رنسانس، ارتقا جایگاه صنعتگر به هنرمند
خلاصه کتاب در جستجوی زبان نو | تألیف روئین پاکباز، انتشارات نگاه
قسمت سوم | تحلیلی از سیر تحول هنر نقاشی در عصر جدید
سایت تندیس تلخیص دینا صنیعی
در رنسانس مفهوم زیبایی برطبق اصول عقلی و منطقی یونان باستان تبیین میشود، آلبرتی زیبایی را به عنوان هماهنگی تمام اجزا تعریف میکند، به طوری که مهمترین اصل مورد قبول کلاسیسیسم ساختار اثر هنری، به گونهای است که امکان ندارد بر آن چیزی بیفزاییم یا از آن بکاهیم و نمیشود در زیبایی کلی آن خللی وارد آورد. در هنر رنسانس این مفهوم در مورد کمالگرایی صدق میکند، زیرا هنرمند میکوشد به سبکی در راه کمال مطلوب دست یابد، که از حد اعلی نظم و هماهنگی استحکام برخوردار باشد.آلبرشت دورر (۱۴۷۱-۱۵۲۸) نقاش و چاپگر آلمانی، نخستین کسی است که نظریه تناسبات کالبد انسانی را تحت ضابطه میآورد. از دیدگاه او هر صورت از فضا تابع قوانین ویژه خود است و چیزها تحت قانون یگانهای در فضا به نظم در نیامدهاند و فضاست که نقش هماهنگ سازی کامل و مختلف این چیزها را به عهده دارد.
در ایتالیا در آغاز سده شانزدهم، فیلسوفان به تعالیگرایی قرون وسطی پشت کرده و به تعالیم فلسفی یونان روی آوردند، نظریات انسان گرایان به آرمانگرایی افلاطون نزدیکتر بود تا به واقعگرایی ارسطو، در باور آنها حیات جهان هستی جریانی روحانی است که دایما در حال صعود و نزول است؛ و به خداوند متصل میشود. زیبایی یکی از وجوه همین جریان روحانی است؛ از این رو به مفهومی مادی یا حتی روحانی بدل میشود. از دیدگاه لئوناردو داوینچی دیگر زیبایی مبتنی بر الگوهای باستانی نیست، زیبایی از آمیختگی تصویر انسان در طبیعت آفریده میشود که زیبایی تابع گزینشی است که هنر از میان منظمترین صور طبیعت به عمل میآورد.
میکل آنژ به طریقی دیگر به آرمان نو افلاطونی نزدیک میگردد، او زیبایی را همچون مثالی ناب در نظر میگیرد که به سختی از ناخالصی رهایی مییابد. در دیدگاه گرجو ( ۱۴۸۹-۱۵۳۴ ) زیبایی مفهومی دنیوی دارد. او زیبایی را در وضع و حرکات طبیعی و در ملاحت ادا و لبخند میجوید. در کار تمامی این نقاشان، طراحی مهمترین وسیله دستیابی به زیبایی است؛ اما نقاشان ونیزی با کنار هم گذاشتن رنگها به زیبایی مطلوب دست مییابند. در آغاز سده پانزدهم، هنر از قوانین و شمایلگرایی قرون وسطی رها شده بود، به طوری که هنرمندان مسیح و قدیسان را مانند رویدادهای زندگی روزمره بازنمایی میگردند. هنر هرچه بیشتر به عصر باستان به مثابه عصر تجلی دانایی و خرد در صور طبیعت تکیه میکند برای رجوع به آن بیشتر به اشارات استعاری دست مییازد و استعاره وسیلهای برای ابراز تواناییاش در ابداع میشود.در قرون وسطی متأخر هنرمند و صنعتگر مقام اجتماعی برابر داشتند. در عصر رنسانس هنرمند به تدریج از قید اتحادیههای صنفی رهایی یافت و در این روند فردیت او بروز پیدا کرد. لئوناردو معتقد بود که از یک سو نقاشی نوعی دانش دقیق طبیعی است و از سوی دیگر به علم برتری دارد، چرا که خلاف علم امری شخصی است و به استعداد هنرمند مربوط میشود.
اینک نقاش و هنرمند همان اعتبار و جایگاهی را داشت که متفکران یا شاعران داشتند، تعریف تازه مقام هنرمند روش کارش را مورد تایید قرار میدهد. نظریه پردازان طرح را کمال مطلوب و ریشه مشترک تمام هنرها انگاشتند. از دیدگاه آنها طرح به معنای نقشه اجمالی بود و الزاما مفهومی بسیار وسیعتر از طراحی و تصویرسازی خطی داشت و نقاشی، پیکره سازی و معماری بهطور عام هنرهای طراحی به شمار می رفتند.در سده شانزدهم این اصطلاح به انگارهی طرح درونی نو افلاطونیان بازمیگشت، مفهوم کامل یک شیء که خداوند در ذهن هنرمند جای داده است و هنرمند میکوشد تا آن را بازآفرینی کند. این نظریه که توسط فدریکو تسوکاری (۱۶۰۹-۱۵۴۰ ) به روشنی بیان شد، مفهوم بنیادین نظریه شیوه گری را ساخت و در تمامی نظریههای بعدی (هنر آرمانی) گسترش یافت. اما تمایز قطعی بین طراحی و استفاده از رنگماده عملا میسر نبود، مثلا سایه روشن مرحلهای بین طراحی و نقاشی را نشان میداد، از این رو طبق مفهوم جدید طراحی چیزی جز عامل آشکار کننده حرکت پیکرهها به شمار نمیآمد.
چنین است که عمل نقاشی برخلاف گذشته علت وجودی خود را در سطح ارزشهای آرمانی هنری مینمایاند و هر لحظه اجرای یک پرده نقاشی لحظهای از روند بیان هنری میشود.قسمت قبلی این پرونده را در لینک زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
تأثیر رنسانس در نقاشی | خلاصه کتاب در جستجوی زبان نو
تأثیر رنسانس در نقاشی | خلاصه کتاب در جستجوی زبان نو قسمت دوم: بستر شکل گیری هنر در دوران رنسانس تألیف روئین پاکباز | انتشارات نگاه سایت تندیس تلخیص دینا صنیعی نقاش اروپایی حدود پنج قرن طبیعت را الگو قرار داده بود و هدفش آن بود که تماشاگر را با دنیایی مشابه با جهان مرئی روبرو کند، و برای تحقق یافتن این هدف از شگردهای فنی مدد میگرفت که به عنوان میثاقهای ارزنده (سنت بزرگ) شناخته میشدند. روند تاریخی سنت […]