دومین پوستر سی‌و‌سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اثر امیر رجبی بهدلیل شباهت ضمنی به یک‌پوستر از هنرمند هلندی به‌نام فرانک ندرستیگ در سایت خبری – تحلیلی تابناک به‌عنوان کپی ناشیانه خوانده شد و همین دلیلی شد که برای روشن‌شدن قضایا با یکی از سه‌نفر داوران اصلی انتخاب پوستر (قباد شیوا، ابراهیم حقیقی و محیط‌طباطبایی) در کنار دو داور دیگر (امیر‌اسمی و ابراهیم حسینی) تماس بگیریم و قباد شیوا در این‌باره وارد گفت‌و‌گو شد که در ادامه می‌خوانید. جناب شیوا دومین‌پوستر تئاتر فجر امسال که شما هم نامتان به‌همراه یکی از پنج‌داور انتخاب آن آمده است، در تابناک کپی ناشیانه خوانده شده است؟
مگر پوستر تئاتر فجر چاپ شده است؟ کدام پوستر است؟
بله؟ پوستری که در آن دوچشم در زمینه آبی و گل‌های ریز در بالا قرار گرفته است؟
در حقیقت بنده در انتخابش بی‌تقصیرم. چون ما سه‌داور در‌کنار‌هم دست‌به انتخاب این پوستر نزده‌ایم. بلکه پنجشنبه گذشته آقای ابراهیم حسینی پنج‌پوستر را برایم آورد که من گفتم هیچ‌کدام نمی‌تواند برای جشنواره تئاتر فجر مناسب باشد. البته دو داور دیگر امتیازهایی داده بودند و من هم ناچارا گفتم که اینها انتخاب من نیستند.
آیا شما انتخابی نداشتید؟
البته من انتخاب دیگری داشتم و برای بهترشدن توصیه‌هایی کرده بودم. پوستری با حال‌و‌هوای تراژدی که در آن رستم‌و‌سهرابی بود که من پیشنهاد کردم برای بهترشدن بهتر است که به‌جای حروف روزنامه‌ای خطاطی شود اما گویا این کار انتخاب نشده است.
با توجه به اینکه این دوچشم با خطوط منحنی سیاه‌و‌سفید برگرفته از پوستر آن هنرمند هلندی است، آیا این را کپی می‌دانید؟
متاسفانه نسل‌جوان حساسیتش نسبت‌به گرافیک کمتر شده است و از این‌طرف و آن‌طرف الهام می‌گیرد و کپی می‌کند. به‌هر‌حال جشنواره تئاتر فجر بسیار حساس و مهم است و برای یک‌حرکت ملی و فرهنگی باید حساسیت مدیران نیز بسیار بیشتر باشد و این پنج‌پوستر هیچ‌کدام نمی‌توانست پاسخگوی این جشنواره ملی باشد اما خب بنده بی‌تقصیرم و بدون خواست من آن را انتخاب و چاپ کرده‌اند. متاسفانه ما فرصتی هم برای داوری درست که بحث کنیم و نظر بدهیم نداشته‌ایم، هرکدام به‌تنهایی داوری کرده‌ایم و این روش به جمع‌بندی درستی منجر نمی‌شود.
فکر می‌کنیم حساسیت کار هم بهدلیل نام شما و ابراهیم حقیقی و محیط‌طباطبایی باشد؟
برای همین‌هم بنده به ابراهیم حسینی گفتم که هیچ‌گاه نامم را برای انتخاب اعلام نکنند، زیرا اینها نمی‌توانستند پوستر مناسبی برای جشنواره باشند. یعنی بنده هیچ‌انتخابی نداشته‌ام.
یعنی از نامتان سوءاستفاده شده است؟
بله، به تقاضایم گوش نکرده‌اند، برای همین چند‌بار با مرادخانی – حتی امروز ظهر (سه‌شنبه) – تماس گرفتم که خودش در چاپ پوستر تئاتر دخالت کند که عدم مدیریت به این مساله ضربه نزند. متاسفانه مرادخانی را پیدا نکردم و گویا کار هم چاپ شده و مردم هم باز انتقاد کرده‌اند و این نشان می‌دهد که به‌راحتی نمی‌شود کار پوستر کرد.
مشکل از کجاست؟
مدیریت. باید این مسایل به‌درستی مدیریت شود.
شما در جریان پوستر‌اول هم هستید؟
بله، آنجا هم مدیریت نکرده‌اند. کار یارتا یاران؛ طراح پوستر اول، با آنکه خوب است اما برای معرفی تئاتر کمدی مثل تئاتر گلریز در خیابان یوسف‌آباد مناسب‌تر است. ببینید همین‌که مردم انتقاد فراگیر می‌کنند نشان می‌دهد که نه بی‌تفاوتند و نه بی‌اطلاع. پس مدیران هم باید حساس باشند. پوستر تئاتر فجر با پوستر کارخانه پفک‌نمکی بسیار فرق می‌کند و نمی‌توان به هر پوستری -همین‌طوری و دم‌دستی و کپی- بها داد.
چه پیشنهادی دارید؟
باید اساسنامه بنویسند. امسال که با این اشکالات سپری شد اما برای پس از این باید از پنج تا ١٠ فرد حرفه‌ای که امتحان پس داده‌اند و مردم نیز قبولشان دارند، دعوت‌به‌کار و از بین آنها بهترین را انتخاب کنند. اما دادن فراخوان برای جوان‌ها که اغلب هم یا شناخت درستی از کار ندارند یا سهل‌انگارانه طراحی می‌کنند ما را با چنین مشکلاتی مواجه می‌کند که نمی‌تواند برای نام یک‌جشنواره مهم خوب باشد. واقعا در غیراین‌صورت من هم نمی‌دانم که چه‌کار باید کرد. الان این دومین پوستر است و بازهم مردم صدایشان درآمده است.
منبع (+)
