
واقعیت‌ها، در همان آثاری تبلور یافته‌اند که نشانه‌ای از اعتراض، فریاد و یاس دارد. جهان اشیاء او در دنیای واقعیت‌ها یا عبث هستند و یا او را به خشم می‌آورند. چیدمان میز، قابلمه، جاروبرقی، دوچرخه و نیم‌تنه زنی که بر بالشی فرو افتاده‌است. او در این مجموعه آثار واقعیت زندگی خود را مورد کنکاش قرار داده‌است. جستجوی او در این بخش شامل خشم‌ها و ناراحتی‌های فرو خورده و همچنین مواجهه با اموری ناکارآمد است.

آسمان اورعی
او در آثار این بخش از وسایل عادی درون یک خانه برای بازآفرینی استفاده کرده و به چیزی اشاره می‌کند، که در پس آنان پنهان است. نوعی یاس از چرخه‌های بی‌حاصل.
در اثری نمادین اورعی دوچرخه‌ای را ساخته است با تسمه‌ای اضافی که قرار بوده چرخیدن آن را تسهیل کند، اما به وسیله‌ای اضافی و دست‌و پا گیر بدل شده، آن هم برای دوچرخه‌ای که از اساس قابلیت چرخیدن نداشته است. او این موجودات جدید را با اندام‌واره‌های نا موزون و بی‌فایده در اثر دیگری که یک جاروبرقی‌است، تکرار کرده. موجوداتی ناقص‌الخلقه که بر بدن‌هایی از پیش مرده روییده‌اند. او با قرار دادن جاروبرقی ‌ در آب، مانند گیاهی که امید به روییدن دارد و لوله‌هایی اضافی که مانند شاخه از آن روییده‌اند، به همه تلاش‌های خستگی‌ناپذیر خود طعنه می‌زند.
آسمان اورعیاین طعنه در اثری با عنوان «خود خط فاصله خویشتن» با شدت هرچه تمام‌تر به فریاد بدل می‌شود. میزی واژگون که سرویس غذاخوری شامل بشقاب‌ها، قاشق‌ها و چنگال‌هایش در هوا معلق مانده‌اند و تنها یک بشقاب، است که بر سر جای خود ثابت مانده، بشقابی ساده که فریاد خاموش موجود در دیگران را ندارد. بشقاب‌های دیگری که صورتی از آن بیرون جسته است، گویی فریادی را در خود خفه کرده و میان زمین و هوا معلق مانده‌است.
وجه دیگر آثار اورعی رویا است، او رویا را از بیهودگی و گرفتاری واقعیت تهی دانسته و به آن وجهی طنز‌آلود بخشیده‌است. رویای او روشن‌تر و سبک‌تر است و هرچند فشرده شده، اسیر شده و مورد تهدید واقع می‌شود، اما همیشه راهی به بیرون و بالا برای آن وجود دارد.
رویای او با چند شی مشخص و اشکال گوناگون تناسخ آن بیان می‌شود؛ قاشق و چنگال از یک سو و کتاب و ابزار از سوی دیگر.
آسمان اورعیآهنگین‌ترین و سرخوشانه‌ترین آثار نمایشگاه، کهکشان‌هایی از قاشق و چنگال است که به رقص درآمده‌اند. کهکشان‌هایی با ستارگانی از استیل براق، که گاهی مانند سیاهچاله و یا انبوهی از حشرات، چیزی را در خود فرو برده‌اند، یک لنگه کفش زرد که اشاره‌ای به رفتن دارد و یا چراغ مطالعه که مانند غنیمتی جنگی به سمت جایی نا معلوم برده می‌شود. سیالیت و رهایی این احجام با فرم توخالی و سبکشان حسی از موسیقی را به همراه دارد که اورعی آن را رهبری می‌کند.
از سویی دیگر کتاب‌ها قرار دارند، احجامی که کارماده اصلی آن کتاب است. انبوهی از کتاب‌ها که به نحوی به واسطه ابزارهای آهنی زمخت مورد تهدید واقع شده‌، یا تخریب شده‌اند. اورعی برای نشان دادن علاقه‌اش به کتاب‌ها در ستونی از کتاب رو به سقف است، حجمی از کاغذ را به صورتی رها و معلق در بالای این ستون قرار داده و به آسمان رفتن اندیشه و یا قابلیت آن برای به آسمان بردن را به این شکل به تصویر کشیده‌است.آسمان اورعی
در هر دو این دسته از آثار رویا از زمین آغاز شده و به انجامی آسمانی رسیده‌است. یا در تلاش برای رسیدن به آن است.
اورعی در مجموعه آثاری که تا کنون ارائه کرده‌است، رویه‌ای را در پیش گرفته که در آن دغدغه‌های خود را بر سر اشیاء خالی کند. اشیاء او البته دارای موجودیتی انسانی و دارای شخصیت هستند و هریک در صحنه زندگی او نقشی را ایفا می‌کنند. و در مسیر ارزیابی خیال یا واقعیت او را به سمت مکاشفه‌ای پیرامون زندگی می‌برند.آسمان اورعی
آسمان اورعی در عین حال، با این‌که به اشیاء جان می‌بخشد و از آن برای بیان استفاده می‌کند، سعی در تهی کردن آن از عملکرد اصلی خود ندارد. بلکه این عملکرد است که توسط او زیر سوال می‌رود، عملکرد انسانی که فارق از خویشتن در اشیاء پیرامونش مسخ شده‌است و واقعیت و رویای خود را در آن می‌بیند. انسانی که از خود دور است و آرزوی او روز به روز در پس انبوه آن‌چه پیرامونش را گرفته عمیق‌تر دفن می‌شود. عمل اورعی در این مجموعه آثار، در جهت پذیرش است. او سعی می‌کند با پذیرش آن‌چه او را در بر گرفته راهی به بیرون بیابد، به همین خاطر هم هست که آثار او پایه و چهارچوب و ویترین ندارند و لخت و شفاف هستند، آن‌ها فاخر بودن هنرمندانه خود را رها کرده‌اند تا شاید به هنرمند کمک کند در دام «موجودیت‌»های تازه نیفتد و بتواند وضعیت موجود را به تعادل برساند.آسمان اورعی

نقد نمایشگاه قبل آسمان اورعی را اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
آسمان اورعی و کاوه خان آبادی

نقدی بر نمایشگاه آسمان اورعی و کاوه خان آبادی با عنوان شات دپاپ آف

سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
دو روی سکه پاپ
خوردن، بلعیدن و بلعیده شدن محور مشترک آثار این نمایشگاه است که در مکانی برای خوردن (یک کافه-گالری) به تماشا گذاشته شده‌است… ادامه در سایت تندیس

۰ comments

نقد نمایشگاه قبل به قلم مریم روشن فکر را اینجا دنبال کنید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
تفسیر جهان هرم واژگون مسعود ثابت زاده

رویای تفسیر جهان، نقد نمایشگاه هرم واژگون

رویای تفسیر جهان نقدی بر نمایشگاه گروهی عکس با عنوان « هرم واژگون» در گالری نک سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر در مسیر تاریخ، هنرمندان و متفکرین همواره سعی در یافتن راهی برای عبور از موانع بیان داشته‌اند. رویکردهای متفاوتی که در طی سالیان در هنر شکل گرفته نیز محصول همین تلاش‌هاست. هنرمندان در طی قرون و اعصار به بیان انسان و جهان از دیدگاه خود پرداخته‌اند و از ابزارهای متفاوتی چون ادبیات، موسیقی، نقاشی و در سده […]

۰ comments