لیلیت تریان، بانوی مجسمه سازی که معلم تناولی بود
مجسمه ساز، نقاش، طراح
به قلم علی نورپور

انجمن علمی فضای معماری نو ایران دیروز سه شنبه ۲۸ آذر مراسم گرامیداشت هنرمند پیشکسوت مجسمه سازی معاصر ایران لیلیت تریان را با حضور محمدحسن حامدی، عباس مشهدیزاده و محمدرضا اصلانی و جمعی از شاگردان این بانوی جریان ساز در هنر ایران و همچنین پخش فیلم «بانو» به کارگردانی محمد صفا که به زندگی و آثار این هنرمند فرهیخته اختصاص دارد را برگزار کرد.

لیلیت تریان متولد ۱۳۰۹ تهران است که پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا را ناتمام گذاشت و به مدرسه بوزار فرانسه رفت. وی در آنجا هنر مجسمه سازی را فرا گرفت و در بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۹شمسی به تدریس هنر در دانشکده هنرهای تزئینی اهتمام نمود که پارهای از هنرمندان شاخص امروز ایران از شاگردان وی به شمار میآیند.
هنرمندان ارمنی، در جنبش مدرنیسم ایـران در دهـه ۳۰ و ۴۰ شمسی، سـهمی عـمده و مـؤثر دارند. در بیینال اول و دوم، که آغـاز جهش هنرمندان هنرهای تجسمی ایران و تثبیت آن است، حجم کمی و کیفی نقاشان و تندیسگران ارمنی سخت چـشمگیر اسـت. حضور هنرمند پیشتازی چون مارکوگرکوریان، مـلکانیان، آیـوازیان، وسـکانیان، واسـپور، و امـا آبراهیمیان تا حـدی بـه نقاشی مدرن ایران ولیلیت تریان در مجسمه سازی سمتوسو میدهد. اختصاص جوایز بیینال به برخی از این هنرمندان از سوی داوران بینالمللی، بر درستی شـیوه نـگاه و کـار آنان صحه میگذارد و عدهای از جوانان را به راه آنها مـیکشاند. امـا در دهـه ۵۰، بـهجز مـارکو و سیراک و ادمن، شاهد غیبت تدریجی این هنرمندان از عرصه هنر نقاشی ایران هستیم یا اینکه در دهه ۵۰، هنر بازار پررونقی دارد از جمله این اساتید که تاثیر مهمی بر مجسمهسازی ایران گذاشتند بانو لیلیت تریان میباشد که نه حتی در خلق اثر هنری بلکه تدریس منحصر به فرد ایشان بزرگان هنر مجسمه سازی ایران را به بار داشت.

سختکوشی لیلیت تریان در آموزش برای بسیاری از اساتید قابل توجه و الگو بود او در این باره میگوید : من تنها بودم و حدود ۶۰ دانشجو را در طول هفته آموزش میدادم. آنها مـجبور بـودند در پایـان هفته یک کار را برای ژوژمان آماده کنند، .برنامهای داشتم که در طی یک روز انجام مـیشد. دانـشجویان مـکلف بودند که پروژه تعریف شده را در یک روز به انتها برسانند. بچهها عادت کرده بودند به کـپی کـردن از کارهای دیگران، تا یک پروژه تعریف میکردم آنها به کتابخانه میرفتند و از کتابهای موجود کـپی بـرمیداشتند .بـرای اینکه بچهها در کلاس من این کار را نکنند یک برنامهی اسکیس گذاشته بودم که صـبح آنرا اعلام میکردم و بعدازظهر تحویل میگرفتم، با این شیوه کار دیگر کسی فرصت کـپی کـردن پیـدا نمیکرد.
لیلیت تریان در سال های ۱۳۵۹ به بعد بیشتر فعالیت خود را در کارگاه هنری خود که در منزلش بود ادامه میداد و بیشتر مجسمهسازی، طراحی، چاپ باتیک انجام میداد. مجسمههای او بیشتر اندازههایی بزرگتر از اندازههای طبیعی دارند و با تکنیک مفتول و نخهای ضخیم کتانی آرماتوربندی و بـا گـچ اندود شدهاند. ضربههای سریع دست و کاردکش، به سطح کارها بافتی خـشن بـخشیده است بـافتهای خشن و حفرههای اسفنجی موجود در ایـنجا گـویی برآنند تـا پوسـیدگی و اضـمحلال تدریجی آدمها را به ما بنمایانند و به نوعی سختیکشیدن انسان معاصر را نشان میدهند در سردیسهایی که کار شده گویی هنرمند در یک مرحله از هیجان روحی خود کار را متوقف کرده که این آثار شباهتهایی با آثار آلبرتو جاکومتی مجسمهساز و نقاش سوئیسی میباشد. شاگردان ایشان میگویند استاد ابتدا مفتولی از پیکره را میساخت و بعد گچ و متریال را به طرف آن پرتاب میکرد و متریال با برخورد با مفتول و اسکلتبندی کار شکل و فرم خاصی را به خود میگرفت، تریان در زمانهایی که در خانه خود در تنهایی مشغول کار بود میگوید: در خانه طراحی میکردم، چون هـمیشه آن را دوست داشتم، پس از آنهـم که سالهای جنگ بود و مـادرم در همان سـالها از دنیا رفت. خوشبختانه این باغچه و این گلها بودند، بچهها هم گاهی سر مـیزدند و گاهی شاگردان و گاه دوستانم.




















خدا حفظشون کنه