باروک امریکایی در آثار پاتریشیا نیکس
دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۵۷ ترجمه سجاد عمادی
باروک امریکایی در آثار پاتریشیا نیکس
بوکا راتون، امریکا: پاتریشیا نیکس، از اوایل دههی ۱۹۵۰ فعالیت هنری خود را ادامه داده است تا مجموعه آثار شگفتانگیزی خلق کند، و همواره در جستجوی جادوی موجود در اشیا بوده است. گسترهی بیان هنری او و تحولات آن، متاثر از برداشت و تفسیر کنایهآمیز و روانشناختی وی از موادی که جمعآوری میکند است؛ موادی که گاهی پیش پا افتاده، اغلب عجیب و گهگاه با ارجاعاتی به زادگاهش، تگزاس، هستند. نیکس از این مواد سازههای پیچیده و نقاشیهای به شدت رنگارنگی میآفریند. نمایشگاه جدید او «باروک امریکایی» در موزهی هنر بوکا راتون، ریزهکاریها و جزییات فراوان کارش را نمایش میدهد. هنرمند سازهها، نقاشیها و کلاژهای با شکوهش را از زمان اولین نمایشگاه انفرادیاش در نیویورک در سال ۱۹۷۷ ارائه داده است. وی از اوایل دههی ۱۹۷۰ در کلاسهای Art Students League، دانشگاه نیویورک وThe New School حاضر میشد و میان تگزاس و نیویورک در رفت و آمد بود. در سال ۱۹۸۲ نیکس با اصرار دوستانی چون الین دکونینگ در نیویورک ساکن شد. او دوران موفقی در این شهر داشت و آثارش در نمایشگاههای متعددی شرکت داده شد و در مقالات، کتابها و کاتالوگها مورد توجه قرار گرفت. موزهی هنر اسمیتسونیان، موزهی آکادمی ملی و موزهی هنر سن آنتونیو از خریداران کار او هستند. «باروک امریکایی» کارهای جدید و کارهای قدیمیتر هنرمند را شامل میشود. نیکس را وارث معنوی استاد کلاژ امریکایی، ژوزف کورنل، میدانند؛ از این رو نمایشگاه با نمونههایی از جعبههایی که از اوایل دوران کارش مشغول ساختشان بوده، آغاز میشود. سپس مجسمهها و اسمبلاژها در معرض دید قرار گرفتهاند که ملهم از آثار نسل اول زنان سوررئالیستی چون مرت اپنهایم، لئونور فینی و ژاکلین لامبا برتون هستند. «کوه جادویی» جدیدترین کار حاضر در نمایشگاه همین امسال به اتمام رسیده است. این اثر که یک سازهی چوبی ۱۵ فوتی است به رنگ طلایی رنگآمیزی شده و روی آن اشیایی نظیر پرچم، چرخ دوچرخه، شاخ حیوانات، قسمتهای مختلف مبلمان و دیگر خردهریزها چسبانده شده است. دیگر آثار نمایشگاه، توتمهای تزیینی و نقاشیهایی از مجموعهی «داربست» هستند، که اشکال گیاهی، شخصیتهایی از تاریخ، نمادهای روی کارتهای بازی تاروت و ترشحات و لکه رنگهای روشن را در خود جای دادهاند. کارهای نیکس همانند آثار کلیسایی باروک ایتالیا و امریکای لاتین غنی، پیچیده و پرجزییات هستند.
www.bocamuseum.org
نمایشگاه مجسمههای اشتفان بایکنهول
سالزبورگ، اتریش: گالری تادیس روپک اتریش نمایشگاهی از مجسمههای اشتفان بایکنهول برگزار نموده است. در مدت هنرآموزی نزد Ulrich Rückriem در آکادمی هنرهای زیبای هامبورگ(۱۹۷۶-۱۹۸۲) اشتفان تصمیم خود برای پرداختن به هنر فیگوراتیو را گرفته بود. با توجه به مینیمالیسم و مفهومگرایی کارهای استادش، و غلبه گرایشهای انتزاعی در مجسمهسازی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، این انتخاب به هیچ وجه عادی نبود. نخستین مجسمههای چوبی رنگآمیزی شدهی او، ساخته شده در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳، سبک خاص بایکنهول را نشان میداد، که در سالهای بعدی بسط یافت و به تدریج گستردهتر شد تا مجموعه مضامین جدیدتری را نیز شامل شود. در کار وی برخورد باستانی و اکسپرسیو با چوب، با بازنمایی پیکرههای انسانی، حیوانی یا تخیلی در میآمیزد؛ پیکرههایی که در حالتهای بیتکلف خود منجمد شدهاند و یا درگیر تعاملات روزانهی سرد و بیروح هستند. موجودات تصویر شده در مجسمهها، بزرگتر یا کوچکتر از اندازهی طبیعیاند و هیچگاه در مقیاس اصلی خود نیستند. این روش بیگانهسازی حوزهی تردید جذابی را موجب میشود؛ در حالی که از زاویهی انسانی آنها بسیار نزدیک به واقعیتند، اما از بُعد مکانمندی و فضا بسیار از واقعیت دورند. علاوه بر این، پیکرههای بایکنهول با هیچ محیط اجتماعی پیوند ندارند و نمیتوانند از وجوه اجتماعی مورد ارزیابی قرار بگیرند. محتوای آنها باز و خنثی است، و هیچ پیام دیگری غیر از حضور خودشان منتقل نمیکنند. از یک جهت، با دلبستگی و درگیری با امور پیش پا افتاده و بازیگوشی، هنرمند قرابتی با پاپ آرت نشان میدهد، و با استقلال و خودارجاع بودن مجسمهها، خویشاوندی با هنر مینیمال را مینماید. از سوی دیگر، در تلاشش برای آزاد کردن مجسمه از دلالتهای سیاسی، مذهبی و تمثیلی، بایکنهول در ردیف مجسمهسازانی نظیر Aristide Maillol، Georg Kolbe و Wilhelm Lehmbruck میایستد. هنرمند میگوید: «من پیکرههای پُرگویِ بیش از حد بیانگر نمیخواهم. به همبن دلیل دنبال نوعی بیان و حالت بازی هستم که هر وضعیت روحی یا موقعیتی را امکان پذیر میکند.» روبرت فلک بر این باور است که بایکنهول در زمرهی مجسمهسازان معاصری است که اصول هنر مینیمال و کانسپچوال را با دقیقترین و نزدیکترین شکل ممکن به بستر دوران حاضر منتقل میکند. این دیدگاه ممکن است عجیب به نظر برسد چرا که کار اشتفان بایکنهول در درجهی اول با رویکرد فیگورایتو پیوند دارد. اما شکل مکعب ایستاده، که مبدا ساخت مجسمههاست، در ساختار کلی آنها برای بازدیدکننده قابل مشاهده و تشخیص باقی میماند. ساختار مکعبی در بخش بالایی مجسمه تقریبا حاضر و نمایان است چرا که اندازهی پیکره منطبق با مقیاس کندهی درختی است که از آن ساخته شده. در بخش پایینی هم یک مکعب واقعی به صورتی جدانشدنی با پیکرهای که از آن تراشیده شده مرتبط است و از اینرو به نظر میرسد در یک امتداد هستند. Ulrich Rückriem میگوید: «یایکنهول تنها هنرآموز من بود که متوجه شد شما تنها اجازه داری مجسمه را از یک قطعهی یکپارچه بسازی و باید پذیرای آن قطعه باشی.» در گفتگویی در سال ۲۰۱۱، توماس اُبرندر کار بایکنهول را چنین توصیف میکند: «در پیراهنهای سفید و شلوارهای سیاهشان، در لباسهای سادهشان، این افراد میتوانند از شهر یا مناطق حاشیهای آمده باشند، میتوانند ثروتمند یا فقیر، غمگین یا خرسند باشند. در حالت ظاهریشان، آنها همچنین به شکل ظریفی غیر قابل پیشبینیاند، چرا که تنها از انتظار آکندهاند، و به دوردست مینگرند؛ جایی که از آن آمدهاند و جایی که به سمت آن میروند، ظاهرا بیقصد و حاجتی. آنها به دقت در آن وضعیت سکون و آرامشی ثابت نگه داشته شدهاند که به نوعی موجب میشود برای همه آشنا به نظر برسند… فکر میکنم این ایهام که آن را بسیار جذاب مییابیم، با دقیقترین محاسبات بدست آمده است.» هنرمند از چکش و اسکنه برای تراشیدن پیکرهها از درون تنهی درختان استفاده میکند و تراشه و رد ابزار را در کنار گرهها، رگهها و تَرَکهای چوب باقی میگذارد. او سپس با رنگ آمیزی به آنها سامان میدهد و بر آناتومی تاکید میکند. وی مردان و زنان عادی معاصر را، چه به صورت مجسمههای ایستاده یا نقش برجسته، مینماید و آنها را از هر گونه محتوای روایی تهی میکند تا مخاطب بتواند تصویر خود را در آنها ببیند. اشتفان بایکنهول(متولد ۱۹۵۷)در شهرهای کسل، مایزنتال، کارلسروهه، و برلین زندگی و کار میکند.www.ropac.net
آغاز به کار پروژهی هنر خیابانی ومبلی پارک
لندن، انگلیس: پروژهی هنری جدیدی در لندن با عنوان «پروژهی هنر خیابانی وِمبلی پارک»، با همکاری بنیاد جهانی هنر خیابانی و Mr Doodle رونمایی شده است. این پروژه گذرگاه عابرپیادهای را اشغال میکند که ورزشگاه ومبلی را به خیابان Wembley Way مرتبط میکند و برای بسیاری از هواداران فوتبال شناخته شده است. بنیاد جهانی هنر خیابانی(سازمانی که به دنبال ایجاد فرصتهای بیشتر برای هنرمندان خیابانی از بیش از ۱۰۰ کشور است) نخستین چیدمان ومبلی پارک خود را با هنرمند خیابانی، Mr Doodle آغاز کرده است و در ادامهی این رویداد ۱۲ ماهه، شاهد دگرگونی بخشهای مختلف ومبلی پارک از سوی هنرمندان متفاوتی خواهیم بود. نخستین چیدمان، متشکل از شخصیتهای خاص کار Mr Doodle به ترکیب بامزه، خاص و شلوغی از خطخطی و طراحی انجامیده است. این کار که تماما با دست کشیده شده است، انتهای جنوبی خیابان را از مسیری معمولی به یک گالری عمومی برای عاشقان هنر خیابانی تبدیل میکند. Mr Doodle، که برای آثار عمومی چشمگیرش پرآوازه است، کارش را از مدرسه با طراحی کردن در دفترچههایش شروع کرد، اما اکنون همکاری با سازمانهایی نطیر اِم تیوی، Sink Pong London، BoxPark، و گروهی از خیریهها را در کارنامه دارد. طراحیهای او تمامی سطوح، از میزها و صندلیهای ناهارخوری و کاراوانها تا کل فضای یک اتاق را میپوشاند. وی در کار جدیدش روی هفت ستون به ارتفاع ۳٫۵ متر و ۱۲ بلوک بتنی طراحی کرده، که روی هم رفته ۴۳ میلیون اینچ مربع را شامل میشود. Mr Doodleدر مورد این کار میگوید: «خیلی از خلق این اثر عمومی بزرگ در ومبلی پارک خوشحالم… واقعا از این پروژههای بزرگ روی سطوح وسیع لذت میبرم؛ برای اینکه فضای زیادی برای بازی کردن به من میدهد. امیدوارم کودکان و بزرگسالان بتوانند هر دو از کار لذت ببرند، انجام دادنش خیلی سرگرم کننده بود! بیایید و ببینیدش!» همچنین لی بوفکین، یکی از بنیانگذاران بنیاد جهانی هنر خیابانی، در مورد این پروژه چنین باور دارد: «بخشی از تاثیربخشی هنر خیابانی به این است که اجازه میدهد مردم هنر را در مکانهای غیرمنتظرهای ببینند. بسیاری از مردم از ومبلی پارک عبور میکنند، و این فوقالعاده است که آنها قادرند بایستند و از کار عکاسی کنند. امیدواریم این کار چیزی به روز آنها بیفزاید_ شاید یک فکر متفاوت یا تنها یک لبخند.»
http://wembleypark.com
راه حل تایوان برای مشکل مجسمههای ژنرال منفور
تائویوان، تایوان: در حالی که امریکا با این مشکل دست و پنجه نرم میکند که با مجسمههای یادبود شخصیتهای تاریخی مورد اختلاف چه کار کند، ظاهرا تایوان راه حل را یافته است؛ پارکی که به مجسمههای نامطلوب یک شخصیت تاریخی مناقشهآمیز اختصاص دارد. بیش از ۲۰۰ یادبود چیانگ کای شِک، رهبر ملیگرای سابق تایوان، که برخی به عنوان یک قهرمان او را محترم میشمارند و دیگران به عنوان یک دیکتاتور از او متنفرند، بی سر و صدا از مدارس و ساختمانهای دولتی جمعآوری، و در ساحل یک دریاچهی آرام گرد هم آورده شدهاند. روزانه، گردشگران در میان ۲۵۳ مجسمه با رنگهای متنوع در پارک به گشت و گذار میپردازند؛ پیکرههای سبز، برنزی و قرمز مسی. بزرگترین کار، پیکرهای با شکوه از چیانگ در حالت نشسته است، که از یک دفتر کار دولتی در سال ۲۰۰۷ برداشته شده است. در کنار آن دو مجسمه از پسر او، چیانگ چینگ کو، حضور دارد که همراه پدرش دههها تصفیهی سیاسی، موسوم به «وحشت سفید»، را تحت نظر داشت. امروزه مجسمهها کمتر مورد احترامند و بیشتر به عنوان مکان محبوبی برای گرفت سلفی شناخته میشوند. یکی از مقامات تائویوان میگوید: «ما به این مجسمهها به عنوان توتمهای سیاسی نمینگریم. ما با آنها همچون میراث تاریخی و فرهنگی برخورد میکنیم.» همانند رهبر حامی بردهداری امریکا، روبرت لی، نقش چیانگ در گذشتهی کشورش همچنان موجب دو قطبی شدن جامعه است. هر دو ژنرال در جنگهای داخلی مبارزه کردند و شکست خوردند؛ هر دو نماد یک گذشتهی پر افتخار برای هوادارانشان، و یک تاریخ سیاه برای مخالفانشان هستند. اما در حالی که قانونگذاران امریکایی نمیدانند مجسمههای یادبود روبرت لی را تخریب کنند، بپوشانند یا مورد احترام قرار دهند، مقامات تایوان معتقدند مجسمههای چیانگ با تغییر مکان نمایششان، وجه مناقشهآمیز و متعصبانهی خود را از دست داده و به جاذبهی توریستی تبدیل شدهاند. پارک مجسمهی تایوان در تضاد شدیدی با وقایع اخیر شارلوتزویل امریکا قرار دارد؛ جایی که تظاهرات خشن گروههای دست راستی معترض به جمعآوری مجسمهی روبرت لی به یک بحران تبدیل شد. با اینکه در تایوان نیز مباحثات در مورد گذشتهی کشور همچنان ادامه دارد، اما نسبت به امریکا بسیار سنجیدهتر و چهارچوب مدارتر است.
www.artdaily.org
دنیاگردی شماره قبل را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
طراحیهای ریچارد سرا در روتردام هلند
طراحیهای ریچارد سرا در روتردام هلند دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۵۶ ترجمه سجاد عمادی برگزاری نمایشگاهی از طراحیهای ریچارد سرا روتردام، هلند: ریچارد سرا دو مجموعهی جدید که اختصاصا برای نمایشگاه «طراحیها ۲۰۱۵-۲۰۱۷» آفریده را در موزهی Boijmans Van Beuningen روتردام عرضه کرده است. این نمایشگاه که با همکاری نزدیک هنرمند محقق شده، متشکل از بیش از ۸۰ کار است؛ از آثار کوچک تا بزرگ، از مجموعههای «طراحیهای بیهدف» (۲۰۱۵)، «ترکیبها» (۲۰۱۶)، و «شکافها» (۲۰۱۱-۲۰۱۷). برای نمایشگاه، ریچارد سرا همچنین […]