الهام موید نیا | میخواهم با نقاشی مکالمه برقرار کنم
گفتو گو جاوید رمضانی با الهام موید نیا
سایت تندیس: تهیه و تنظیم دینا صنیعی
جاوید رمضانی: مختصری از خودتان بگویید. آیا سوابق آکادمیک دارید یا به صورت تجربی کار کردهاید؟
الهام موید نیا: نقاشی را از بچگی کار کردم، هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رفتم و بعد به دانشکده هنر و معماری تهران، ورودی هفتاد و پنج بودم. بعد از اتمام دانشگاه تازه میخواستم ببینم کجای کار هستم و در دانشگاه چه چیزی یاد گرفتهام، برای من چالشی بود. از بچگی نگارگری را دوست داشتم و دوره صفویه و میدان نقش جهان پس ذهنم بود، دوست داشتم کار کنم ولی تکراری نباشد و هنر مدرن را با نگارگری تلفیق کردم و خواستم رها شوم و هنر نگارگری را بشکنم و تلفیق کنم
جاوید رمضانی: خوب از کدام زاویه این دو هنر را به هم نزدیک کردید؛ از نظر فلسفی و نظری و یا از نظر فرم و وقتی به هم نزدیک کردید چه قرابتی بین این دو جهان پیدا کردید؟
الهام موید نیا: به لحاظ فرم به هم نزدیک کردم؛ دوست داشتم موضوعات اجتماعی را کار کنم اتفاقاتی که برایم میافتاد برایم سوژه بود بدلیل موقعیتم در اصفهان انسانهای اطرافم همه سنتی بودند و من به دنبال یک رهایی بودم برای کشیدن؛ ولی پس ذهنم همیشه یک چیز سنتی وجود داشت. به نظرم بهترین روش فیگورهای زنان صفویه به ذهنم میرسید و میتوانستم نشان دهم و استفاده کردم و از طرف دیگر چون یک زن هستم میتوانست نمادی از خود من باشد در جامعهای که روز به روز به طرف مدرنیته حرکت میکند.
جاوید رمضانی: این درست است؛ ولی پوسته بیرونی است اتفاقی که رخ میدهد ما در نقاشی سنتی و یا نقاشی ایرانی یک اصولی داریم و اساسا تمایلی نداریم که فضای واقعی را نشان بدهیم و روایت کار خیلی مهم است؛ ولی در کار شما روایتگری حذف میشود یعنی گاهی هست گاهی نیست.
الهام موید نیا: روایتگری دارم در کارهایم و جاهایی هم ندارم.
جاوید رمضانی: یعنی تکلیفتان با روایت مشخص نیست و البته تکلیف شما با چیزی که من میتوانم تجرید بگویم هم مشخص نیست و در اینجا به شدت به سمت یک بیان واقع گرایانه در حرکت است؛ یعنی اتفاقی رخ داده، یک حرکت مستقیم که شاید از نظر من مفهومی است از نظر خودتان اینطور است؟
الهام موید نیا: فکر میکنم اینطور باشد.
جاوید رمضانی: یعنی مستقیما یک مفهوم را در ذهن دارید؟مثل مفهوم زن در قالب دیروز و امروز؟
الهام موید نیا: بله، دقیقا.
جاوید رمضانی: البته کانسپچوالی که از فرمهای سنتی هم استفاده میکنید؛ درست است؟
الهام موید نیا: بله، دقیقا.
جاوید رمضانی: شما چطور یک بستر شرقی و اصفهانی را با یک فرم هنری، که از بیرون وارد میشود را به لحاظ درونی به هم نزدیک کردید و آشتی دادید؟
الهام موید نیا: با فرمها و رنگها، این ارتباطی که رنگ و فرم با فیگورها برقرار میکند، هجوم میآورد حمله میکند پس میزند در خود میگیرد.
جاوید رمضانی: در کارهای شما لایههای متفاوتی از حرکت وجود دارد.
الهام موید نیا: ببخشید حرکت و تنوع طلبی ،چون من دوست دارم خطا کنم تجربه کنم و ببینم چه اتفاقی میافتد به هیچ چیز فکر نمیکنم و چیزهایی که در ذهنم حک شده را بیرون میآورم و میخواهم ببینم در درونم چه میگذرد وخیلی وقتها زمانی که تمام میشود تازه خودم نگاه میکنم، مثل آدمی که درون خود را کشف میکند.
جاوید رمضانی: جذاب است، به این ترتیب آیا قبل از شما هم کسی به این روند فکر کرده یا نه، نظرخودتان چیست؟
الهام موید نیا: هنرمندان همه میخواهند درون خود را نشان دهند. جاوید رمضانی: نه، به لحاظ مسیر فنی و نقاشانه که شما فکر میکنید. آیا قبل از شما هم شخص دیگری به این مسیر فکر کرده؟ این نوع نگاه بین شرق و غرب فضای مدرن سنتی آیا هنرمندی هست که با شما موازی کار کرده باشد؟
الهام موید نیا: زمانی با رکنی حائر زاده ساعتها راجع به استفاده برخی المانها و استفاده از یکسری چیزهای تکراری حرف میزدیم.
جاوید رمضانی: خوب شخصا برای ایشان اینطور نبود ما دیدیم که مسیر ایشان به سمت یک فضای فرمی و پز سیاسی رفت و در جریان قالب هنر اقتصادی غرب خوب مطرح شد ولی در اینجا ،به لحاظ فنی هنرمندی را در غرب میشناسید که اینطور از شرق الهام گرفته باشد؟ میخواهم بدانم درمورد کار خود آیا مطالعات بصری داشتید؟
الهام موید نیا: همه چیز از ذهنم پریده.
جاوید رمضانی: همیشه هنرمندها براساس تجربیات هنرمند دیگری شروع به کار میکنند و بعد از آن بهصورت فردی تداوم مییابند.
الهام موید نیا: من سعی میکنم آن اتفاق برایم نیفتد از خودم شروع شود به خودم برسد، هر چقدر به من نزدیکتر شود بیشتر به دل بیننده مینشیند.
جاوید رمضانی: یعنی بوم را هم از ابتدا اختراع میکنید؟
الهام موید نیا: نه، ولی تمام تلاشم این است که خودم را پیدا کنم تا اینکه بینندهام ببیند من چه چیزی میکشم یا در مغز من چه میگذرد.
جاوید رمضانی: بحث این نیست، ما میدانیم که شما سعی میکنید پیامتان را برسانید و خوب هم این کار را انجام میدهید بحث این است که شما از کجا حرکت کردید و به کجا میروید بالاخره یک عقبه بصری باید وجود داشته باشد، من ساده میتوانم بگویم کار شما به لحاظ ساختار میتواند ضعف داشته باشد و شما میگویید نه، کار فلانی هم مثل من است و من از آنجا شروع کردم هر هنرمندی از جایی جلو میرود. شما الان از جایی استنباط کردید یا نه؟
الهام موید نیا: من همیشه کارهای پیکاسو را خیلی دوست داشتم، ترکیب رنگی فضاها و…
جاوید رمضانی: خوب، پس ما الان یک کوبیسمی داریم که به سطوح توجه میکند و در واقع کوبیسم پیکاسویی و سطح نگری و یک مقدار خطوط حاشیهای را اضافه کردیم به کوبیسم پیکاسویی درست است؟
الهام موید نیا: بله.
جاوید رمضانی: حالا سوال این است وقتی این دو فضا را به هم نزدیک میکنید؛ خواستگاه این دو، افقش کجاست؟ افق پیکاسو پرسپکتیو است و افق نگارگری جهان خیالی است، خوب افق شما کجاست؟
الهام موید نیا: بله دقیقا، خیلی با هم متفاوت است؛ من میخواهم دنیای خیالی را ترسیم کنم، چون به نظر من وقتی خیلی به خیال بپردازیم میتواند به واقعیت تبدیل شود.
جاوید رمضانی: ما خیلی از خدا حرف زدیم، ولی آیا خدایی شدیم در واقع حرف زدن یا کشیدن متفاوت است با خیالپردازی.
تکتم فرمانفرمایی: من میخواهم چیزی اضافه کنم، من فکر میکنم هیچ چیز ناب نیست همه در یک سیری جلو می رویم، مطمئنا بستر فرهنگی ارزشها انتظارات و نگاههای اجتماعی همه اینها میتواند تاثیر بگذارد، بخصوص اینکه ایشان به تاریخ هنر اشراف دارند و حالا خودشان میگویند پیکاسو و مطمئنا مجموعهای از اینها در کارش تاثیرگذار است. من اینها را گفتم تا بتوانند ذهنشان را جمع کنند، بیشتر چیزی را که امروز ما میبینیم هنر انتزاعی بودنش، بدلیل خیالپردازی است و شاید مقداری بشود بسط داد که هنر آبستره ریشهاش از هنر اسلامی است بعد اینکه شمایل نگاری را محروم کردند، هنرمندان ایرانی آمدند اسلیمها و فضای خیالی را و آن چیزی را که نبود پایهگذاری کردند و این در نگاه هنرمند ایرانی وجود داشته و از آنجا منشاء میگیرد.
جاوید رمضانی: جسارتا، به لحاظ کلامی میشود این نسبت را داد ولی به لحاظ تئوریک اصلا اینطور نیست و کلا دو معقوله و افق کاملا متفاوت است. ما راجع به تجرید حرف میزنیم و یا راجع به آبستره، کلا به لحاظ معنایی متفاوت است. بحث ما این نیست در اینجا و من منظورم ایشان نبود! اگر من گناهی قائل بشوم برای ایشان که البته در این مقام نیستم که کسی را قضاوت بکنم! فقط میخواهم بدانم که از کجا حرکت کردند و چرا حرکت کردند؛ مسئله بصری اینجا دیده نمیشود، ما نیاز داریم مسئله بصری حل شود، صرف یک رفتار چون نقاشی یک رفتار است یک ایده است؛ باید ببینیم هنرمند چقدر قدم برداشته، چه مسائل بصری را حل کرده به غایت کارهایی که میبینیم فردی است. همه ما دنبال آن هستیم و باید آن را ارائه دهیم، من در واقع به دنبال باز کردن فضا هستم.
الهام موید نیا: من بعد از مهاجرت به عنوان مهاجر در مملکتی بودم که نه زبان بلد بودم نه هنرمندانش را میفهمیدم و هیچ ارتباطی نمیتوانستم بگیرم. پشت چیزهایی که میکشیدم برای خودم یک دنیا حرف بود، بعد میدیدم که این همهاش یک اتفاق است بعد فکر کردم که اتفاق هم در بخشی از زندگی میتواند تاثیرگذار باشد و باید یک پیامی داشته باشد؛ دنبال یک پیام بودم و اینکه وظیفه من چیست؟ من میخواهم چهکاری انجام دهم، فقط میخواستم بگویم از کجا آمدهام و کشورم را معرفی کنم و این ها برای من این شد که از نگارگری و سمبلهای ایرانی استفاده کنم و فضای بزرگ شدن من دیده شود.
جاوید رمضانی: ایران، از جنس شما، منظورتان است.
الهام موید نیا: بله، دقیقا شما بهتر گفتید.
جاوید رمضانی: در یک کلمه کانسپت خود را به من توضیح دهید.
الهام موید نیا: نمیدانم شما سوالات سخت میپرسید.
جاوید رمضانی: خوب بالاخره هر هنرمندی یک بیانیهای برای کار خود دارد!
الهام موید نیا: من به عنوان زن هنرمندی که حق و حقوقی در مملکت خود نداشته و حالا آمده با دنیایی روبرو شده که حق دارد ولی نمیتواند استفاده کند.
جاوید رمضانی: چرا؟
الهام موید نیا: چون هنوز درگیر است، درگیر چیزهایی که در مغزش حک شده حالا میخواهد بیرون بریزد و رها شود، مثلا من در آنجا کسانی را میدیدم که مثل آنها نمیتوانستم بخندم و من سعی کردم رهایی را از نگاه یک زن با نقاشیهایم بدست بیاورم.
جاوید رمضانی: پس نقاشی شما در واقع در مورد چیزی بیرون از نقاشی است و در مورد خود نقاشی بحثی ندارید.
الهام موید نیا: نه، بیشتر میخواهم با نقاشی مکالمه برقرار کنم.
جاوید رمضانی: این نقاشی خودش میتواند هنر برای هنر باشد و یا خودش را تفسیر کند. میتواند مفهومی باشد، چرا نقاشی؟ و آیا مدیای دیگری هم بکار بردید؟آیا فیلم قشنگتر و راحتتر نبود؟ مثلا خنده تو با خنده او میتوانست رساتر باشد! و آیا مدیای دیگری در آینده اضافه میکنید؟
الهام موید نیا: به دنبالش هستم و دوست دارم هر چیزی که به عنوان هنر تاثیرگذار باشد. دوست دارم دنبال کنم ولی در حال حاضر نقاشی با من عجین شده است و در این کار خبره هستم با دوربین آشنایی ندارم.
جاوید رمضانی: اگر مخاطبتان بیاید در ایران کار شما را ببیند، رهایی را میفهمد؟
الهام موید نیا: من برای همین آمدم.
جاوید رمضانی: سوال من این بود که آیا میفهمد؟
الهام موید نیا: فکر میکنم که به نوعی من خواستم نشان دهم و فکر میکنم بفهمد، ولی من آمدم اینجا که ببینم چطور میشود. میفهمد یا نه.
جاوید رمضانی: پس کانسپت شما شد رهایی، اگر چیز دیگری دارید بفرمایید.
الهام موید نیا: من احساس میکنم جسارت رنگ وجود ندارد در صورتی که ما به لحاظ درونی انسانهای شادی هستیم، رنگ در داخل بدن ماست؛ در ظاهر دیده نمیشود و من میخواستم همینطور که از درد حرف میزنم از شادی درونم هم حرف بزنم، قبلا نمایشگاهی در دبی داشتم که اسمش بودwelcome to the party کارها طوری بود که روی یک سری درِ قدیمی نقاشی کرده بودم که درها نماد مملکت من بود بعد فکر کردم که باید توی این درها نشان بدهم که زندگی و فرهنگ ایران چیست، بعد روی در یک حمام یک سری مهمان کشیده بودم که به داخل این در میآیند و صاحب خانه اتاق خوابش را در اختیار مهمانان گذاشته، در هیچ جای دنیا این را نمیبینیم که خصوصیترین جا را در اختیار شخص دیگری بگذارند و چیزهای دیگری که ما در فرهنگمان داریم و دیگران نمیدانند.
کسانی که به نمایشگاه من میآمدند میپرسیدند که چرا اسم نمایشگاه این است؟ میگفتم بخاطر اینکه چیزی که ما هستیم؛ از بیرون دیده نمیشویم و بعد از این نمایشگاه خوشحال هستم که آدمهایی بودند که دوست داشتند ایران را ببینند.
جاوید رمضانی: ممنون از زمانی که برای این مصاحبه به من دادید. موفق باشید.
گفتگوهای دیگر را اینجا دنبال کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
محمد حسین عماد | شنیدن صدای دیگری تنها راه ارتباط بشر
گفتوگو جاوید رمضانی با محمد حسین عماد | قسمت دوم
سایت تندیس: تهیه و تنظیم دینا صنیعی
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتوگو با محمدحسین عماد | من فرمالیست نیستم
گفتوگو با محمدحسین عماد | من فرمالیست نیستم گفتوگو جاوید رمضانی با محمدحسین عماد | قسمت اول تنظیم کننده: دینا صنیعی محمدحسین عماد متولد ۱۳۳۶ اراک است. او هنر را به صورت تجربی و با نقاشی آغاز کرده. عماد سالهای زیادی است که به مجسمهسازی میپردازد. فلز و چوب در دورههای اخیر آثار عماد نقش اساسی یافتهاند. وی همچنین برگزیده بینال چهارم مجسمه سازی تهران ۱۳۸۴ میباشد. جاوید رمضانی: از اولین نمایشگاهتان در سال ۷۲ کار شما و مسیرتان را دنبال میکردم چه شد […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتوگو با کیومرث کیاست | هویت مساوی است با رنج
گفتوگو با کیومرث کیاست | هویت مساوی است با رنج گفتوگو جاوید رمضانی با کیومرث کیاست تنظیم کننده: دینا صنیعی کیومرث کیاست، هنرمند باسابقه، متفکر و معلمی گرانقدر است که چندی پیش شاهد نمایشگاه او در گالری ساربان بودیم وی از مرزهایی که حاصل ۶۰ سال کوشش و تلاش در عرصهی هنر اجتماعی است عبور نموده و اوج تفکر و هستیشناسی خود را در مواجهه با چیستی زندگی در کمال صداقت در آثارش به نمایش میگذارد. کیاست امروز خود را […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مسعود نادر کیوریتور و مدیر هنری در گفتگو با تندیس
گفتگوی مسعود نادر کیوریتور و مدیر هنری خانه نگار ۱۴ با جاوید رمضانی تنظیم کننده: روژان سرهنگی مسعود نادر کیوریتور و مدیر هنری به مدت ۳۰ سال است که در حیطه هنری مشغول به فعالیت است و تخصص اصلی وی روی آثار هنر اسلامی است. نادر از سال ۲۰۰۰ تلاشهای موثری در زمینهی فروش آثار معاصر هنرمندان ایرانی انجام داده. فعالیت هنری او در ایران با صادق تیرافکن عکاس خوشنام و به نام ایرانی آغاز شد و هم اکنون در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گفتگو با حسین محجوبی هنرمند نوگرا در هنر معاصر ایران
گفتگو با حسین محجوبی هنرمند پیشکسوت نوگرای هنر معاصر ایران نگاهی به شصت و چهامین نمایشگاه اختصاصی با نام «اسبها و درختها» در گالری چهار سایت تندیس: علی نورپور حسین محجوبی هنرمند پیشکسوت و نوگرا هنر معاصر ایران، در سال ۱۳۰۹ در خطه زیبا و سرسبز شمال در لاهیجان (گیلان) چشم به جهان گشود، خطهای هنرمند خیز که مفاخر و پیشکسوتان بزرگی همچون بهمن محصص، آیدین آغداشلو، فریده لاشایی، معصومه سیحون، جلیل ضیاپور، صادق بریرانی و … در آنجا متولد […]